جلسه دوازدهم از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی عمومی شعبه دنا، با استادی راهنما محترم مسافر احسان، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر مجید، با دستور جلسه: «قضاوت و جهالت» روز پنجشنبه ۱۹ تیر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۰ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که این فرصت را به من عطا فرمود تا در کنار شما عزیزان باشم و آموزش ببینم. از ایجنت محترم، نگهبان جلسه و گروه مرزبانی سپاسگزارم که این امکان را برای حضور و خدمت در این جایگاه فراهم آوردند.
دستور جلسه امروز، همانطور که جناب آقای مهندس در هفته گذشته به آن اشاره فرمودند، پیرامون موضوع جهالت و قضاوت است. بارها ایشان توضیح دادهاند که در بحث قضاوت، هر فردی در مورد یک موضوع یا شخص، بر اساس مشاهدهای که از یک صحنه دارد، قضاوتی را شکل میدهد. نمیتوان ادعا کرد که قضاوت صرفاً ناشی از ناآگاهی است؛ بلکه نیازمند وجود اطلاعاتی است که بر اساس آن، قضاوت انجام پذیرد.

مهندس دژاکام بیان داشتند که در فرآیند قضاوت، ما اطلاعاتی را دریافت میکنیم و منبع این اطلاعات، نقش بسزایی در صحت یا سقم قضاوت ما ایفا میکند. قضاوت امری اجتنابناپذیر است و انسان همواره در معرض قضاوت قرار دارد. نمیتوان مدعی شد که تاکنون در معرض قضاوت نبودهام و صرفاً صحنهها را پردازش کردهام. حال این سوال مطرح میشود که آیا روح منبع این اطلاعات است یا نیرویی دیگر؟ و چه کسی برای من پروندهسازی میکند؟
شاید بتوان گفت که قضاوت بر پایه دانایی شکل میگیرد. دانایی و نادانی دو روی یک سکهاند و در این میان، دانایی مؤثر نیز جایگاه ویژهای دارد. بنابراین، هر قضاوتی که صورت میگیرد، بر اساس مجموعهای از دانستهها است و همانطور که پیشتر عرض کردم، دانایی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در اینجا، موضوع قضاوت و جهالت به میان میآید. پس از مثلث دانایی، قضاوت و جهالت، شاید بتوان گفت که قضاوت، خالق مثلث جهالت است. هنگامی که من قضاوت میکنم، در واقع ترس، منیت و ناامیدی را در وجود خود پرورش میدهم. به همین دلیل است که آقای مهندس تأکید میکنند که قضاوت، امری بسیار مهم است؛ زیرا ما بدون آنکه آگاه باشیم، در حال خلق شرایطی هستیم و در چرخهای قرار میگیریم که آغاز آن در اختیار خودمان است، اما پایان آن مشخص نیست و معلوم نیست به کجا ختم خواهد شد.
شخصاً در ابتدای ورود به کنگره، درک درستی از این دستور جلسات نداشتم و به درستی نمیدانستم که قضاوت درست است یا نادرست. اما با گذشت زمان، به اهمیت این موضوع پی بردم. در خارج از کنگره، من سعی میکنم از قضاوت کردن پرهیز کنم و قبل از هر چیز، تلاش میکنم تا درک کنم که هر فردی گذشتهای دارد و از آنجایی که من از گذشته و تاریخچه زندگی او اطلاعی ندارم، نمیتوانم در مورد آن قضاوت کنم. همانطور که آقای مهندس نیز فرمودند، حتی قاضی هم در ازای قضاوت، حقوق دریافت میکند. حال این سوال مطرح میشود که آیا بهتر نیست انرژی خود را صرف اموری کنم که در نهایت برایم سودمند باشد؟ بنابراین، سعی میکنم تا از این دستور جلسه، برای بهبود و ارتقاء زندگی خود بهره ببرم. تمامی دستور جلساتی که توسط آقای مهندس ارائه میشوند، در نهایت به جهانبینی بازمیگردند و هدف از آنها، آموزش قوانین زندگی به ما است. قوانین بازی در کنگره با قوانین خارج از آن تفاوتهای بسیاری دارد و بسیار ارزشمند است که بتوانیم این قوانین را در هر شرایطی رعایت کنیم. با ورود به کنگره، حتی پس از گذشت یک ماه، تعریف ما از قضاوت، نسبت به قبل از آن، دچار تغییرات اساسی میشود.
همانطور که اشاره کردم، جهالت، نادانی، دانایی و دانایی مؤثر، مفاهیمی کلیدی هستند. گاهی اوقات، ما از روی نادانی، کاری را به اشتباه انجام میدهیم و در این حالت، تنها وقت خود را تلف کردهایم. اما اگر با علم به اینکه کاری اشتباه است، آن را انجام دهیم، قطعاً با عواقبی روبرو خواهیم شد. به عنوان مثال، اگر ندانم که محتویات یک لیوان، آب است یا مشروب و آن را بنوشم، هیچ مجازاتی برای من در نظر گرفته نمیشود. اما اگر با علم و آگاهی، اقدام به انجام این کار کنم، موضوع کاملاً متفاوت خواهد بود. در مورد قضاوت نیز همینطور است. اکنون که میدانم قضاوت کردن چه اثرات مخربی میتواند داشته باشد، تعریف من از آن نیز به طور چشمگیری تغییر کرده است.
با اجازه نگهبان، حدود یک دقیقه در مورد لژیون سردار صحبت میکنم. آقای مهندس فرمودند که مهلت اهداء گلریزان تا پایان تیرماه است و هر کسی که تعهدی دارد، میتواند آن را انجام دهد.
اکثر اعضاء لژیون سردار، در ابتداء ورود، تصور میکردند که این لژیون صرفاً به مسائل مالی و مادی مربوط میشود، اما اکنون به این باور رسیدهاند که هدف اصلی آن، بخشش و سخاوت است. اگر خزانهدار از شما در مورد تعهدات باقیمانده سوال میپرسد، به این دلیل نیست که کنگره به آن پول نیاز دارد، بلکه هدف این است که شما به قولی که دادهاید، پایبند باشید و این به هیچ وجه به معنای مطالبهگری نیست. هدف از این کار، این است که من یاد بگیرم روی حرف خود بایستم. لژیون سردار بستری را فراهم میکند تا من در مسیر بخشش خداوند قدم بردارم و حس بخشندگی را تجربه کنم. ما در ازای صرف زمان و انرژی در محل کار، پول دریافت میکنیم، اما در لژیون سردار، این معادله برعکس میشود؛ ما پول میدهیم و علم و آگاهی کسب میکنیم، پول میدهیم و زمان میگیریم. به همین دلیل، لژیون سردار فرصتی ارزشمند است که به ما عطا شده است. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید سپاسگزارم.
«رهایی مسافر علی رهجو راهنما محترم مسافر اسماعیل لژیون سوم»
تایپ: مسافر صادق لژیون پنجم، مسافر محمود لژیون دوم، مسافر فرید لژیون پنجم
ویرایش: مسافر صادق لژیون پنجم
عکاس: مسافر حمید لژیون سوم
ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
93