جلسه دهم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم با استادی راهنما مسافر مهدی، نگهبانی مسافر روحالله و دبیری مسافر محمود با دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره۶۰ من چه کردهام؟» پنجشنبه ۱ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
بسمالله الرحمن الرحیم
خدا را شاکرم که امروز در این جایگاه حضور دارم. ما در کنگره ۶۰، سپاسگزاری، قدردانی و شکرگزاری را میآموزیم. ابتدا تشکر میکنم از ایجنت محترم، گروه مرزبانی، و خداقوت میگویم به مرزبانان عزیز که ۱۴ ماه خدمت کردهاند. این بزرگواران از ارزشمندترین دارایی خود یعنی وقتشان و زمان با خانوادهشان میگذرند تا بستری مناسب برای آموزش و حال خوب اعضا فراهم کنند.
زحمات این عزیزان، حاصل عملکرد ارزشمند راهنمایان کنگره ۶۰ است؛ راهنمایانی که وظیفهشان پرورش استاد و خدمتگزار است. اگر دیدهبان، ایجنت یا مرزبان داریم، همه و همه نتیجه تلاشهای راهنمایانیست که با جان و دل خدمت میکنند و انسانها را آموزش و پرورش میدهند.
بر ما واجب است که برای احترام به این عزیزان، بهویژه راهنمایان نمایندگی محمدیپور، با افتخار و احترام دست بزنیم.
در کنگره آموختهایم که حتی اگر با مشکلی برخورد کنیم، مسیر را رها نمیکنیم و متوقف نمیشویم. امروز به مناسبت برگزاری دومین دوره انتخابات مرزبانی شعبه محمدیپور در خدمت شما هستم. قصد داریم چند دستور جلسه را با هم ترکیب کنیم و درباره آنها صحبت نماییم.
موضوع دستور جلسه هفتگی این است: "در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰، من چه کردهام؟"
این "من"، از دیدگاههای مختلف بررسی میشود: "منِ تازهوارد"، "منِ سفر اولی"، "منِ سفر دومی"، یا "منِ راهنما". همه ما در جایگاه خود مسئول هستیم و باید ببینیم چه کردهایم.
من، مهدی، با حالی خراب وارد کنگره شدم. در شرایطی که همسرم پیگیر طلاق و امور اداری آن بود، و فرزندم هر صبح با گریه از خواب بیدار میشد و التماس میکرد که: "بابا، میشود امروز تو من را مدرسه نبری؟"
امروز به جایی رسیدهام که میتوانم راهنمای یک لژیون باشم، راهنمای انسانهایی دردمند؛ همانطور که دیگر راهنمایان کنگره ۶۰ انجام میدهند. این یعنی کمک به خلق، یعنی دستگیری از انسانهای رنجکشیده.
کنگره ۶۰ به من آبرو، اعتبار و حتی مال بازگرداند. هرچه که داشتم و نداشتم، کنگره به من بازگرداند. حال، من برای کنگره چه کردهام؟
هیچوقت نمیتوانم بگویم کاری برای کنگره کردهام. وقتی جناب مهندس، بنیانگذار کنگره، با چشمانی اشکبار میگوید که "من هیچکاری نکردهام"، من چگونه میتوانم ادعا کنم که کاری انجام دادهام؟ مگر میشود برای خورشید کاری کرد؟
در کنگره، کاملاً واضح است که هر کاری کنیم، باز هم کاری برای کنگره نکردهایم؛ چون خدمت برای خود ماست. در هر لحظهای که خدمت میکنم، خودم آموزش میگیرم، حال خوب پیدا میکنم و لذت میبرم.
اگر بگویم خدمتم برای دیگریست، دیگر نمیتوانم خالصانه خدمت کنم. از مال خودم گذشتم و بهواسطه آموزشهای کنگره سردار شدم. سپس دنور شدم، سال بعد همسرم دنور شد و بعد هر دو پهلوان شدیم. امروز هر چه دارم، با عشق به کنگره میدهم، چون برکت دارد.
هرچه میبخشم مانند دانه گندمی است که میکارم و با هر روز، رشد میکند و هزاران دانه میشود. این کارِ کنگره است: بازگرداندن انسانها به جایگاه واقعیشان و احیای حال خوششان.
انسانهایی با دنیایی از درد وارد کنگره میشوند، اما خروجیِ آنها، فردی است که مایه افتخار خانواده، محله یا جامعه میشود. چون آموزش جهانبینی دیدهاند، چون از جناب مهندس آموختهاند؛ از اینکه زباله را کجا بگذارند، تا اینکه چگونه از زمین و انسانها تشکر کنند، و حتی چگونه با همسر و فرزند خود رفتار کنند.
روزی در ساختمان سیمرغ بودیم، آقای زرکش آمدند و گفتند: "این سقفی که بالای سر ماست، بچههای پولدار ساختهاند." جناب مهندس نیز در سیدیهای اخیر درباره ارزش پول صحبت میکنند. پول، مقدس است؛ نه "چرک کف دست".
ما پول میبخشیم تا بخشیدن را یاد بگیریم، نه اینکه فکر کنیم به کنگره لطف کردهایم. کنگره ۶۰، غنی و توانگر است. اگر من نبخشم، دهها نفر دیگر در صف هستند که مال و وقتشان را میبخشند.
کسی که علم کنگره را درک کرده، محال است که مانع کوچکی در مسیر رشد آن ایجاد کند. ما در کنار هم خدمت میکنیم، از حال خوب بهرهمند میشویم، آموزش میگیریم تا این چرخ را به جلو برانیم؛ چراکه:
دیگران کاشتند و ما خوردیم، حالا ما میکاریم برای آیندگان.

خواندن پیام انتخابات مرزبانی توسط دستیار محترم دیدهبان:

برگزاری انتخابات مرزبانی:










تهیه و تنظیم: گروه سایت مسافران نمایندگی محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
222