English Version
This Site Is Available In English

گذر از دروازه‌های خویش

گذر از دروازه‌های خویش

سومین جلسه از دور پنجاه و سوم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی مرزبان محترم همسفر مجتبی، نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر بهمن، با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من»، پنجشنبه ۵ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
چندین هفته پیش مشکلاتی برایم پیش آمده بود. همانند این وادی که گفته می‌شود؛ به نحوی می‌خواستم به خداوند توکل کنم؛ ولی یک عذاب وجدانی به سراغم آمده بود که این خط و خطوط کجا هستند؟
برداشت من از این وادی بدین گونه است که آقای مهندس می‌فرمایند: یک رابطه برای هر دو طرف مسئولیت ایجاد می‌کند. چه رابطه انسان با انسان و چه رابطه خداوند با انسان باشد ولی این مسئولیت‌ها یک خط و خطوطی دارند و برای شناخت خط و خطوط باید خدا را بشناسیم. برای شناخت خدا باید از دروازه‌های خویش عبور کنیم؛ یعنی رسیدن به خودشناسی.
حال در مسیر خودشناسی دو چیز وجود دارد: اول تزکیه و پالایش و دوم صفت‌هایی که باید آن‌ها را بشناسم. چه کارهایی باید انجام بدهم؟ به کجا می‌خواهم برسم؟
در این وادی دوربین را به روی خود انداختم. چیزی که متوجه شدم این بود؛ صفت‌های خوبی هم داریم که بر اساس آن‌ ویژگی‌های خوب برکت‌هایی در زندگی ما جاری است. خدا را شکر که هستند! باید سعی کنم روزبه‌روز آن‌ها را تقویت و از آن‌ها نگهداری کنم.

اکنون آن چیزی که در مسیر خواسته‌ها قرار می‌گیرد آن ویژگی‌های بد انسان است. در مسیر تزکیه و پالایش چیزی که می‌تواند به من کمک کند این است که برای پیدا کردن این صفت‌های بد، مخصوصاً در صور پنهان. چه‌کاری را برای انجام دادنش به‌زحمت و سختی می‌افتم؟ برای انجام ندادن آن‌ها هزار و یک دلیل می‌آورم. نفس من هزارتا بهانه می‌آورد تا آن کار را انجام ندهم. در حقیقت این همان نقطه‌ای هست که من باید دقیقاً وارد آن بشوم.
اضلاع مثلث تاریکی باعث می‌شود که من خودم را فریب بدهم و آن کار را انجام ندهم. درنتیجه نمی‌توانم درسی که می‌خواهم را بگیرم و به موفقیت برسم.
یک نکته مهم هم به‌عنوان تجربه شخصی بگویم: در گذشته فکر می‌کردم اگر کسی خواسته‌ای از من دارد حتماً باید به ایشان جواب مثبت بدهم، اصلاً نمی‌توانستم نه بگویم. وقتی کار را انجام می‌دادم در ذهن خودم با ایشان درگیر می‌شدم.

در این وادی هم گفته می‌شود که اگر انسان حرکت کند، دست‌های آسمانی به یاری او خواهند آمد. برای مثال از شخصی طلبکار بودم، خجالت می‌کشیدم که طلب خود را درخواست کنم. روزی که به مغازه ایشان رفتم یک شخص دیگر هم به مغازه آمد، یک انسان بسیار ثروتمند که صاحب‌ملک اجاره‌ای آنجا بود، ایشان بدون هیچ‌گونه تعارف او را صدا زد و گفت: اجاره مغازه‌ات دو روز است که عقب ‌افتاده. آن شخص هم بدون آنکه از دست ایشان ناراحت بشود، بدهی‌اش را پرداخت کرد. درنهایت من هم به آن نقطه خجالت کشیدن غلبه کردم.

تایپ: همسفر مهدی (لژیون چهارم)

تصویربردار و ویراستار: همسفر یوسف (لژیون چهارم)

تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .