دلنوشتهای مینویسم از جنس آفتاب به گرمی و آرامش، هنگامی که من وارد کنگره۶۰ شدم با توجه به حس خود راهنمای خود را انتخاب کردم. سپس وارد لژیون شدم و به دستور راهنمای گرامی خود کتاب۶۰درجهزیرصفر را تهیه کرده و خواندم؛ ولی از مطالب و نوشتههای کتاب چیزی نفهمیدم؛ چون برای من قابل درک نبود و نامفهوم بود. به راهنمای خود گفتم من از مطالب این کتاب چیزی یاد نگرفتم و برای من گنگ و نامفهوم است. ایشان به من گفت: اینقدر بخوان تا مفهوم و منظور گفتههای کتاب را بفهمی و درک کنی و یاد بگیری. وقتی من به فرمان راهنما عمل کردم فهمیدم این کتاب در مورد سفر آقای مهندس دژاکام و صورت مسئله اعتیاد و پیامها و صحبتهای ایشان با اساتید خود است.
تقریبا چهار ماه از ورودم به کنگره میگذشت و من با قوانین و برنامههای آن آشنایی پیدا کرده بودم؛ چون من اضافه وزن بالایی داشتم تصمیم گرفتم وارد لژیون تغذیه سالم بشوم و اضافه وزن خود را با متد DST و روش آقای مهندس کاهش دهم؛ پس در نتيجه وقتی کتاب را خواندم و به عمق مطالب پیبردم، توانستم سفر مسافران برای درمان را درک کنم؛ چون خودم هم مسافر تغذیه سالم بودم و سفری هم سخت و هم سهل درپیش داشتم تا به رهایی و کاهش وزن برسم. هنگام خواندن کتاب۶۰درجهزیرصفر به عکسهای کتاب که میرسیدم خود را در قالب نقاشیهای کتاب تجسم میکردم و با خود میگفتم این ماشین قرمز رنگ من هستم و جاده یخبندان و پر از برف با قندیلهای فراوان همان غذاهای پر کالری و چربیها و هیدروکرباتها است که باعث چاقی و اضافه وزن من شده است و مرا به اعماق تاریکیها مثل غم و اندوه از چاقی و یأس و ناامیدی و شکوه و شکایت کردن از بدن خود برده بود، که چرا چاق بودم و هزاران هزار فکرهای پوچ و بیمحتوا دیگر به ذهنم میرسید.
همیشه با خود میگفتم تو هم یک مسافری منتهی با این تفاوت که تو یک مسافر تغذیه سالم هستی نه مسافر مواد مخدر و؛ باید برای این که سفر خوبی داشته باشی و از این جاده پر از برف و یخبندان به سلامتی عبور کنی و به مقصد که همان رهایی است برسی؛ باید مانند این ماشین آهسته و آرام آرام حرکت کنی تا بدنت که هوشمند است، احساس کمبود مواد غذایی نکند و این مواد غذایی به موقع به بدن برسد تا يک وقت خدای نکرده از جاده سرنخوری و گریز بزنی و به ته دره سقوط کنی؛ چون اگر اين سفر عجولانه و با سرعت باشد بدن که هوشمند است میفهمد و احساس قحطی و فقر از گرسنگی میکند و سپس شروع به ذخیره کردن چربیها میکند.
خدا را سپاسگزارم که توانستم این سفر را به مدت یکسال و ده ماه طی کنم و با کاهش حدودا ۴۰ کیلوگرم با مدد و کمک خداوند و دستان پر مهر آقای مهندس به رهایی برسم. علاوه بر این وقتی به صحبتهای آقایمهندس با اساتیدشان که به صورت پیام بود در این کتاب میرسیدم و آنها را میخواندم چیزی متوجه نمیشدم. بهخاطر همین از راهنمای خوب خود برای درک و فهم پیامها کمک میگرفتم. ایشان تمام تلاش خود را میکردند تا من بتوانم پی به معانی این پیامها ببرم و همانطور که آقایمهندس از اساتید کمک میگرفت و فرمانبرداری میکرد تا بتواند سفر خوبی داشته باشد. همیشه با خود میگفتم تو هم؛ باید آقایمهندس را الگوی خودت قرار دهی و همانند ایشان از راهنمای تغذیه سالم خودت فرمانبرداری کنی تا سفر آرامشبخش و دلچسبی داشته باشی و به خواسته و هدفت که همان سلامتی، تندرستی و ظاهری زیبا بود برسی.
از خداوند برای همه مسافران، چه افرادی که خواهان درمان اعتیاد و رهایی از بند مواد مخدر هستند، چه افرادی که خواهان درمان چاقی و رهایی از اضافه وزن هستند و چه افرادی که خواهان درمان نیکوتین و رهایی از مصرف سیگار هستند، میخواهم به آرزوهایشان برسند و خداوند در این سفر همه آنها را یاری کند. من از آقای مهندس دژاکام و راهنمای خوب و مهربانم بهخاطر این همه خدمات و زحمات ارزنده کمال تشکر و سپاس را دارم.
نویسنده: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
رابطخبری: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
عکس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
70