English Version
This Site Is Available In English

جاهل بودم که مصرف‌کننده شدم

جاهل بودم که مصرف‌کننده شدم

جلسه‌ نهم از دوره‌ سی و چهارم سری کارگاه‌‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر مهرداد، نگهبانی  مسافر رضا و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه « جهالت و قضاوت  » روز پنج‌شنبه ۱۹ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر 

در رابطه با دستور جلسه بخواهم صحبت کنم، آقای مهندس به قدری زیبا دربارهٔ این موضوع صحبت کردند که در واقع چیزی برای گفتن نمی‌ماند؛ مگر یک‌سری نکات جزئی از تجربهٔ خودمان. می‌دانم که این دو کلمه، «قضاوت» و «جهالت»، همیشه کنار هم در کنگره آمده‌اند. هر کدام معنای به‌خصوص خود را دارد. بیرون از کنگره، اگر به کسی بگوییم: «تو جاهل و نادان هستی»، ناراحت می‌شود و شاید برخورد تندی هم بکند. اما در واقع، در کنگره معنی اصلی این کلمه را فهمیدیم: جهالت و نادانی اینجا برای ما به معنی است، عدم دانسته‌های ماست. همین باعث خیلی چیزها می‌شود.  

اگر مثلث جهالت (ترس، منیت، ناامیدی) را در نظر بگیریم، با نگاهی عمیق می‌بینیم تمام این موارد در وجودمان بوده و هست. هنوز هم باید روی خودمان کار کنیم و کم‌کم این‌ها را از خود دور کنیم. اگر بخواهم نگاه کنم، می‌بینم ریشهٔ تمام بدبختی‌های ما جهالت بوده است. ما جاهل بودیم... در اول جلسهٔ دعای کنگره شصت می‌‌گوید: «پناه می‌برم به خداوند از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است». در واقع همین‌طور هم بود: من جاهل بودم که مصرف‌کننده شدم. اگر واقعاً می‌فهمیدیم مواد چه بلایی سرمان می‌آورد، مصرف‌کننده نمی‌شدیم.  

ما جاهل هستیم که قضاوت می‌کنیم. نمی‌دانیم پشت ماجرا چیست؛ همه چیز را نمی‌بینیم. از پشت سوراخ کلید نگاه می‌کنیم و فقط بخش کوچکی را می‌بینیم. باقی را که نمی‌بینیم، باعث می‌شود شروع به قضاوت و غیبت کردن کنیم. چرا اکثراً به قضاوت کشیده می‌شویم؟ من خودم وقتی کاری را نمی‌توانم انجام دهم و می‌خواهم این منیّت را حفظ کنم، می‌آیم دیگران را پایین می‌کشم تا خودم بالا بروم. با این قضاوت کردن، آن‌ها را پایین می‌کشم تا ناامیدی را از خود دور کنم. خیال می‌کنم با قضاوت دیگران خودم را بالا می‌برم، در حالی که این‌طور نیست.  

اکثر اتفاقات ناگوار زندگی‌مان به‌خاطر همین جهالت، قضاوت‌ها و غیبت‌های بی‌مورد بوده است. از خداوند می‌خواهم همیشه کمکم کند (حالا نه به‌طور کامل، ولی ذره‌ذره) تا بتوانیم این ویژگی را از بین ببریم. تنها راهش هم این است که به دانایی خود اضافه کنیم و از جهل و نادانی خارج شویم. ان‌شاءالله همه‌مان توانایی این کار را داشته باشیم.  

ما خیلی چیزها را نباید ببینیم، نباید بگوییم و نباید بشنویم. اگر کسی شروع به قضاوت دیگری کرد، به حرفش گوش ندهید، از او دوری کنید و وارد بحث نشوید. به محض اینکه شروع به غیبت کرد، خودتان را از آن مجلس کنار بکشید. بارها شنیده‌ام که می‌گویند: «دو دقیقه کنار مهندس بودیم، اما شما کاری کردید که ایشان رفتند!» ایشان با آن شخص بحث نمی‌کنند، چون حالت تضاد ایجاد می‌شود؛ پس تظاهر به نشنیدن می‌کنند.  

این صحبت برای من خیلی جالب است: انسان کنجکاو است. مثلاً وقتی از جلوی خانه‌ای رد می‌شوم و درش باز است، ناخودآگاه سرم را برمی‌گردانم و تا انتهای خانه را نگاه می‌کنم. خیلی چیزها را نباید ببینید، نباید بگویید و نباید بشنوید. اگر در آن لحظه بتوانی جلوی خودت را بگیری و نگاه نکنی، می‌فهمی که رشد کرده‌ای و داری مقابله می‌کنی. امیدوارم با آموزش و افزودن به دانشمان در کنگره، از جهالت خود رها شویم.  

 

گروه سایت نمایندگی اروند آبادان 

تایپ مطلب: مسافر علی لژیون چهارم، مسافر رضا لژیون پنجم 

ارسال مطلب: مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .