English Version
This Site Is Available In English

نظم و امنیت کنگره به‌خاطر قوانین و حرمت‌ها

نظم و امنیت کنگره به‌خاطر قوانین و حرمت‌ها

اولین جلسه از دوره چهارم لژیون سردار همسفران نمایندگی اسلامشهر با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر ملیحه و دبیری همسفر خدیجه با دستور جلسه «حرمت کنگره۶۰، چرا رابطه ‌کاری و مال و خانوادگی در کنگره ممنوع است» در روز سه‌شنبه ۱۰تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:

خدای خود را شکر می‌کنم که یک‌بار دیگر استاد سردار اجازه دادند تو لژیون سردار حضور داشته باشم و از اینکه روی ماه تک‌تک شما را می‌بینم همیشه انرژی می‌گیرم بعد از شرایطی که بود روز شنبه وقتی که وارد شعبه شدم تک‌تک اعضا را بغل می‌کردم حس کردم این پیوند محبت و طناب محکم‌تر شده است آن عشق و محبت صد چندان شده است، از خانم ملیحه عزیز نگهبان لژیون سردار که به من اجازه دادند هم‌چنین از تک‌تک شما عزیزان که این‌جا می‌باشید تا من روی این صندلی باشم و یاد بگیرم تشکر می‌کنم. دستور جلسه در کنگره۶۰ چرا داشتن رابطه مالی، تجاری و خانوادگی و همان رابطه کاری ممنوع می‌باشد؟ خوب این‌ها همه در مورد حرمت‌ها است؛ وقتی به حرمت خوب نگاه می‌کنیم بهترین مفهومی که می‌توانیم از حرمت داشته باشیم حریم می‌باشد حریم به این معنی است که وقتی چیزی حرمت دارد یک حریمی دارد؛ یعنی من نمی‌توانم به‌ راحتی وارد آن شوم و برای خود یک حرمت و حریمی دارد؛ یعنی یک‌ خانواده یک حریمی را دارد به‌طور مثال، آقای مهندس در سی‌دی حرمت می‌گویند: «یک رودخانه برای خود یک حرکت‌ها و یک حریمی دارد که ما نباید وارد حریم آن شویم» متاسفانه الان آدم‌های زیادی وجود دارند به محض‌ اینکه بارندگی‌ کم می‌شود آب رود‌خانه‌ کم می‌شود رودخا‌نه خشک می‌شود می‌آیند تو حریم رودخا‌نه تجاوز می‌کنند کنار رودخا‌نه، خا‌نه، مغازه، باغ و ویلا می‌سازند حالا یک مقدار ممکن جلوتر بروند از خود رودخانه هم ساخت و ساز شروع کنند؛ ولی به‌ محض اینکه یک سیلی می‌آید ناخودآگاه خود آن‌ها و تمام چیز‌ها‌یی که ساخته بودند همه را با خود می‌برد و باعث نابودی می‌شود.

 کنگره‌۶۰ هم درست مثل همان رودخانه است که برای خود حریم‌ها و حرمت‌هایی را دارد که اگر من بیایم حرمت‌ها و حریم‌های آن را رعایت نکنم در وحله اول خودم آسیب می‌بینم. من برداشتی که از سی‌دی حرمت داشتم آقای مهندس می‌گو‌یند: «کنگره برای اینکه به کار خودش ادامه بدهد ما تو کنگره نه پلیسی داریم نه نیروی انتظامی داریم نه قوه قضاییه‌ داریم؛ ولی چطور است که افراد میان در کنار هم‌دیگر قرار می‌گیرند و این‌طور نظم، ترتیب و آرامش در کنگره‌ برخوردار است» به گفته آقای مهندس: بعضی از شعب حدود ششصد هفتصد تا اعضا دارند که همه اعضا در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند یک مسافری که وارد کنگره‌ شده و سفر خود را شروع کرده؛ وقتی خوب نگاه می‌کنید خود به تنهایی می‌تواند یک خانواده و محله را به‌هم بزند چه‌طور می‌شود که این همه مسافر و همسفر تو کنگره قرار می‌گیرند و هیچ مشکلی پیش نمی‌آید این‌ها همه به خاطر حرمت‌ها و قوانینی است که آقای مهندس در شعب، پارک‌ها قرار دادند این همه آرامش، نظم و امنیت است همه به‌خاطر حرمت‌هایی است که قرار گرفته است.

