اولین جلسه از دوره شصت و سوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما مسافر زهره، نگهبانی مسافر وحیده و دبیری مسافر الهه با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» در روز چهارشنبه مورخ ۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان زهره هستم یک مسافر
وادیها نشاندهنده راه ما هستند. اگر من بخواهم نگاهی گذرا به این وادیها داشته باشم، و بخواهم در کنگره به حال خوب برسم، باید حتماً ۱۴ وادی را پشت سر بگذارم. در مقدمه کتاب عشق، آقای مهندس میفرمایند: این وادیها مانند ۱۴ قانون هستی و آفرینش هستند و با پشت سر گذاشتن هر کدام از این وادیها، آرامآرام میتوانم به آرامش برسم. در متن هر یک از این وادیها قانونهای آشکار و پنهانی وجود دارد.
استاد امین میفرمایند: ۱۴ وادی مانند پلهایی هستند که بر قلههای جهل و ناامیدی، خشم و تعصبات قرار گرفته است که من باید یکییکی از آنها عبور کرده و از سقوط خود جلوگیری کنم و بتوانم بهوسیله آنها صعود کنم و به حال خوش برسم.
وادی اول میگوید: با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود. من صفحه سفید زندگیام را خود نقاشی میکنم. میتوانم با کارهای ضد ارزشی آن صفحه را پر از سیاهی کنم و یا با انجامدادن کارهای درست و آموزش گرفتن صحیح، ساختار آن را در ذهن خود ترسیم کرده و صفحه زیبایی را نقاشی کنم و به آن ساختار برسم.
وادی دوم میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی به دنیا نیامده است؛ در این وادی به من میگوید ناامید نباش. من همیشه با خود در جنگ بودم و میگفتم؛ چرا من به این دنیایی که پر از رنج است، آمدهام؟ همانطور که آقای مهندس به ما آموزش دادهاند، و در قرآن هم ذکر شده است، ما انسان را در رنج آفریدهایم. دنیا برای ما شبیه یک مهد است؛ ما در این دنیا برای آموزش گرفتن آمدهایم تا بتوانیم به تکامل برسیم.
در مورد دستور جلسه امروز که وادی سوم است، میگوید: باید دانست هیچ موجودی بهاندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند؛ کلمه "باید" خیلی مهم است و یک کلمه تأکیدی است و ما باید بدانیم که هیچکسی بهاندازه خود ما به فکر ما نیست.
چیزی که همیشه در تصور من بوده، انتظارداشتن از دیگران است. من همیشه از دیگران طلبکار بودم و فکر میکردم هر مشکلی که در زندگی دارم فقط بهخاطر اعتیاد پدرم است. اگر پدر من مصرفکننده نبود در نتیجه من و خانوادهام اعتیاد پیدا نمیکردیم و اینقدر درد، رنج و سختی نمیکشیدیم.
من در این وادیها مخصوصاً وادی سوم یاد گرفتم، هر کسی طبق برنامهریزی که برایش تعیین شده است به این دنیا میآید و خود این زندگی را انتخاب میکند، و زمانی که به دنیا میآید خود باید به فکر پیشرفت خود باشد.
این وادی آغازی است برای رسیدن به آرامش، من زمانی که این وادی را آموزش گرفتم و در زندگی خود به اجرا در آوردم و به خود اهمیت و ارزش دادم؛ باعث رسیدن به آرامش و آسایش من شد. یک تازهوارد وقتی که وارد کنگره میشود، باید بداند که با تلاش خود میتواند به رهایی برسد و راهنما فقط یک انگشت اشاره است و مسیر را نشان میدهد.
وادی سوم به من یاد داد که خود یک جستجوگر باشم. اگر وارد کنگره شدم؛ انتظار زیادی از راهنما و دیگران نداشته باشم و باز هم خود تلاش کنم. مسئله دوم مسئولیتپذیری است و مسئولیت کار خود را قبول کنم. من در این وادی پذیرش را آموختم و باید بپذیرم که اگر در حال حاضر در رنج هستم، بهخاطر درست عملنکردن به وظایف خود درگذشته و بذری بوده است که کاشتهام.
من نقش خود را در بازی زندگی نمیدیدم و فراموش کرده بودم؛ برای خارجشدن از درد و رنج بی شک باید صبر و استقامت داشته باشم. آرامآرام به جلو حرکت کنم. نیروهای تخریبی که و نیروهای بازدارنده را که به افکار و اندیشه من پیامهای منفی میفرستند و باعث ناامیدیام میشوند را بشناسم. من یاد گرفتم غم و اندوه مانند موریانه جسمم را از بین میبرد و باعث بیماریهای روانتنی و جسمی میشود. از اینکه با سکوت زیبای خود به صحبتهای من گوش دادید کمال تشکر را دارم.
تایپ: مسافر خدیجه لژیون ۲۱ نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: مسافر مینا لژیون ۴ نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
87