سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر.
خلق هیچ موجودی به جهت بیهودگی نیست و هر مخلوقی رسالتی را عهدهدار است. باید از خود پرسید که از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟ این سؤال را در تمام سطوح زندگی باید از خودمان بپرسیم. وادی دوم امید را یادآوری میکند و این نوید را میدهد که افکار مخربی که به ذهنمان خطور میکند، قابل ردشدن است و نیاز به توجه ندارند، از دیگر پیامهای این وادی ناامید نبودن و پویایی است. حضور ما در هستی صرفاً برای خوردن، خوابیدن و تجربهٔ تاریکی نیست؛ بلکه باید رسالتی را که برای آن خلق شدهایم را بهدرستی تشخیص و انجام دهیم. گاهی چگونه شکستن مهم است! یک تخممرغ را تصور کنید، اگر بهوسیلهٔ یک عامل خارجی شکسته شود، رو به نیستی میرود؛ اما اگر این شکستن توسط نیروی درونی باشد، حیات را به همراه دارد. حرکت، تلاش و متعادل بودن بهنوعی خدمت به هستی است. افراد در زندگی مانند دوچرخهسواری هستند که برای حفظ تعادل خود، باید همواره در حال رکابزدن باشند، همچنین میبایست هدف خود را مشخص کرده باشیم و بدانیم که مقصد کجاست! اگر به طبیعت نگاه کنیم، بخشندگی اولین موضوع قابل رویت است. حضور اجزا هستی بیحکمت نیست، حتی همان بوتهٔ خاری که به چشم ما کاربردی ندارد، برای هدفی خاص آفریده شده. من بهواسطهٔ کنگره و آموزشهای آن راه و مسیر خود را یافتم و امیدوارم که در این راه به رسالت و نشانی واقعی خود برسم و روزبهروز به فهم و داناییام بیفزایم.
نگارش: مسافر علیرضا از لژیون هشتم
ویرایش: مسافر ایمان از لژیون پانزدهم
ارسال: مسافر مرتضی
نمایندگی رضوی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
27