این مطلب مربوط به تاریخ ۱۳۸۶/۰۱/۰۴ است. طبق صحبتهای گذشته، انسان از نظر ما یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد؛ موضوع پنهان آن به ناشناختهها، ندیدهها و به عبارتی مجهول است. عمدهی آن به قدرتهایی برمیگردد که فقط قدرت مطلق میداند و ما چندان نمیدانیم؛ اما با آن قدرتهای پنهانی در درون خود ادامهی حیات میدهیم و تا زمان تکامل با ما هستند. آقای مهندس میفرمایند: مطلبی که میخواهیم دربارهی آن صحبت کنیم، مسئله انسان است. انسان دو چهره دارد: چهره آشکار و پنهان. همه چیز در هستی دو چهره دارد، حتی افکار. انسان به طور کلی یک موجود ناشناخته است، شاید از کل انسان بودن، ما ۱٪ یا ۲٪ آن را بشناسیم. انسان یک پیشینه، یک فطرت و ذات دارد که به اعتقاد من در طول میلیونها سال شکل گرفته و تغییر در آن فطرت کار سخت و دشواری است.
ما حتی در مورد فیزیولوژی انسان چیز زیادی نمیدانیم. هنوز ریشه و درمان بسیاری از بیماریها برای ما مجهول است و این تازه صور آشکار انسان است. اینکه صور پنهان، افکار، اندیشه، فطرت و ذات به چه صورت میباشد، کاملاً ناشناخته است. در درون ما قدرتهای پنهانی وجود دارند که میتوانند ما را به طرف خیر یا شر هدایت کنند. إِنَّا عَلَيْکُمْ لَحَافِظِینَ، همانا بر شما نگهبانانی نهادهایم. این قدرتهای پنهانی که در مثلث نفس واحده ما هستند؛ یکی شر و دیگری نیکی، با ما همراه هستند و ادامه دارند تا زمانی که ما به تکامل برسیم. ما خوب و بد را فقط میبینیم؛ ولی نمیتوانیم همه چیز را به درستی تشخیص دهیم، در واقع عمق قضایا را نمیتوانیم درک کنیم. در ادامه، آقای مهندس فرمودند: یک مشکلی که در انسانها وجود دارد، پنهان کاری است. انسانها در درون خود عقایدی دارند که پنهان است؛ ولی در آشکار کار دیگری انجام میدهند. صور آشکار و پنهان انسان با هم کاملاً متفاوت است؛ یعنی آنچه ما در ظاهر میبینیم، با پنهان اشخاص متفاوت است، یا کل آن نیست. صور پنهان به دلیل مجهول بودن، انسان را گمراه میکند و مشکل ساز است.
در اعتیاد نیز صور آشکار و پنهان وجود دارد که همه به صور آشکار توجه کردهاند و صور پنهان را در نظر نگرفتهاند، فقط میخواهند ظاهر را اصلاح کنند. باید بدانیم و این انتظار را نداشته باشیم که صور ظاهر و پنهان انسانها یکی باشد. خیلی مهم است که در هر مسئله ما به صور پنهان آن بنگریم. طبق گفتههای گذشته، همیشه باید هوشیار باشیم و با یک چشم قضایا را نبینیم. به عبارتی تمامی جوانب را از کل امورات در نظر داشته باشیم تا در ادامه عمل، ما یکبهیک بتوانیم، نواقص را کم و آنچه میماند، کاملاً در صراط مستقیم به مصرف برسانیم، خواه این مسئله معنا باشد یا مال و ثروت. وقتی مسئلهای پیش میآید، باید آن را بررسی و فکر کنیم، کمکم مشکلات را حل نماییم تا به راهحل برسیم؛ باید صبر و حوصله داشته باشیم، نمیشود فاکتور زمان را حذف کرد، این امکانپذیر نیست. همان کاری که ما در کنگره انجام دادهایم، ذرهذره نواقص را برطرف کرده، در روال صحیح و درستی قرار گرفتهایم، هم در مسائل معنوی و هم در مسائل مادی. مادیات و معنویات دو طرف یک سکه هستند، هر دو حائز اهمیت و توجه به هر یک به تنهایی ما را دچار انحراف میکند.
گاهی مصیبتها بر سر انسان فرود میآیند. آنطور که ما فکر میکنیم، خداوند با بندهی خودش در مسابقه و یا تلافیجویانه عمل نمیکند. خداوند میفرماید: هر مصیبتی که بر شما وارد میشود، چیزی است که با دستان خودتان برای خود مهیا کردهاید. ما پشت صحنه قضیه را نمیدانیم که به کجا برمیگردد، به انسان وقت میدهد، میگذارد که شکایت کند و حتی کفر بورزد، ولی راه خود را بجوید، بیابد و مصلحت خود و خویشان خود را با تدبیر و درایت راهنمایی نماید. بایستی بداند در هر غروبی طلوعی دیگر است و این مصائب را به خداوند نسبت ندهد. روزهای تعلیم تمام شدنی نیستند و ما، شما و همهی آنهایی که تعلیم میدهند و تعلیم میبینند همیشه در حال نیایش و ستایش معلم عالم؛ یعنی قدرت مطلق هستند. تا هست و بود از ازل و بینهایت به صورت دوار، به صور مختلف یعنی به طریقی که هست، ادامه دارد. هیچوقت به جایی نمیرسیم که تعلیم یا آموزش گرفتن به اتمام برسد. به همین دلیل در کنگره۶۰ از رهجو تا دیدهبانها، همه سیدیها را مینویسند. برای آموختن هیچ زمانی تعیین نشده است، تا لحظه مرگ باید آموخت، چون چیزی که آموختهای همیشه با تو و همراه تو است.
در این عصر، بسیاری از مسائل سادهتر شده است و اندیشه انسانها، تفکر و تعقل آنها در جهت تکامل رو به جلو رفته است. آنهایی که باید بفهمند، میفهمند و آنهایی که همیشه در تمام دورانها آمدند و نفهمیدند، باز هم نخواهند فهمید؛ اینها همان کسانی هستند که در هر عصر و زمانی در جبهه مخالف شمشیر میزنند و هنوز هم همان عمل را انجام میدهند، به قول دین دستور، طعامی بهتر لذیذتر و راحتتر از این نمیتواند باشد. به قول انسانها که میگویند اگر به این انسانها چه کبک بدهی چه کدو یا هر چیز دیگری، چون طعم آنها را تشخیص نمیدهند در نتیجه برایشان چندان تفاوتی ندارد. و در آخر ما انسانها از خود شناختی نداریم پس انسانها را ساده نگیرید، انسانها پیچیدگیها، مشکلات و مسائل زیادی دارند که باید حق بدهیم و از آنها دلگیر نشویم؛ چون موجودات بسیار پیچیدهای هستند. کاری که ما میکنیم این است که ذرهذره کشف کنیم و به شناخت خود برسیم.
منبع: سیدی طلوعی دیگر
نویسنده: همسفر زینب رهجو راهنما همسفر ثریا (لژیون چهاردهم)
رابط خبری: همسفر اعظم رهجو راهنما همسفر ثریا (لژیون چهاردهم)
ویرایش: همسفر سمانه رهجو راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم) دبیر دوم
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم) نگهبان
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
142