(به نام قدرت مطلق الله)
دومین جلسه از دور دوم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی رزن با دستور جلسه:(وادی چهارم و تأثیرآن روی من)با استادی راهنمای محترم مسافر حمید و نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر خلیل در روز یکشنبه مورخ ۱ تیرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارنمود،
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر ابتدا خداوند را شکر می کنم به علت این که شرایط برایم به گونه ای رقم خورد تا امروز بتوانم در اینجا باشم و در این جایگاه بنشینم و از شما عزیزان آموزش بگیرم ِ،ومجدد خداوند متعال را سپاسگزارم بابت داشتن استاد بزرگ و انسان بزرگی همچون جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده ی محترمشان،همچنین تشکر و قدردانی می کنم از راهنمایان محترم نمایندگی رزن که در راه اندازی این نمایندگی بسیار زحمت کشیده اند،من در روز افتتاح نمایندگی هم اینجا بودم و امروز که وارد نمایندگی رزن شدم تغییرات بسیار چشمگیر و ملموس هستش و سپاسگزار تمامی خدمتگزاران نمایندگی رزن هستم،خیلی از خدمتگزاران از راه دور تشریف می آورند برای خدمت و نجات جان یک نفر،و این آیه کلام الله هست که آقای مهندس هم بارها فرموده اند که نجات یک نفر نجات یک جامعه است ،
من همیشه میگویم که مواد مخدر بهانه ای بوده تا ما بتوانیم کنگره را پیدا کنیم و بتوانیم آموزش بگیریم،یک روزی در یک جایی از جهان و جهان های پهناور ،ما کنگره را شناختهایم و گفته ایم که ما این کنگره را می خواهیم و درخواست کردیم تا اجازه ی ورود به ما بدهند،اجازه ی ورود هم صادر شده ولی با این تفاوت که گفته اند بلیط ورود به کنگره چندین سال یا چند ده سال یا چند صد سال و یا حتی چند هزار سال تخریب و تاریکی و مصرف مواد هستش،باید این را تجربه کنی و هر کدام از ما این را تجربه کرده ایم،خوشا بحال کسی که می آید و می بیند و می فهمد و ماندگار می شود،چون درست است که میگویند درمان در کنگره رایگان است ولی ورود به کنگره اصلا رایگان نیست،و بهای ورود به کنگره سالیان سال تاریکی و ظلمات و سختی و ....هستش و ما بهای ورود به کنگره را پرداخته ایم و خدا کند که قدر بدانیم و ارزش کنگره را درک کنیم و بتوانیم به واسطهی آموزش های ناب کنگره از این تاریکی ها خارج شویم،

خب در وادی چهارم می گوید :
درمسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن،
من یادمه وقتی سال ۹۷ وارد کنگره شدم همه چیز خیلی برام گنگ و نامفهوم بود و همه ی مسائلی که مطرح می شد بسیار سخت بود و نمی توانستم درک کنم که اصلا وادی ها چی هستند و یا برای چه ما باید آموزش بگیریم و یا پیراهن سفید برای چی هست،من روزی یک بست تریاک می کشیدم و برای ترک آن آمده بودم و دلیل این کارها را درک نمی کردم،
ولی کاری که کردم با خودم عهدی بستم وبه خودم گفتم که حمید هر کجا که رفتی خراب کردی،ولی این بار دیگه پای عهد و پیمانی که باخودت بستی بمان،
و آمدم و درست سفر کردم ونتیجه اش را هم دیدم و خدا را شکر به درمان رسیدم،اگر بخواهم راجب وادی چهارم بگویم باید فلش بکی بزنم به چند وادی قبل ،ما چهارده وادی داریم که وقتی پیش می رویم و به وادی چهاردهم یعنی وادی عشق میرسیم، تازه مجدد می رسیم به وادی اول،8چرخه ی حیات مارا در بر میگیرد،در وادی اول به ما می گوید با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر هر آنچه هست رو به زوال میرود،من بواسطه ی مدرک روانشناسی که گرفته بودم و خب معلم هم بودم و فکر می کردم که خیلی آدم متفکری هستم ولی در کنگره فهمیدم که من خیلی زیاد فکر می کردم و اصلا تفکر نمی کردم و اصلا تفکر کردن بلد نبودم،
.jpg)
هر چند ثانیه به یک مسئله فکر میکردم و در کنگره تفکر کردن را آموختم و فهمیدم که چگونه باید روی یک مسئله متمرکز بشم و تفکر کنم،که اولین تفکر من در سفر اول،تفکر درمان اعتیاد بود که در سفر اول چگونه بیایم و درمان بشوم و روز شماری میکردم تا روز رهایی ام برسد و در نهایت بروم ولی الان پنج سال هم از آن تاریخ می گذرد و نگاه می کنم می بینم کجا بروم،بیرون از کنگره هیچ خبری نیست و هر چه هست همین جاست،من الان چند سال است که عضو لژیون سردار هستم و همچنین عضو لژیون موسیقی هستم،عضو لژیون تير و کمان کنگره و همچنین مقام دار مسابقات هم هستم،من قبل از کنگره دیسک گردن داشتم و قادر به بلند کردن دستانم هم نبودم ولی الان چند نوع ورزش را با هم انجام می دهم و کنگره به معنای واقعی کلمه احیا کننده است و زنده می کند افرادی را که بر اثر مصرف مواد مخدر به نوعی مرده اند،و فقط صرفا کنگره در بحث درمان اعتیاد فعالیت ندارد و بلکه فعالیتش بسیار تا بسیار گسترده تر و بزرگتر است،شما وقتی می خواهید که وارد کنگره و پروسه ی درمان بشوید،سریعا نیروهای اهریمن،منفی و تاریکی وارد عمل می شوند و با بزرگترین ابزارشان که نا امیدی هست به سمت شما یورش می برند و سعی می کنند که شما را از تصمیمتان پشیمان کنند و نگذارند که به سمت هدفتان پیش بروید،
.jpg)
در وادی دوم بحث امید و ناامیدی مطرح می شود،و وادی دوم بسیار به من کمک کرد تا بتوانم در مسیر درمان بمانم و حرکت کنم،یادم هست در تیم تیرکمان با دیده بان محترم آقای حکیمی هم تیمی بودم و ایشان به من گفتند که تخریبت چند سال است و من گفتم ۱۷ سال ،آقای حکیمی در پاسخ گفتند ازکجا می دانی ۱۷ سال است؟شاید ۱۷۰۰ سال یا بیشتر و یا کمتر باشد،این حرف من را به فکر واداشت،که اعتیاد و تاریکی ما معطوف به این زندگی مان نیست و به زندگی های قبل هم برمیگردد و مربوط می شود،
ما اگر حتی یک روز هم از زندگی مان مانده باشد و بتوانیم از یک صفت بد و زشتمان مثل اعتیاد،دروغ،خشم،منیت،

نفرت،حسادت،غیبت ووو...هر ضد ارزش دیگر بگذریم،لااقل در زندگی بعدیمان از شر آن ناخالصی رها و آزادیم،و اگر آن ناخالصی را حل نکنیم و از آن گذر نکنیم خدا می داند که تا چند بار دیگر باید این بُعد و یا دیگر بُعد ها را تجربه کنیم تا شاید بتوانیم از شر ناخالصی هایمان رها بشویم،ما تنها چیز با ارزشی که در این بُعد از حیاتمان داریم زمان است و راهنمایان هميشه می گفت زمان کم وقت نداریم و من حرفش را درک نمی کردم ولی الان می فهمم که آنموقع چه می گفت،زمان همانند طلا با ارزش است و با سرعت در حال گذر و ما باید قدر آن را بدانیم ،چرا که دیگر زمان گذشته به عقب باز نمی گردد،
یک رهجویی آمد و به من گفت که من می روم و ۶ ماه دیگر باز می گردم و درمانم را شروع می کنم،و من در جواب گفتم آیا مطمئنی که ۶ ماه دیگر اصلا هستی که بتوانی بیایی؟پس الان که هستید باید غنیمت شمرید،
در وادی سوم مطرح شد که باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند،
.jpg)
خب من خودم جزء اون اشخاصی بودم که می گفتم بقیه منو معتاد کردند،یا خانواده ام مصرف کننده بودن یا محله ی بدی داشتیم یا فلانی منو معتاد کرد،در صورتی که آقای مهندس میفرمایند که یک بار یا دو بار یک نفر به ما مواد می دهد و یا مارا دعوت به مصرف مواد می کند ،هیچ کس با چند بار مصرف مواد مخدر معتاد نمی شود و ما خودمان میخواهیم و خواهان اعتیادیم که معتاد می شویم،
در وادی چهارم وقتی می گوید در مسائل حیاتی ،مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن،یعنی ما وقتی مشکلاتمان و یا اتفاقات زندگیمان را به عهده ی خداوند میسپاریم ،این یعنی ما نه خودمان را می شناسیم ونه خدایمان را ؛
بهتر است بگویم آقای مهندس در وادی چهارم از زبان خداوند می گوید ازتو حرکت و از من برکت،

اوایل سال ۹۷ که به کنگره آمدم ،در مدرسه تدریس میکردم و از طرفی باید ساعت ۱۷ در نمایندگی حاضر می شدم و از طرفی هم ساعت ۱۸ مدرسه تعطیل می شد،به همین دلیل من به مشکل بر خوردم و وقتی از راهنمایم مشورت خواستم که چکار کنم؟گفت اگر در صراط مستقیم حرکت کنی حتی ریگ های بیابان هم به کمکت می آیند و همین طور هم شد و کرونا آمد و باعث تعطیلی مدارس شد و من با خیال راحت به کنگره و به درمانم رسیدم،به عقیده ی من خداوند کرونا را به خاطر من فرستاد و وقتی دید من خواسته ی درمان دارم و خواسته ام تغییر در جهت مثبت است خداوند کرونا را فرستاد تا شرایط فراهم شود ومن بتوانم بیایم و به درمان و حال خوش برسم،چون با آمدن کرونا مدارس تعطیل شد و من بسیار راحت توانستم به درمان و آموزش های مربوطه اش برسم
و به قولی ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا من بتوانم تعادل و روشنایی و آگاهی و آرامش و آسایش را تجربه کرده و لمس کنم،
.jpg)
از اینکه به صحبت های من توجه کردید از شما ممنون و سپاسگزارم
تایپ و تنظیم وبارگذار:راهنمای لژیون سوم مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
38