هفتمین جلسه از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نیلوفر قزوین، با استادی مسافر خاطره اسیستانت آموزش، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر خاطره با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» در روز جمعه ۹ خردادماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان خاطره هستم یک مسافر.
بسیار خوشحالم که امروز این فرصت و افتخار نصیبم شد تا در کنار شما عزیزان حضور داشته باشم. از خانم مونای عزیز نهایت تشکر را دارم که با دعوتشان امکان حضور من را فراهم کردند و اجازه دادند که امروز در این جایگاه بهعنوان استاد در خدمت شما عزیزان باشم.دستور جلسه امروز مربوط به وادی سوم است. سومین مرحلهای که پس از آغاز سفر و درک اهمیت وجودمان میآید، مرحلهای که به ما میآموزد؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. پس نکته این است که در هر زمینهای هر پیامی و هر دستور جلسهای باید به دنبال پیام اصلی بود.
پیام اصلی این است که؛ در این دنیا هیچکس بهتر از خود ما نمیتواند به ما کمک کند؛ چون هیچکس بهاندازه خودمان از نقاط ضعف، قوت، تاریکی، ایرادات و تواناییهایمان آگاه نیست. هیچکس بهغیراز ما نمیداند چه چالشهایی را پشت سر گذاشتهایم و چه راهکارها و تواناییهایی داریم.راهی که برای من میتواند کارساز باشد، ممکن است اصلاً به کار دیگران نیاید. درست است که پروتکلها یکسان هستند و شاید شاهراهها یکی باشد؛ اما هر کسی ویژگیها و تواناییهای شخصی خاصی دارد که باتوجهبه آن میتواند بر مسائل غلبه کند و پیشرفت کند.
برای خروج از مشکلات، باید تواناییهای نیروهای مخرب و بازدارنده را کاملاً شناخت. وقتی دشمنی به ما حمله میکند، اگر میخواهیم در این نبرد پیروز شویم، باید اول دشمن را شناسایی کنیم. بدانیم دشمن با چه سلاح و ابزاری حمله میکند؟ تعداد نیروهایش چقدر است؟ فاصلهاش تا ما چقدر است؟ و چه زمانی به ما میرسد؟ با شناخت دشمن میتوانیم بفهمیم چه ابزاری داریم و از چه تواناییهایی برخوردار هستیم.
جستجو درون خودمان برای یافتن تواناییها، ابزارها و سلاحهایی که کنگره به ما میدهد، مهم است. مهمترین این سلاحها تفکر است و سپس مثلث عقل، عشق و ایمان. همه اینها نیروهایی هستند که درون من وجود دارد و باید آنها را تقویت کنم تا بتوانم با دشمنی که قصد حمله به من را دارد، مقابله کنم و او را شکست دهم و از این مرحله عبور نمایم.
ما همه اینجا در حال نبرد هستیم یک جنگ نرم، مبارزه بین تاریکی و روشنایی، خیر و شر، کفر و ایمان. این را در پیامهایتان همیشه میخوانید و باید هوشیار باشیم که دشمن در کمین است. از هر روزنه یا دری که باز باشد، مممکن است وارد شود و بر من غلبه کند.
نکته مهم دیگر این است که؛ من به این زندگی آمدم تا روش حل مشکلات را یاد بگیرم. اگر کسی دیگر مشکل مراحل کند، دیگر نمیتوانم از این مرحله عبور کنم. مثالی که همیشه در لژیون خودم میزنم این است که زندگی مانند غول مرحله آخر یک بازی است. در زندگی بازی میکنی و از ابزارهای مختلف و تواناییهایت استفاده میکنی به تو اسلحه میدهد تا بتوانی در طول مسیر به آخر بازی برسی و آن غول مرحله آخر را شکست دهی و از آن مرحله رد شوی. ولی اگر نتوانی هزار بار هم که در آنجا بسوزی دوباره از همان مرحله شروع میکنی؛ یعنی نمیتوانی وارد مرحله بعدی شوی تا زمانی که آن مشکل را حل کنی.
حالا این نقطهضعف هر چیزی میتواند باشد، میتواند بیپولی باشد که من یاد نگرفتم کسب درآمد کنم و همیشه انتظار دارم خانواده و دیگران به من کمک کنند و دستم جلوی دیگران دراز است. میگویم برادر میدهد، مادر میدهد؛ مقطعی مشکلم حل میشود؛ ولی من همیشه نیازمند خواهم بود تا زمانی که بتوانم خودم کسب درآمد کنم؛ بنابراین باید هر چیزی را خودم حل کنم و از پس مسائل خود برایم.
در انتهای وادی به چهار نکته مهم اشاره میشود: اول، پذیرش مسئولیت مشکلات و مسائل شخصی است. باید بپذیرم که مشکلاتم را خودم ایجاد کردهام و راهحل آنها نیز بر عهده خودم است. اگر تصور کنم که دیگران، همسر، مادر یا خانواده مسبب مشکلاتم بودهاند، ناخودآگاه توقع دارم آنها نیز برای حل این مسائل پیشقدم شوند. اما اگر باور کنم که این مسائل نتیجه عملکرد خودم هستند، در هر مرحلهای که باشم، به خودم اتکا میکنم، اراده میکنم و برای رفع آن تلاش خواهم کرد.
دوم، باید بدانم که مسیر رشد و تغییر همراه با سختیها و دردهایی است. لازم است با آگاهی کامل از موانع و چالشهای موجود در این راه استقبال کنم و آماده مقابله با آنها باشم. نباید در مواجهه با مشکلات متوقف شوم، بلکه باید با جانودل به مسیرم ادامه دهم.سوم، مهم است که برای حل مسائل، از تفکر و تدبیر استفاده کنم. برنامهریزی آگاهانه و منطقی میتواند در این مسیر یاریدهنده باشد.
چهارم، اگر جایی به مسئلهای برخوردم که قادر به حل آن نبودم یا دانش و توانایی لازم را نداشتم، میتوانم از مشورت با دیگران بهره بگیرم. اما تصمیمگیری نهایی باید بر عهده خودم باشد؛ بنابراین، پذیرش نهایی تصمیمها باعث تقویت اعتمادبهنفس و یادگیری عمیقتر در حل مشکلات خواهد شد.
گردآوری و تایپ: مسافر فاطمه - لژیون اول - نمایندگی نیلوفر قزوین
ویرایش: مسافر بهاره - نمایندگی نیلوفر قزوین
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
67