نهمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی امیرکبیر، به استادی مسافر محترم علی، نگهبانی مسافر قاسم و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه: «وادی سوم و تاثیر آن بر روی من» دوشنبه 5خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. از ایجنت محترم و راهنمای عزیزم تشکر می کنم به من فرصت خدمت را دادند. دستور جلسه وادی سوم و تاثیر آن بر روی من است.
زمان های زیادی از زندگی ام را به واسطه مصرف مواد مخدر از دست دادم و این موضوع همیشه باعث ناراحتی من می شد. اما با آموزش گرفتن از این وادی متوجه شدم که باید تاریکی ها را برای ورود به روشنایی تجربه می کردم.
در اواخر اعتیادم تاریکی ها بسیار بیشتر شده بود و این موضوع باعث شد شدت ناامیدی به اوج خود برسد. دنیای اعتیاد با این که دردهای بسیاری را برای من به همراه داشت اما باعث شد بسیاری از مسائل را متوجه شوم و مهمترین چیزی که تاریکی ها برای من به ارمغان آورد حضور در کنگره 60 بود.
ناامیدی باعث می شود مدام در ذهنم؛ ضربه هایی که خورده ام را مرور کنم و این خاصیت دنیای تاریکی است.
با دریافت آموزش ها متوجه شدم به علت کمبودهایی که در زندگی ام وجود داشت رو به تاریکی میآوردم و اصطلاحا درپوش بزرگی بر روی کارهایم می گذاشتم.
هنگامی که مسئله ای را نمی دانیم طبیعتا دست به اشتباه خواهیم زد اما زمانی که به آگاهی لازم می رسیم ، مسائل را به گونه واقعی می بینیم و آن ها را حل می کنیم.
بعد از ورود به کنگره متوجه شدم جسم دچار کمبود بعضی از مواد مخدر طبیعی است اما من به علت ناآگاهی مواد مخدر را جایگزین این مواد کرده بودم و با پی بردن به این موضوع و انجام سفر DST ؛ مواد در بدنم شروع به ترشح نمود و به زندگی طبیعی بازگشتم.
تا زمانی که تحت تاثیر موادمخدر بودم همه چیز آرام بود اما هنگامی که اثر مواد از بین می رفت مجددا دلشوره و علائم دیگر به سراغم می آمدند.
اعتیاد مهمترین تخریبی که در من ایجاد کرد این بود که اعتبار مرا پیش خودم از بین برد و مرا تبدیل به انسانی بی هویت کرد و مدام در آن روزها با خودم فکر می کردم که هیچ کاری از دست من برنمیآید.
اعتیاد باعث شد تمام اعتباری که نزد خودم و خانوادهام داشتم را از دست بدهم. به علت ترک های پی در پی و قول هایی که در زمان مصرف مواد به خودم داده بودم باعث ناامیدی بیشتر در من شده بود و تنها کاری که مجددا از دست من برمیآمد مصرف مواد بود.
بعد از ورود به سفر دوم سعی کردم بیشتر بر روی جهانبینیام کار کنم چون دیگر مشکلی در مورد جسم نداشتم ؛ به همین علت شروع به خدمت کردم و سعی کردم آموزش ها را به صورت کاربردی به کارببندم.
هنگامی که در تاریکی ها بودم مدام منتظر این بودم که چیزی در بیرون از من به من کمک کند تا بتوانم به حال خوب برسم در صورتی که این تفکر اشتباه بود و تمام مسئولیت ها بر عهده خود من بود و باید راه حل مشکلات را می آموختم و یکی یکی آن ها را حل می کردم.
.jpeg)
قبل از ورود به کنگره هرگز فکر نمی کردم درمانی وجود داشته باشد و همیشه به دنبال ترک مواد بودم و اکثرا نیز با شکست مواجه می شدم.
بعد از این که اجازه ورود در کنگره برای من صادر شد، به صورت ذره ذره آموزش ها را اجرا کردم و به نتایج مطلوبی رسیدم. هنگامی که فرامین راهنمایم را اجرایی کردم مسائل برایم بسیار راحت تر قابل حل شدند و به این نتیجه رسیدم که اول باید دنیای درونم را بازسازی کنم و با ساختن دنیای درون؛ به طور خودکار دنیای بیرون نیز ساخته خواهد شد.
قبل از ورود به کنگره مراکز زیادی را امتحان کرده بودم اما تنها چیزی که عاید من می شد این بود که از من سواستفاده می شد و علاوه بر سواستفاده؛ مواد مصرفی نیز بیشتر می شد.
بعد از ورود به کنگره و درک وادی سوم به این موضوع پی بردم که هیچ کس به غیر از خود انسان به خویشتن، خویش فکر نمی کند و کسی که باید راه اصلی را طی کند خودهستم و هیچ کس نمی تواند مشکلاتم را به جز خودم حل کند.
.jpeg)
تایپ؛ پیاده سازی و انتشار مسافر سعید لژیون یکم امیرکبیر
- تعداد بازدید از این مطلب :
62