English Version
This Site Is Available In English

انسان موجودی ناشناخته است

انسان موجودی ناشناخته است

راهنما همسفر مرضیه:
ارتباط انسان و مواد، اعتیاد را به‌وجود می‌آورد. اجزای مواد کاملاً مشهود و به‌عنوان آنتی‌ایکس شناخته شده است؛ اما چیزی که نا‌شناخته است، انسان می‌باشد؛ چراکه از دو صور آشکار و پنهان ساخته شده است.

تمام پیشرفت بشر تا به امروز حدود شش‌درصد بوده که تمام دکتری و فیلسوفان علم پزشکی تنها ارتباط صور‌ آشکار و اجزای تشکیل‌دهنده آن را پیدا کرده‌اند. این‌که این اجزا چگونه کار می‌کنند و چه عملکردی دارند مثلا: گوش به سه بخش تقسیم شده و برای دریافت صدا به میزان ارتعاش، الفبا و تعداد حروفی که گفته می‌شود و به پرده‌ گوش ضربه وارد می‌کند، بستگی دارد. این ضربه‌ها کلمه را تشکیل می‌دهند و به پردازش مغز می‌فرستد و مغز بعد از دریافت، آن را در قالب کلام از دهان خارج می‌کند یا مایع میانی گوش باعث تعادل انسان می‌شود. هم‌چنین دستگاه گوارش چه عملکردی دارد؟ یا ستون فقرات، ماهیچه‌ها، عضلات، رگ‌ها، قلب، کلیه، کبد و ... که همه این موارد تنها ماهیت شناخته‌شده جسم هستند.

آن چیزی که نا‌شناخته است، صور‌پنهان انسان می‌باشد؛ چراکه مربوط به امروز نیست و سیکل‌های متفاوتی را گذرانده و از روز الست با ما بوده است؛ بنابراین پی‌بردن به آن و تغییر آن به آسانی نخواهد بود و قطعاً مستلزم زمان و دانایی فراوانی است. گاهی انسان به میزان رنجی که در دنیای مادی دریافت می‌کند، ناراحت و غمگین می‌شود؛ اما این نکته را لازم است به خود یاد‌آور شود که خداوند با او حس تلافی‌جویانه ندارد و تمامی رنج‌ها و چالش‌ها برای پیدا شدن قدرت‌های درونی و پختگی او می‌باشد و تنها با تجربه، آموزش و تفکر می‌تواند میزان دانایی را مضاعف سازد.

زمانی‌که در حال آموزش است، در واقع دارد عبادت می‌کند و تعلیم‌ و‌ تربیت نفس چیزی جز عبادت خالق نیست. دنیا رنج است و خداوند در کلام‌الله فرمود: «خَلَقَ الانْسانَ فی کَبِدْ» انسان در رنج آفریده شد. حال، این انسان است که انتخاب می‌کند چه رنجی را با جان‌دل بپذیرد؟ سختی استفاده از مواد یا سختی سالم زیستن، رنج‌‌ و‌ سختی بیداری یا رنج‌ و‌ سختی خواب‌ بودن؟ چه در صور آشکار چه در صور پنهان انتخاب‌‌گر نهایی انسان است که بتواند صور آشکار و صور پنهان را به‌هم نزدیک کند و بداند بعد از هر غروبی طلوعی دیگر است.

همسفر سمیرا:
انسان دارای دو چهره‌ آشکار‌ و پنهان است. به‌طور کلی انسان موجود ناشناخته‌ای است و فطرت و ذات‌ انسان‌ها طی میلیون‌ها سال ساخته شده و تغییر فطرت انسان کار بسیار سخت و دشواری است.

با تغذیه نادرست بشر بسیاری از بیماری‌ها افزایش یافته و این به‌دلیل افزودنی‌هایی است که در خوراکی‌ها اضافه می‌کنند. مثالی که در صور آشکار می‌توان بیان کرد همین آردی است که حتی حشراتی چون سوسک و ساس به‌دلیل بی‌کیفیت بودنش مصرف نمی‌کنند؛ در صورتی‌که انسان‌ها همین آرد را برای پختن نان خود مورد مصرف قرار می‌دهند.

جسم ما مانند ماشین عمل می‌کند که صور پنهان‌، راننده‌ این ماشین است. درون انسان یک قدرت پنهانی به‌نام نفس واحده وجود دارد که دوتا نگهبانان یا مشاور هستند که قدرت مطلق در درون‌مان قرار داده تا ما را به طرف خیر‌ و شر هدایت کنند. این دو همیشه با ما هستند تا ما به تکامل برسیم. همیشه باید هوشیار باشیم، با یک چشم به قضایا نگاه نکنیم، به‌دنبال منفعت خود نباشیم، با عدالت رفتار کنیم و به‌دنبال راه حل در صراط مستقیم باشیم. بدون مادیات نمی‌توان زندگی کرد؛ هر چند هر دو به یک اندازه مهم هستند و هر کدام به تنهایی انحراف می‌آورد.

مصیبت‌های خود را به خداوند نسبت ندهیم؛ چراکه خودمان با دست خودمان بر سر خود آوار کرده‌ایم؛ اما بعضی از مصیبت‌ها قطعاً حکمتی در آن نهفته است و باید بدانیم که هر غروبی یک طلوعی دیگر به‌دنبال دارد و پایان شب سیه سپید است.

همسفر مائده:
هر مشکل و مصیبتی که برای ما پیش می‌آید، آن را به خدا نسبت ندهیم و نگوییم که خداوند با من لج‌بازی کرده و یا می‌خواهد انتقام بگیرد و باید این را بدانیم که هر چیزی یک حکمتی دارد که آن از ما پنهان است و ما آن را نمی‌بینیم و علت اصلی‌اش همان‌طور که در کنگره گفته می‌شود، بزرگ‌ترین دشمن هر انسانی جهل و نادانی او‌ست و خداوند به بندگانش فرصت می‌دهد که حتی کفر بگویند، شکایت کنند؛ ولی از آن‌ها می‌خواهد که بعد از آن بلند‌ شود، حرکت کند و دنبال راه‌ حل باشد و آن چیزی که به مصلحت خود، خانواده و دوستان است، با تدبیر و راهنمایی تشخیص بدهد و بداند که هر غروبی یک طلوع دیگر به‌دنبال دارد و هر سختی روزی به پایان می‌رسد و آن روز‌های خوشش را هم به ما نشان می‌دهد.

همسفر سارا:
انسان دارای دو صور آشکار‌ و پنهان است که باهم متفاوت هستند. آنچه در ظاهر انسان می‌بینیم، کل آن نیست و درونش ممکن است که چیز دیگری باشد. به قول شاعر بزرگ سعدی که می‌گوید:
روی در مسجد و دل ساکن خمار چه سود؟
خرقه بر دوش و میان بسته به زنار چه سود؟

اشاره به ظاهر سازی و ریاکاری در دین که بی‌فایده است. این‌که صورتت به سمت مسجد باشد‌ و قلبت در پی هوی و هوس می‌خانه باشد هیچ منفعت و فایده‌ی ندارد یا این‌که لباس پاکی به تن کنید و در مکان مقدسی بایستید؛ در حالی‌که زنار که در لغت فارسی به‌معنای کافر است و از کفر می‌آید، به دور کمر خود می‌بندید.

هر که او سجده کند پیش بتان در خلوت
لاف ایمان زدنش بر سر بازار چه سود؟

و باز اشاره به پنهان‌کاری ظاهر و باطن انسان دارد و حقایقی که در درون انسان نهفته است. برای وضو با آستین بالا از سر بازار تا ته بازار راه می‌رود تا برای عبادت در مسجد در صف اول نماز قرار بگیرید این بی‌فایده است؛ باید دل و عمل یکی باشد و مهم نیت و حس انسان است.

دل اگر پاک بود خانه‌ ناپاک چه باک؟
سر چو بی‌مغز بود نغزی دستار چه سود؟

شاعر بر این باور است که اگر دل انسان پاک باشد، آثار ناپاکی بر آن تأثیر نخواهد گذاشت؛ اگر تفکر با علم و حکمت همراه نباشد، هر چه تلاش کنی بی‌فایده خواهد بود، همانند سری که مغز ندارد، کلاه زیبا بر سر گذاشتن هیچ قشنگی ندارد.

ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .