وادی سوم میگوید: (باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند) یعنی میگوید که من خودم در این وادی زندگی کردهام و دارم تجربهام را در اختیارت میگذارم پس گوش جان بسپار. ما با شروع زندگی در این وادی، برای خود آغازی تازه داریم. هر کدام از این وادیها چراغی است در دنیای سرد و سیاه یک مسافر و همسفر که راه برون رفت را به ما میآموزد و مانند تکانهای ما را به خود میآورد؛ البته این به خواست خودمان ربط دارد.
در وادی سوم برای مسافران سوالهایی مطرح میکند و ذهن و اندیشه افرادی را که تا دیروز فقط به تهیه و مصرف مواد فکر میکردند به کاوش در دنیای تازهای هدایت میکند. زمانی که برای اولین بار وادی سوم را خواندم فکر کردم این وادی را از روی زندگی مسافر من نوشتهاند، چقدر صحنههایش برایم آشنا بود؛ به این نتیجه رسیدم که مسافران در یک عالمی به سر میبرند، جهانبینی آنها مانند هم است و تحصیل کرده و کم سواد هم ندارد. دنیایی که در این وادی به تصویر کشیده شده چقدر حقیقی است.
اصول و راهبرد کنگره بسیار اصولی است؛ پس تصمیم گرفتم برای کمک به مسافرم دنیای او را بشناسم، این وادی مسافر را با خودش روبهرو میکند و برایش سوالهایی طرح میکند که تا کی میخواهی فقط نق بزنی و با حرفهای تکراری، خودت را توجیه کنی و دیگران را عامل مشکلاتت بدانی؛ تو دارای اختیار هستی، با شناخت نیرو های تخریبی و باز دارنده امیدت را از دست نده. برای رسیدن به آرامش و صلح نردبانی را که ذره ذره بالا رفتی پایین بیا و با پذیرش کلیه مسئولیتهایت، کلید حل مشکلاتت را پیدا کن و به طرف دنیایی روشن و با امید حرکت کن.
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر افسانه (لژیون ششم)
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم)
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
116