اگر ما بخواهیم به خودمان برسیم، باید از خودمان بگذریم. بایستی قاضی خود باشیم و زندگیمان را بهخاطر مسائل دیگران خراب نکنیم و سعی کنیم زندگی سالم و شادی داشته باشیم و در زمان حال زندگی کنیم. آقای مهندس در «سیدی نردبان» بیان میکنند: بادی بهمعنای بدن، سین به معنی صدا و فونی هم باهم بودن معنی میدهد؛ یعنی اینکه بدن ما مثل یک خانواده بزرگی است که شامل: پدربزرگ، مادربزرگ، پدر، مادر، خواهر و برادر است. در اینجا باید گفت فرد مسن خانواده همانند کودک خانواده نمیتواند زندگی خوبی داشته باشد یا اینکه شخص چاق نمیتواند به یکباره با ورزش کردن چربیهای خود را آب کند. این باعث آویزان و شل شدن پوست او میشود. برای شروع هر کاری باید آن را به مرور زمان انجام دهیم تا بتوانیم به نتیجه درست و سالم دسترسی پیدا کنیم. کارهایی که بهصورت انقلابی انجام میشوند، نتیجه درستی بهبار نمیآورد و ایجاد مشکل میکنند. ما از بحرانها نمیتوانیم یکمرتبه خارج شویم؛ بایستی ذرهذره و آرامآرام به سمت نور حرکت کنیم، وگرنه آن روشنایی و نور چشمان ما را اذیت میکند. انسان نیز به هنگام مشکلات و مسائل باید همینطور عمل کند. انسان برای خروج از تاریکیهای خود از قبیل: کینه، بخل، حسد، تهمت، سیگار، الکل، مواد مخدر و … آهستهآهسته باید حرکت کند.
گاهی فرد هزاران بند مرئی و نامرئی دارد که همانند ریسمانهای نازک و کلفت به دست و پای خود زده است و اینها به سادگی باز نمیشوند. انسان باید تلاش کند و ذرهذره این بندها را از خود جدا کند تا به رهایی برسد. انسان باید در این مسیر گذشت داشته باشد و همواره خدمت کند و از هیچ تلاشی کوتاهی نکند؛ چراکه راه بیانتهاست و پایانی ندارد؛ حتی اگر قیامت هم شود، باز داستان دیگری شروع میشود و این شخصیت انسان است که اول انس، یعنی خام و ناآگاه و بعد تبدیل به انسان بهمعنی پخته و آگاه میشود. برای این تبدیل شدن باید سختی زیادی را تحمل کند و برای تقویت حسهای خود خالصانه عمل کند؛ در واقع زندگی یک علم است که باید بتوان از گذرگاههای آن عبور کرد و وارد بعدهای دیگر شد.
خیلی از انسانها به جای اینکه از زندگی خود لذت ببرند، درگیر زندگی دیگران هستند برای مثال: برای شنا کردن اگر فوتوفن شنا را بلد باشیم نجات پیدا میکنیم؛ در غیر اینصورت غرق میشویم. آقای مهندس میگویند: هیچ معجزهای وجود ندارد که در یکلحظه تمام مشکلات و مسائل منفی را به مسائل مثبت تبدیل کند؛ بلکه لازم است که دانش و معرفت داشته باشیم تا مسیر را بهخوبی طی کنیم و از زندگی نترسیم و با قدرتی که در درون ما هست و با کمک نیروهای الهی به جنگ شیطان برویم. انسان از یک معدن شمشیر درست شده که یکی از آنها به حق و دیگری به ناحق بالا میرود؛ حال کدام پایین بیاید این را خداوند تعیین و مشخص میکند که آیا حق پیروز است یا ناحق؟ این بازی روزگار است. انسان مثل یک قطره و خداوند همانند دریاست که در آخر، همه انسانها به این دریا میپیوندند.
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
73