یازدهمین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر سهراب، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر وحید، با دستورجلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردم؟» روز پنجشنبه ۱ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سهراب هستم یک مسافر
در ابتدا خدای خودم را شاکرم که بار دیگر اینجا قرار گرفتم تا از شما دوستان آموزش بگیرم.
از استاد خودم آقای علی بخشی خیلی سپاسگزاری و تشکر میکنم که هر چه در کنگره یاد گرفتم از ایشان بوده است و از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان خیلی تشکر میکنم که این بستر را برای همه ما فراهم کردند تا بتوانیم بیاییم اینجا و به حال خوش برسیم. اما در مورد دستورجلسه که در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟ در واقع این دستورجلسه سوالی است که از همه ما شده که ببینیم آیا با این همه خدماتی که کنگره برای ما انجام داده ما چه کاری برای کنگره انجام دادهایم؟ حالا یک نگاهی میکنیم به روزهای قبل، قبل از اینکه به کنگره بیاییم، ما یک صور آشکار داشتیم که خراب بود با قیافهای پژمرده، صبح که از خواب بلند میشدیم فقط به مواد فکر میکردیم. صور پنهان ما هم که کلا آشفته بود یعنی هیچی درست نبود، ترس داشتیم، منیت داشتیم، اخلاق زشت و زننده داشتیم و..! اما موقعی که وارد کنگره شدیم تمام اخلاق و رفتار و حتی جسم ما که صور آشکار یا پنج درصد از درمان ما را تشکیل میدهد رو به بهبودی رفت و ما از کنگره خیلی چیزها دریافت کردیم که اولیش کنار رفتن مواد بود. مواد ما کنار رفت جسم ما یواش یواش شروع کرد به بازسازی تا توانستیم سیستم ایکس را به تعادل برسانیم و ذره ذره بهتر شد و از آن حال و هوایی که قبلا داشتیم بهبود پیدا کردیم. خب اگر ما بخواهیم حساب کنیم برای کنگره ما چه کار کردیم در اصل ما کار زیادی نکردیم و هیچ کار زیادی هم از دست ما بر نمیآید. اما از راههایی که ما میتوانیم کمک کنیم این است که خیلیها کمکهای مالی زیادی داشتند یا کسانی در علم کنگره توانستند بهترین باشند و آن را به دیگران انتقال بدهند ولی من خودم را مثال میزنم اگر به اینجا میآیم برای حال خودم میآیم پس هنوز دارم از کنگره استفاده میکنم دارم از آموزشهای کنگره از آن علم کنگره به نفع خودم استفاده میکنم ما زمانی که در همان تاریکیها بودیم یا در حال مصرف بودیم کسی به ما توجه نمیکرد کسی به حرفهای ما و عقاید ما به حرف زدن ما اصلا توجهی نمیکرد ولی مقایسه که میکنیم حالا بعد از چندین سال که من خودم آمدم میبینم که آقا بیرون میتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم قبلا همان کسانی که به حرف ما هیچ توجهی نمیکردند الان خودشان را آرام آرام به ما نزدیک میکنند که بتوانند از اطلاعات و علمی که داریم استفاده کنندچرا؟ چون تغییرات را در صور آشکار ما میدیدند و برای ما مهم این بود که ما بتوانیم کنگره را در بیرون به مردم بشناسانیم اگر ما بتوانیم این کار را انجام بدهیم مطمئنا تعداد افراد بیشتری جذب کنگره میشوند و ما شاید گوشهای از دین خودمان را بتوانیم جبران کنیم. زمانی را یادم میاد که آرزو داشتیم یک روزی یه ذره حالمان خوب بشود خیلی وقتها با خودمان میگفتیم خدایا میشود یک روزی من مواد مصرف نکنم؟ یا بتوانم با خانوادهام راحت بروم بیرون و بیایم؟ و دغدغهی مواد را نداشته باشم؟ یا اگر سفری میروم یا به جایی میروم به فکر مواد نباشم؟ خب به لطف کنگره شد و الان چند سال گذشته است ولی من هنوز نتوانستم این محبت و آموزشهای کنگره را یک ذره جبران کنم. درست است میآیم خدمت میکنم ولی هنوز هم بیشتر برای حال خودم است امیدوارم که دوستان بتوانند قدمهای مثبتی بردارند برای حال خوش بقیه عزیزان و بتوانیم کاری کنیم که دیگران هم از حال خوش استفاده کنند من وقتم تمام شد جلسه را به مشارکت میگذارم تا از نظرات دوستان نهایت استفاده را ببریم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.

عکس، تایپ و ویراستار: مسافر علی لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
116