 در ادامه آقای مهندس می‌فرمایند: «من کنگره را طوری قرار دادم که فقط همه توی کنگره یک کار انجام می‌دهند و آن هم درمان و رسیدن به رهایی است و کسی کار به کار کس دیگری ندارد کنگره مثل یک بهشت برین می‌‌ماند» به گفته آقای مهندس: «یعنی در آن ما حرف و سخن بیهوده‌ای را نداریم و هر کس مشغول کار خود می‌باشد» ولی اگر من فاطمه آمدم حرمت‌ها را شکستم وارد رابطه کاری، مالی، تجاری و خانوادگی شدم آن زمان است که دچار اختلاف می‌شوم آسیب می‌بینم و به قول آقای‌ مهندس، ما توی کنگره فقط سلام و سلام‌ علیکم داریم و به‌ جز آن با هم‌دیگر هیچ کاری نداریم؛ ولی وقتی که دو تا اعضا رفتند بیرون از کنگره رابطه کاری و مالی برقرار کردند، با هم بیرون رفتند، ناهار، شام خوردند و رفت و آمد خانوادگی داشتند؛ وقتی آسیب دیدند به مشکل خوردند وقتی وارد کنگره می‌شوند یقه هم‌دیگر را می‌گیرند شروع می‌کنند به دعوا کردن، فحش دادن که شما مال و چک من را خوردید، شما باعث شدید من ورشکست شوم و باعث آسیب در کنگره می‌شو‌ند و به دیگران هم کم‌کم آسیب می‌زنند. 

 آقای مهندس می‌گویند: «روابط اعضای کنگره دقیقا مثل ستون‌های یک مسجد می‌ماند؛ اگر در نظر بگیریم دو تا ستونی که توی یک مسجد است یک حریم، یه حد فاصل و یه اندازه مشخصی دارد؛ اگر این دو تا ستون به‌ هم نزدیک‌تر شوند سقف مسجد می‌ریزد؛ اگر این دو تا ستون از هم دورتر شوند باز هم سقف آن می‌ریزد. این‌جا می‌خواهد بگو‌ید یک حد و حرمت، حریم و یک فاصله‌ای است که بین اعضای کنگره هم دقیقا همین است؛ اگر من حرمت‌ها را رعایت نکنم همه چیز به‌ هم می‌ریزد و اولین چیزی که اتفاق می‌افتد این است که خود من آسیب می‌بینم.در حرمت‌های کنگره دروغ گفتن، سرزنش کردن، تجسس کردن و غیبت کردن را نداریم؛ یعنی اینکه یک رهجو وقتی وارد کنگره می‌شود اجازه ندارد که به راهنمای خود دروغ بگوید فرق نمی‌کند همسفر یا مسافر باشد. یک مسافر را در نظر می‌گیریم وارد کنگره می‌شود اوایل راهنمای او می‌گوید مواد مصرفی تو چه‌قدر است؟ روزانه چه‌قدر مواد مصرف می‌کنید؟ از همان اول دروغ می‌گوید این‌جا به آن نتیجه مطلوب به آن درمان واقعی خود نمی‌رسد و کسی که آسیب می‌بیند خود همان فرد است که با رعایت نکردن حرمت به خود آسیب می‌زند. 

استاد امین همیشه می‌گو‌یند: «اگر من بیایم یکی را سرزنش کنم، غیبت کنم و بدگویی کنم به کائنات و همه هستی اجازه می‌دهم که دیگران هم بر علیه من بدگویی، سرزنش و توهین کنند» چیزی که آقای مهندس در سی‌دی حرمت فرمودند: یکی که از بچه‌های کنگره می‌آید در مورد یکی دیگر شروع به سرزنش، توهین، بد گفتن و غیبت کردن می‌کند این‌جا عکس‌العمل من خیلی مهم است. به قول آقای مهندس: «مستمع صاحب سخن را بر سر شوق آورد» اگر من پیگیری کنم سرم را تکان بدهم از صحبت‌های او لذت ببرم کمک می‌کنم که بیشتر بدگویی کند وظیفه من این است که به‌ او بگو‌یم صحبت‌هایی که می‌کنید هیچ ربطی به من ندارد؛ اگر با کسی صحبتی یا مشکلی دارید خیلی بهتر است که آن مشکلات را به خودش بگویید این رفتار من باعث می‌شود من و دیگران آسیب نبینیم.

 الفاظ زشت را ما اجازه نداریم که بیان کنیم مثالی که می‌توانم بیان کنیم آقای مهندس می‌فرمایند: «بین رهجو و راهنما باید یک حرمت، حریم و یک پرده‌ای وجود داشته باشد» اگر خدایی نکرده یک رهجو به خود اجازه بدهد یا راهنما فرقی نمی‌کند هر لفظ ناشایستی هر صحبتی هر شوخی را با هم بیان کنند حریم‌ها و حرمت‌ها شکسته می‌شود آقای مهندس می‌گویند آن زمان است که رهجو از راهنما هیچ حسابی را نمی‌برد و هرچیزی که راهنما بگوید رهجو دیگر صحبت‌های راهنما را گوش نمی‌کند و بیت شعری که آقای مهندس می‌گویند: « از پس پرده گفت‌‌وگوی بین من تو گر پرده بر افتد نه تو مانی و نه من» این‌جا فقط در مورد شاگرد و راهنما نیست این پرده‌ای که آقای مهندس می‌گویند حریم است و یک دیوار باید باشد به نظر من بین فرزند، مادر و پدر، بین دو تا خواهر، برادر یا دو تا همکار می‌تواند باشد؛ پس چه‌قدر خوب است که با بیان الفاظ خوب و استفاده نکردن از الفاظ بد باعث نشویم که یک سری حرمت‌ها شکسته شود و آن‌ها از بین برود.

 در ادامه در حرمت‌ها داریم که ما در کنگره اجازه نداریم به‌ هم‌دیگر زنگ بزنیم و رابطه تلفنی داشته باشیم دو تا رهجو که هم لژیونی می‌باشند اصلا اجازه ندارند که به‌ هم تلفن بزنند روز چهارشنبه آقای مهندس به صراحت گفتند: « حتی راهنما و ایجنت هم لزومی ندارد که بخواهند مدام تلفنی با هم صحبت کنند» اگر حرفی یا مسئله‌ای است؛ وقتی می‌آیند وارد کنگره می‌شوند مطرح کنند تا خیلی از این آسیب‌ها به‌وجود نیاید. در کنگره پول دادن یا گرفتن هیچ کدام را نداریم و یک سری حرمت‌ها که من الان چند تا از آن‌ها را گفتم، حرمت‌هایی می‌باشند که من نوشتم که ان‌شالله بتوانیم آن‌ها را انجام دهیم یک سری حرمت‌هایی داریم که نوشته‌ نشده‌اند جایی وجود ندارند به ظاهر خیلی ریز و کوچک می‌باشند؛ ولی اگر من آن‌ها را رعایت نکنم واقعا مشکلات زیادی را برای خود به‌وجود می‌آورم ان‌شاالله در ادامه شما بقیه حرمت‌ها را می‌گو‌یید و امروز این دستور جلسه قسمت من شده است که روی این صندلی باشم پیام بزرگی را برای من دارد تلنگر بزرگی است؛ برای من توی این دو سه روز که چشم‌ها‌ی خود را بیشتر باز کنم حرمت‌ها را بیشتر ببینم و بیشتر یاد بگیرم اول خود من آن‌ها را کاربردی‌ کنم و مثل آن انسان‌هایی نباشم که وارد حریم رودخانه می‌شو‌ند و سیل آن‌ها را می‌برد بتوانم در کنگره بمانم و آموزش‌های آن را ببینم و به‌عنوان یک خدمتگزار چیزهایی را که یاد گرفتم به رهجو‌های کنگره۶۰ و لژیون هفتم هم آموزش بدهم.

تایپیست: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم)

عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)

ویرایش: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم) دبیر اول سایت 

ارسال: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم) نگهبان سایت 

همسفران نمایندگی اسلامشهر 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .