دوازدهمین جلسه از دوره شصت و سوم کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی ارغوان تهران، با استادی راهنما مسافر یگانه، نگهبانی مسافر غزاله و دبیری مسافر روحانگیز، با دستور جلسه "وادی سوم و تأثیر آن روی من" روز سهشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، یگانه هستم، یک مسافر.
خوشحالم که یکبار دیگر در خدمت شما هستم. امروز دربارهٔ وادی سوم صحبت خواهیم کرد. چهارده وادی که ما در کنگره ۶۰ مطالعه میکنیم، پایه و اساس جهانبینیمان هستند و یکی از اضلاع مهم درمان ما را تشکیل میدهند.
در وادیهای اول و دوم، دربارهٔ تفکر صحبت کردیم و آموختیم که افکار با تفکر تفاوت زیادی دارند؛ چرا که ما پیشازاین، با تفکر واقعی و سازنده آشنا نبودیم. اغلب تفکرات من بیمارگونه بودند و همین مسئله مرا به این نقطه رسانده بود.
من مانند خانهای بودم که همهٔ درهایش باز و دیوارهایش فروریخته بودند؛ بهگونهای که هر کسی میتوانست وارد شود، از دانشمند گرفته تا کارتنخواب یا حتی دزد و من نیز بیهیچ ممانعتی، این اجازه را میدادیم.در واقع، افکارم شبیه افرادی بود که وارد کنگره میشوند و میخواهند همزمان درس بخوانند، کار پیدا کنند و هزار فکر دیگر را دنبال کنند. اما در وادی اول آموختیم که تفکر، یعنی تمرکز روی یک موضوع مشخص.
در وادی دوم، به این نکته پی بردیم که؛ درون ما پتانسیل و استعداد وجود دارد. حالا در وادی سوم آمدهایم تا این حقیقت را درک کنیم که: «هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند.»این جمله یعنی چه آن را بپذیریم و چه نپذیریم، این اتفاق در درون ما رخ میدهد. پس بهتر است این موضوع را در همینجا یاد بگیریم، نه آنکه روزگار به ما بیاموزد؛ چرا که روزگار، معلمی بسیار بیرحم است.
حال این سؤال مطرح میشود که؛ چه میشود که من فکر میکنم مسئول کارهای خودم نیستم؟ اصولاً فردی که دچار اعتیاد شده است، در درون خود چنین احساسی پیدا میکند که دیگران باید بار او را به دوش بکشند. او همواره متوقع است و این دیدگاه، ناشی از ذهن بیمار است. ما تصور میکنیم که عوامل بیرونی مانع ما هستند، درحالیکه واقعیت این است که مانع اصلی، ذهن خود ماست.
ما دائماً به دنبال مقصر بیرونی میگردیم که در اجتماع، پول، کشور، خانواده و... است و مرتب میگوییم؛ «اگر من پول داشتم»، «اگر در کشور دیگری به دنیا آمده بودم»، و رنجهایی را که میکشیم، به گردن دیگران میاندازیم. اما حقیقت این است که تقصیر در درون ماست، نه در بیرون.این بینش ماست که به واقعیتها شکل میدهد. واقعیتها خودشان نه خوبند و نه بد، نه مثبتاند و نه منفی. این نگرش ماست که به آنها معنا میبخشد. همین نگرش است که موجب ترشح مواد شیمیایی در مغز، شکلگیری احساسات و ساختن واکنشهای ما میشود. در حقیقت، همه چیز به این بستگی دارد که چگونه میبینیم.
مشکل را چگونه میبینیم؟ مشکل، بهخودیخود میتواند نعمتی از سوی خداوند باشد که با کارکردن بر روی آن، ما قویتر و پختهتر شویم. اما با نگاهی دیگر، همان مشکل میتواند یک فاجعه به نظر برسد. این تفاوت دیدگاه است که همه چیز را رقم میزند.
اگر با عشق، عقل و ایمان پیش برویم، بیتردید میتوانیم به رهایی دست یابیم. اما کسی که همواره از دیگران انتظار دارد و طلبکار است، هرگز به نتیجهای نخواهد رسید؛ چرا که حریم امن درونی را برای خود نمیسازد.در کنگره ۶۰، وقتی وارد مسیر درمان میشویم، اصل موضوع خود ما هستیم. اعتیاد، درمانگر ندارد. تنها یک راهنما وجود دارد که وظیفهاش فقط راهنمایی است. راهنما نمیتواند خماری یا رنج ما را به دوش بکشد. کسی که باید مشکل را ببیند، بپذیرد، مهار کند و از آن عبور نماید، خودِ من هستم.
تمرکز ما باید روی همان مسئلهای باشد که درگیر آن هستیم. این موضوع مانند نور خورشید است؛ نور خورشید بهتنهایی نمیسوزاند، اما وقتی با یک عدسی متمرکز شود، میتواند دمایی برابر با ۵۰۰ درجه تولید کند و بسوزاند؛ بنابراین، مسئله به توانایی ما یا میزان وقتمان مربوط نیست، بلکه به میزان تمرکز ما بستگی دارد.وقتی تمرکز کنیم، انرژی ما چندبرابر میشود و میتوانیم مشکل را حل کنیم. امیدوارم همهٔ ما در کنگره به رهایی برسیم و به آن جایگاهی که میخواهیم، دست پیدا کنیم.
تایپ: راهنما، مسافر یگانه - لژیون دوم- نمایندگی ارغوان تهران
ویرایش: مسافر الهام - نمایندگی ارغوان تهران
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس:مرزبان خبری مسافر معصومه نمایندگی ارغوان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
44