English Version
This Site Is Available In English

قضاوت کردن در صورت داشتن علم و تجربه

قضاوت کردن در صورت داشتن علم و تجربه

جلسه‌ی پنجم از دوره سی‌ام سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ با استادی راهنمای محترم مسافر عباس، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «قضاوت و جهالت»  روز چهارشنبه 18 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.



خلاصه سخنان استاد:
خوب نگاه من این است که؛ قضاوت یعنی نسبت به یک اتفاق یا موضوعی که می‌تواند شخصی، خانوادگی، اجتماعی یا هر چیزی که پیرامون منم است، بخواهم رأی بدهم. قضاوت کردن درصورتی‌که در جایگاه قضاوت و رأی دادن باشم و تا زمانی که برای خودم و دیگران مشکل ایجاد نکند، خوب است. مثلاً من دزد نیستم و تابه‌حال دزدی نکرده‌ام، اما در مورد دزدان قضاوت می‌کنم. خوب وقتی من در آن مسیر قرار نگرفته‌ام، علمی در آن قضیه ندارم و شروع به نظر و رأی دادن می‌کنم، ابتدا حال خودم بد می‌شود، چون بعد از رو شدن واقعیت، حقیقت برای من تلخ می‌شود.
حالا چه ربطی به درمان اعتیاد دارد؟ یکی از معضلاتی که سفر اول و دوم را خراب می‌کند، قضاوت نسبت به همدیگر است، اگر قضاوت نباشد، یعنی سرم در کار خودم است. من راهنما با هر مسافری که وارد لژیون می‌شود، باید به یک‌شکل برخورد کنم، راهنما نسبت به علمی که دارد، رأی می‌دهد که الان چه عکس‌العملی داشته باشد. پس راهنما نسبت به رهجو قضاوت می‌کند، چون در جایگاه قضاوت نشسته است و سالیان سال یک مصرف‌کننده بوده که تلخی، شیرینی، ذلت و خواری مواد را کشیده است، در ادامه به دنبال راه‌های بسیاری برای درمان رفته، در کنگره 60 به درمان رسیده، علم کنگره را آموزش گرفته و آزمون‌های مختلفی داده تا به شال راهنمایی رسیده است. پس راهنما به جایگاهی رسیده که می‌تواند رهجو را مانند یک قاضی قضاوت کند. پس قضاوت کردن برای کسی است که تجربه کرده، علم دارد و در آن جایگاه قرارگرفته باشد.



اگر در هر زمینه‌ای بخواهم قضاوت کنم، اول باید به این موضوع فکر کنم، چه‌کاره هستم که دارم راجع به دیگران نظر می‌دهم، اگر در آن مسئله باتجربه باشم، آن‌وقت حق‌دارم قضاوت کنم، چرا باید با حس بدم، حس خوب دیگران را خراب کنم؟! چقدر به‌جای قضاوت دیگران، جلوی آینه نشسته‌ام و کلاه خودم را برای کارهای خودم قاضی کرده‌ام؟!
جهالت هم یعنی ندانستن، مهندس در تمام صحبت‌هایی که می‌کند، می‌گوید: خدایا ما را از شر بزرگ‌ترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است رها کن. تا زمانی که فکر کنم بلدم، یعنی نادان هستم، جهالت یعنی درحالی‌که نمی‌دانم، می‌گویم، می‌دانم. زمانی که متوجه شدم هیچ نمی‌دانم، تازه شروع آن است که از جهالت بیرون قدم گذاشته‌ام و می‌خواهم آموزش پذیر باشم. کسی که آموزش پذیر است، جاهل نیست و کسی که جاهل نیست، هیچ‌وقت اشتباه و قضاوت نمی‌کند.

تنظیم و ارسال: خدمتگزاران سایت رودهن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .