English Version
This Site Is Available In English

با هر دستی بدهی با همان دست پس می‌گیری

با هر دستی بدهی با همان دست پس می‌گیری

جلسه دهم از دوره پنجم لژیون سردار همسفران نمایندگی قیدار با استادی همسفر زینب و نگهبانی راهنمای تازه‌واردین همسفر سکینه و دبیری همسفر رقیه با دستور جلسه《وادی چهارم (در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن》در روز دوشنبه ۲ تیرماه ۱۴۰۴ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

با تشکر و سپاس از این‌که این زمینه فراهم شد تا بنده در خدمت شما بزرگواران باشم. اول از بنیان‌گذار کنگره۶۰، آقای‌ مهندس‌ دژاکام و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم آوردند، تا ما بتوانیم در این‌جا خدمت کنیم. هم‌چنین از ایجنت شعبه، لژیون مرزبانانی، نگهبان خزانه‌داری و راهنمای خود همسفر سپيده تشکر می‌کنم؛ که به من اجازه دادند تا در این جایگاه خدمت کنم.

اما در مورد دستور جلسه؛ که در مورد وادی چهارم است. این دستور جلسه می‌گوید: «در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن» یعنی من در موقع، مشکلات بنشینم و فقط بگویم، کارهای خودم را به خداوند می‌سپارم، تنبلی کنم، قرض بالا بیاورم یا در موارد این چنینی بگویم؛ که من می‌نشینم و خداوند خودش درست می‌کند. یا بروم قرض بگیرم، بعد خداوند خودش از یکی می‌گیرد و به من می‌دهد. من؛ باید قرضم را ادا کنم و برای کارهای خودم دلیل بیاورم. بهانه‌تراشی نکنم و نگویم خداوند این‌ها را برای من فراهم می‌کند؟ هرگز چنین چیزی ممکن نیست. یعنی من دارم از خودم سلب مسئولیت می‌کنم. من در مورد کار خودم دارم مثال میزنم. مثلا: من در یک قسمت به عنوان مدیر یا معاون کار می‌کنم؛ وقتی بخواهم مسؤلیت‌هایی؛ که به خودم مربوط می‌شود را انجام ندهم و بگویم؛ اگر دانش‌آموزان کارنامه می‌خواهند، پرونده‌هایشان را می‌دهم؛ ولی از این شانه خالی کنم. آیا چنین چیزی ممکن است؟ نه. هیچوقت چنین چیزی ممکن نیست. من نمی‌توانم در این موقعیت و شرایط با همکارانی که هستم موفق شوم.

همین سلب مسئولیت از خود من، می‌شود همین وادی. این موارد در مورد خداوند نیز صادق است. ما گاهی، کارهایی انجام می‌دهيم و به طرف ضدارزش‌ها می‌رویم. می‌گوییم خداوند هست، خداوند خودش جور می‌کند. مثلا بعضی‌ها می‌گویند: خداوند آنقدر مهربان است؛ که ما در این دنیا هر کار زشتی هم انجام بدهیم در جهان آخرت خداوند می‌بخشد. نه، ما نباید سلب مسئولیت از خودمان داشته باشیم. مسافر من، همیشه می‌گفت: من وقتی به طرف اعتیاد رفتم خداوند نمی‌گذاشت؛ که من برگردم. درحالی؛ که خداوند به ما اختیار داده است. ما چرا رتبه‌ای بالاتر از حیوان داریم؟ چون خداوند به ما اختیار داده است. اختیار تفکر و اندیشه.

ما انسان‌ها سه مرحله نفس داریم: نفس امّاره، نفس لوّامه و نفس مطمئنّه. در نفس امّاره که پایین‌ترین نفس است هیچ بازدارندگی در انسان وجود ندارد و پایین‌ترین نفس انسان با بالاترین نفس حیوان یکی می‌شود ولی من با آموزش‌هایی که می‌گیرم؛ می‌توانم به نفس‌های بالاتر برسم. مثلا؛ اگر کاری بخواهم انجام بدهم از طرف مقابل اجازه می‌گیرم. پس یک مرتبه بالاتر هستم. وقتی بالاتر می‌آیم همان نفس لوّامه شروع به سرزنش می‌کند. وقتی دروغ می‌گویم، سرزنش می‌شوم. خودم با نفس خودم، با وجدان خودم در خواهم افتاد، شب راحت سر را بر روی بالش نخواهم گذاشت. چون فکرم مشغول است. چرا من به فلانی دروغ گفتم؟ و علّت این امر بخاطر این است؛ که یک مرتبه از رتبه حیوانی بالاتر آمده‌ام. بالاتر یعنی به رتبه انسانی رسیدم. انسان اشرف مخلوقات است. چرا اشرف مخلوقات نامیده شده است؟ چون می‌تواند با فکرش، با تفکرش و اندیشه‌هایش کارهای مثبت انجام دهد. انسان از رذالت، می‌تواند به عزت برسد .بخاطر همین انسان همیشه پادشاهی می‌کند. بعد از این مرحله مرتبه سوم را داریم؛ که همان نفس مطمئن‍ّه است.

در نفس، ما خواسته داریم. خواسته‌های ما، می‌تواند معقول یا غیر معقول باشد. خواسته‌های معقول، را وجدان ما می‌گوید: انجام بده؛ ولی خواسته‌های غیر معقول را انجام نده و بازدارندگی انجام می‌شود. رسیدن به نفس مطمئنّه سخت است و منِ نوعی، نمی‌توانم به آن مرتبه برسم. چون هنوز به آن رتبه از انسانیت نرسیده‌ام؛ که بتوانم پاکِ پاک باشم، از هرگناه و از هر منکری، بخاطر همین نمی‌توانم به نفس مطمئنّه برسم. خداوند دو راه به ما پیشنهاد کرده است: یکی راه؛ کردارنیک، پندارنیک و گفتارنیک و دیگری هم؛ کار پست و فرومایگی؛ که ما همه قوّه‌ی اختیار را داریم. و این خود ما هستیم؛ که انتخاب کنیم به کدام سمت برویم؛ ولی گاهی اوقات با بی تفکری، با بی‌دقتی، مسیر نادرست را انتخاب می‌کنیم بعد از خداوند انتظار داریم؛ که خداوند ما را به راه درست هدایت کند.

مورد دیگری که در این وادی، مورد توجه است: انواع جهان‌ها است. ما سه جهان داریم: جهان خاکی، جهان خواب و جهان ذهنی. جهان خواب همین؛ که ما داریم در خواب می‌بینیم. جهان خاکی: همان جهانی است؛ که در آن زندگی می‌کنیم. جهان ذهنی؛ که خودمان را آماده می‌کنیم‌ تا بتوانیم کارهای خودمان را انجام دهیم. مثلا من در ذهنم می‌خواستم ساندویچ درست کنم و همان ساندویچ را؛ که در ذهنم می‌آید تا درست نکنم آيا می‌شود عملی کرد؟ باید مقدّمات ساندویچ را در ذهنم بچینم. وقتی بلند شوم و عمل کنم به آن جهان ذهنی خود عمل کرده‌ام. یک ضرب‌المثل معروف که می‌گوید: از ما حرکت، از خداوند برکت.

در این وادی به خوبی نشان داده شده است؛ اگر ما حرکت کنیم آن هم حرکت به سوی ارزش‌ها خداوند برکت را به زندگی‌ ما خواهد آورد. وقتی من بخوابم و هیچوقت حرکت نکنم؛ نباید انتظار برکت داشته باشم. پس ما حتما؛ باید به سوی راستی و صراط مستقیم حرکت کنیم تا خداوند هم به زندگیمان برکت بدهد. برکت چگونه خودش را نشان می‌دهد؟ من در لژیون سردار با هر دستی بدهم با آن دست هم می‌گیرم. ده بدهم بیست می‌گيرم. یعنی اینگونه بگویم هر خواسته‌ای؛ که داریم یا هر داده‌ای ؛که می‌دهیم یک دریافتی هم داریم .حتما خداوند برای ما جبران خواهد کرد. خداوند متعال هم از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. انشاالله بتوانیم این راه پر پیچ‌وخم و پرخطر را به درستی ادامه بدهیم تا به مقصد برسیم.

عکاس: مرزبان خبری همسفر معصومه 

تایپ: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون هشتم)

ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون چهارم) دبیر سایت 

ارسال: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروین (لژیون هفتم) نگهبان سایت 

همسفران نمایندگی قیدار 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .