با چه حالی آمدم؟ حتی حوصله خودم را نداشتم. کنگره خیلی چیزها به من داد؛ در اینجا به دانایی، سلامتی جسم، روح و روان رسیدم، حال خوب و آرامشم را مدیون کنگره میباشم. نمیخواهم بگویم کامل به اینها رسیدم ولی دیگر بیتاب و ناآرام نیستم، با ایمان به کنگره، به این علم عظیم و بکار گیریش در زندگیم، مطمئنم که به آن چه لازم دارم خواهم رسید، چیزهایی که هیچ کدام با پول به دست نمیآید.
در این دنیا چیزی رایگان به کسی داده نمیشود حتماً باید بهایش پرداخت شود.
هر کمک مالی به کنگره انجام بدهم ذرهای از این محبت جبران نمیشود. بهترین کمک من به کنگره این است که قدر هر صندلی را بدانم و در حفظش کوشا باشم. جایگاه خودم را بشناسم، قدردان باشم و در حمایتهای مالی و سبد کوتاهی نکنم، به هر آن چه که یاد گرفتم عمل کنم و به دیگران آموزش بدهم چون زکات علم به نشر دادن آن است. میگویند اگر بهای چیزی را که به تو داده شده ندهی از تو گرفته میشود.
کنگره تنها مرکزی است که وابسته به جایی نیست ومخارجش را خودش تأمین میکند. تمام افرادی که به رهایی میرسند مانند آجری هستند که وجودشان، پایههای مالی را قوی و بنای کنگره را شکل میدهد. کنگره یک قدم از من جلوتر است، هر وقت در لژیون سردار کمکی کردم بلافاصله به من برگردانده شده چه مالی چه جانی، فهمیدم که کنگره به من احتیاج ندارد من هستم که به آن احتیاج دارم. امیدوارم فرد لایقی باشم و قدمی هر چند کم در راه مالی و علمی کنگره بردارم.
نویسنده: همسفر فرحناز لژیون پانزدهم رهجو راهنما همسفر هدی ( لژیون سردار)
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم)
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
384