چهارمین جلسه از دوره هشتم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی سیرجان؛ با دستور جلسه: «وادی سوم و تاثیر آن روی من» با استادی: مرزبان مسافر منصور، نگهبانی: مسافر محمد و دبیری: مسافر سیروس روز پنجشنبه 8 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان منصور هستم مسافر. در ابتدا خداوند را سپاسگزارم که یکبار دیگر این توفیق را به من داد که در محضر شما عزیزان قرار بگیرم و خدمت کنم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم. از همه شما عزیزان که در اینجا حضور دارید سپاسگزارم. دستور جلسه این هفته وادی سوم، باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. به خویشتن خویش فکر نمیکند؛ یعنی به هیچکس و هیچکس نمیتوانیم مسئولیت زندگی خودمان را بدهیم. تا وقتی من مسئولیت رو نپذیریم و قبول نکنم که خودم مسئول زندگی خودم هستم و بگویم که افراد دیگری باید بیایند و مشکلات من را حل کنند. این مشکلات من بهخاطر کارهای بقیه هست، هرگز نمیتوانم به آرامش و صلح درونی برسم. انسانها راحتتر هستند که تقصیر را گردن بقیه بیندازند تا وجدان خودشان را آرام کنند و بگویند که این اتفاقات بهخاطر وجود بقیه و یا اصلاً تقصیر خدا هست. مثل این میماند که میخواهم به یک مکانی که نسبت به موقعیت من در مکان بلندتری قرار دارد بروم ولی بگویم این سخت هست پس به سمت سرازیری بروم. قطعاً وقتی بهطرف سرازیری میروم خیلی راحتتر هست و به من فشار نمیآید، ولی آیا به جایی که میخواستم میرسم؟ چرا آقای مهندس میگویند با این وادی میتوانیم بهسلامتی، صلح، آرامش و آسایش برسیم؟
آنجایی که آدم وقتی مسئولیت کارهای خودش را قبول میکند دیگر توقعی از دیگران ندارد و به همین دلیل انجام کار خودش را بر عهده میگیرد و از کسی دلخور نمیشود و از کینه و نفرت دور میشود و هم کارش را انجام میدهد و هم از نظر روانی دچار افکار و آشفتگی ذهن نمیشود و مشکل اعصاب پیدا نمیکنم و با دیگران سر جنگ نمیگیرم. من باید قائم به ذات باشم نه قائم به غیر. یعنی باید روی خودم حساب کنم نه روی اشخاص دیگر. من یک سری مشکلات داشتم. حالا این مشکلات یا بهخاطر کارهایی بوده که خودم انجام دادم یا میبایست انجام بدهم و ندادم و بیتدبیریهایی بوده و یا بهخاطر موضوعاتی بوده که بهظاهر ربطی به کارهای من نداشتند. حالا باید چهکار کنم. دست بزارم روی دست بسوزم و بسازم؟ قطعاً با دست روی دست گذاشتن مشکلی حل نمیشود.
باید من یک تدبیر کنم و حرکت کنم تا مشکل بهآرامی حل شود. متد DST جناب مهندس یک سبک زندگی هستند؛ یعنی توی مشکلات هم باید از این سبک کمک بگیریم و آرامآرام مشکلات را کنار بگذاریم و نخواهیم با حرکتهای انقلابی زندگی خودمان و اطرافیانمان را به خطر بیندازیم. این موضوع پارامتر زمان جایی نیست که در زندگی ما کاربرد نداشته باشد. وقتی من بلند شدم وقتی حرکت کردم در جهت صراط مستقیم قدم برداشتم، آنجا هست که استاد امین میگویند کمکهای غیبی هم به کمک انسان میآیند. توی کنگره خیلی چیزها را من متوجه شدم. وقتی قوانین رو میدانی دیگر راحتتر کلیدها را پیدا میکنی. انشاءالله که بتونم توی مسائل زندگی این قوانین رو درست بکار بگیرم تا به تعادل برسم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید خیلی ممنونم.

ویرایش و ارسال: مسافر سیروس
- تعداد بازدید از این مطلب :
114