جلسه هفتم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی فردوسی مشهد با استادی دنور محترم راهنما طاهره، نگهبانی راهنما همسفر مرضیه و دبیری همسفر سمانه با دستورجلسه: «حرمت کنگره ۶۰؛ چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع میباشد؟» روز دوشنبه ۹ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در جمع شما خوبان هستم از خانم مرضیه نگهبان لژیون سردار تشکر میکنم که فرصت خدمت را به من سپردند تا من هم بتوانم امروز آموزش بگیرم.
حسی که امروز در قلب من بود و بسیار به آن اندیشیدم، با اینکه به دستور جلسه آنقدر فکر نکرده بودم، این بود که میروم و در جایگاه قرار میگیرم تا ببینم چه خواهد شد ولی به این تفکر کردم که اگر آرامش انسان بیشتر از معلومات او باشد، صحبتهایش دلنشینتر، علم وی بهروزتر خواهد شد و بهتر میتواند آن را به دیگران انتقال دهد، نه اینکه معلومات نباشد بلکه علم، آگاهی و شناخت باید باشد؛ اما اگر پله آرامش ذرهای بالاتر قرار بگیرد بهتر بیان میشوند.
لیکن در مورد دستور جلسه حرمت این به ذهن من خطور کرد که در ابتدا بیان میکنم بعد به موضوع حرمت کنگره۶۰ میپردازم، روزی من هم به عنوان تازهوارد، به کنگره آمدم که خداوند برای من حضور در شعبه فردوسی را مقدر کرده بود، در بدو ورود با خود گفتم؛ چه اتفاقی در درون تو رخ داده که به مجموعهای که عدهای مسافر که حتی نمیدانستم مصرفکننده هم هستند و تعدادی خانم که نمیدانی چه حالی دارند، آمدی و در اینجا قرار گرفتی.
روی صندلی آخر نشستم، خیلی حال خرابی داشتم و مدام با خود کلنجار میرفتم که چرا اینجا هستم، راه خروج را بلدم و میتوانم از اینجا خارج شوم؛ ولی من درون گویی؛ من بیرونی را آرام میکرد و میگفت؛ بنشین، یک فرصت به خودت بده و ببین چه میگذرد و چه اتفاقی میافتد.
همان روز اول متوجه شدم، این سیستم حریمهایی دارد. مسافران و همسفران هرکدام در سمت مخصوص خود مینشینند، چقدر خوب و بانظم خانمها با روسری سفید و آقایان با پیراهن سفید و تمیز حضور دارند، احترامی که مرزبان در آن روز به من گذاشت و باادب و تعادل با من برخورد کرد؛ بنابراین این نشاندهنده علم کنگره و حریمی است که ساخته و در ما بوجود آورده است. حریم کنگره برای منِ نوعی که تازهوارد هستم و هیچی نمیدانم و تشخیص نمیدهم، گذاشته شده است که با یک نگاه میتوانم در روز اول این حریم را در انسانهایی که هستند ببینم و این امنیت، در من اعتماد را بوجود آورد. منِ درونی به منِ بیرونی گفت: برو و دوشنبه آینده با لباس مرتب و آراستهتر بیا مطمئن باش، جای خوبی است.
دوشنبه بعد از آمدن خود بسیار خوشحال بودم و از آن زمان تا به حال همچنان دوست دارم در کنگره۶۰ باقی بمانم، اگر مهندس و خانوادهشان به ما این اجازه را بدهند که ما دوست داریم در این جا باقی بمانیم و این دوستداشتن از حرمت، امنیت و آرامش بهوجود میآید، وقتی من این مثلث را برای خود تداعی میکنم، دوست دارم بمانم و یا زمانی که میبینم در اینجا میتوان به رهایی رسید و یک خانواده بیتعادل را به تعادل رساند این عشق من بیشتر و بیشتر میشود.
حرمتی که آقای مهندس آن را تعیین کردند و در نوشتار حرمت کنگره۶۰ در ابتدا و انتهای هر جلسه خوانده میشود، اینقدر کوتاه ولی پرمحتوا که با خرد جهانی فرقی ندارد. زمانیکه قوانین الهی را با حرمت مقایسه میکنیم متوجه میشویم که نگاه آقای مهندس نگاهی کاملاً عالمانه بوده است.
یک لژیون مالی داریم که از ابتدا لژیون سردار نامیده شد و نقطه شروع آن از شعبه فردوسی بود. آن زمان اینطور بود که مسافر و همسفر با هم در لژیون سردار حضور داشتند؛ اما این حرمت با ما چه کرد که یک رهجو یا یک سفر دومی حاضر به پرداخت ۵ میلیون تومان بودند؟
برای ورود به لژیون سردار هم خانمها و هم آقایان حضور داشتند؛ بنابراین امنیت و حرمت خیلی مشخص شده بود و این نشان میدهد که آقای مهندس با یک تفکر درجه یک، عمیق، زیبا و ژرف به این مسئله نگاه کردند که اگر مصرفکنندهای قدم به کنگره میگذارد، دیگر برای او امنتر از این مکان وجود ندارد و همسفری که در دل رنج، غصهها و تاریکیها مانده و همچنان دست و پا میزند؛ وقتی وارد کنگره میشود، دیگر دوست ندارد از آنجا خارج شود.
به لژیون مالی که توجه کنیم، مبلغ برای کنگره مهم نیست؛ اما یک حریمی را قرار داده است که اگر با مبلغ ۶ میلیون تومان وارد لژیون سردار میشوم جیب من و خود من کمشدن آن را احساس کنیم، حس من به بخشش شعلهور شود، وگرنه میتوانست ۱ میلیون باشد که همه ما میتوانستیم به راحتی وارد این لژیون شویم؛ اما این مبلغ نیست و ۶ میلیون تومان است، تا ما کاملاً متوجه شویم و درک کنیم.
اگر قرار است مسئولیت بخشش خود را در آن وادی به اجرا درآورم، با اینکه میتوانم مبلغ ۶ میلیون تومان را برای خود چیزی بخرم یا مبلغی به آن اضافه کنم و یا در یکی از امورات زندگی آن را استفاده کنم؛ اما اینکار را نمیکنم و میآیم اینجا پرداخت میکنم؛ زیرا میدانم حریم لژیون سردار بسیار دقیق و حساب شده است و تمام توان را میگذارم که وادی ۱۴ که بخشش عظیم و عمیق در دل آن نهفته است را درون یک آبادی بنشینم و لمس کنم و در حد توان خود به لژیون سردار کمک کنم، نه تنها کمک به آن بلکه کمک به خویش برسانم؛ زیرا من به آن نیاز دارم چراکه زیباترین حسها و بهترین آموزشها را در لژیون تجربه کردهام.

تایپیست: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نوزدهم)، همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون شانزدهم)
عکاس: همسفر حدیث رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی فردوسی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
325