مشارکت مکتوب همسفران لژیون یازدهم در مورد دستور جلسه کتاب ۶۰ درجه زیر صفر:
همسفر هانیه:
اوایل که با کنگره ۶۰ آشنا شدم برایم خیلی جالب بود که بدانم چرا آقای مهندس اسم کتابشان را گذاشتهاند عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، بعد از یک روز از راهنمای تازه واردینام خانم الهه پرسیدم: چرا این اسم را آقای مهندس گذاشته است؟؟؟ به من گفت: انسانی که مصرف کننده مواد مخدر است و در سرما وجود دارد باید از این منطقه سرد و لغزش عبور کند هوا ۶۰ درجه زیر صفر است و جاده بسیار خطرناک است اما همانطور که آرام آرام به جلو میروند از آن منطقه به سختی عبور میکند، اما بالاخره میتواند از این سرما عبور کرده و به درمان برسد به شرطی که حواسشان باشد، این جاده بسیار خطرناک است و باید مراقب باشند که خیلی آرام حرکت کند تا مشکلی ایجاد نشود و الان هم که چند ماهی از سفر اولم گذشته و کتاب ۶۰ درجه را مطالعه میکنم هر دفعه راهکارهای تازهای برای مسیر زندگی خود پیدا میکنم و راه درست را در آن مییابم و راه چگونه غلبه کردن بر زشتیهایی که به رسم عادت در وجودم بودند و اینکه چگونه رها شوم از تمام تاریکیها نجات پیدا کنم. به نظر من این کتاب شاید همه را سیراب نکند اما از غرق شدن عده کثیری جلوگیری میکند. به امید رهایی همه مسافران جاده لغزنده و تشکر از آقای مهندس دژاکام.
همسفر مریم:
کتاب ۶۰ درجه زیر صفر هم صورآشکار دارد هم صورپنهان آنچه آشکار میبینیم همین خود کتاب است ولی در صورپنهان بطنهای زیادی دارد که هرکسی با هر سطح آگاهی برداشت خاص خودش را دارد. این کتاب پیامهای گوناگون برای مسائل مختلف دارد و اگر من مریم بتوانم مفهوم پیامها را درک کنم و در زندگی بکار ببندم، همین یک کتاب کافی است تا منرا به صراط المستقیم برساند. عکسها هر کدام محتویاتی دارند و همینطور صحبتهای استادان ک بحق مانند، چراغی روشن هستند در شب تار. تمام تیرهای مقالات انگار عضوی از وجود ما هستند که داریم با آنها به حیاتمان ادامه میدهيم و با آنها نفس میکشیم. این کتاب راهنمای خوبی برای چگونه زیستن است به آخر خط رسیدن فقط در مواد مخدر نیست. درست استفاده نکردن از عقل در زمینههای مختلف ممکن است ما را به آخر خط برساند و با عمل کردن به این کتاب به فرمان عقل نزدیک میشويم پس از نادانی به دانایی میرسیم. با تشکر از آقای مهندس دژاکام مؤلف این کتاب گرانبها.
همسفر سمانه:
در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر انسانی که مصرف کننده است باید از سردترین مناطق عبور کند، این شروعی بسیار سخت هست. جاده بسیار خطرناک است، نه آب و نه آبادانی وجود دارد. در بالای جاده قندیلهای متعددی هست، که اگر سروصدا کنیم، ممکن است باعث ایجاد بهمن شویم یا قندیلها بیفتند. وقتی سرما هست یعنی دانایی نیست و موقعی که دانایی وجود نداشته باشد، میشود نادانی، نادانی با خود همه چیز میآورد. اعتیاد را به سرما تشبیه کردهایم، یعنی بعضی چیزها در وجود مصرف کننده نیست. بنابراین یک مصرف کننده گرفتار سرما شده است، یخ زده است. کاری که سرما میکند این است که حرکت را از انسان میگیرد. اعتیاد انسانیت را از مصرف کننده میگیرد. لذت جوئی مواد مخدر همان در ابتدا هست و حال خوش به انسان میدهد. در ادامه دیگر لذتی وجود ندارد. مصرف مواد فقط برای رفع خماری است. قطع کردن مصرف مواد، به راحتی نیست. باید راهی پیدا کنیم که سلولها را به حالت طبیعی برگردانیم و این کار باید بسیار با برنامه و به آرامی اتفاق بیفتد. اگر مصرف کننده بخواهد بیدار شود باید کم کم این اتفاق در سلولهای بدن بیفتد در کمال آرامش. صراط مستقیم، سختترین و خطرناکترین راه است. در مسیر کوه، پرتگاه، سرما، گرسنگی و … وجود دارد. اگر مسیر درست را انتخاب کنیم قطعا نیروی الهی به ما کمک میکند. وقتی انسان شروع به حرکت میکند با خود انرژی و گرما میآورد. این انرژی و گرما او را از یخبندان نجات میدهد و به سوی تعالی میبرد. اگر مسایل نادرست و اشتباه از بین برود، طرز فکر درست و الهی شود، دروغ، سیاهی و تباهی از بین میرود، آنوقت میتوان به آرامی به نور الهی رسید.
نويسندگان: همسفران لژیون یازدهم
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
68