جلسه دوازدهم از دوره سوم کارگاههای آموزشی لژیون سردار نمایندگی دکتر مسعود، به استادی پهلوان مسافر صادق، نگهبانی پهلوان مسافر امیرحسین و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره، من چه کردهام؟» سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۹:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان صادق هستم یک مسافر؛ سپاسگزار جناب مهندس دژاکام و دیدهبانان عزیز هستم که این بستر را فراهم کردند تا من مسافر به رهایی برسم و در ادامه خودم را پیدا کنم و بتوانم خدمت کنم. تمامی دستور جلسات با تفکر بنیان کنگره و دیدهبانان محترم چیده شده است. هر دستور جلسه برای مسافران یک پیام خاص و مهمی را دارد.
تمام علوم کنگره ۶۰ از جناب مهندس نشئت میگیرد و ایشان همیشه از نوشتارها جلوتر هستند. ایشان همیشه علم را کشف میکنند و برای ما تفسیر میکنند. خیلی وقتها من درک درستی از مفاهیم قرآنی هم ندارم ولی وقتی مهندس قرآن را برایمان تفسیر میکنند متوجه میشویم که چقدر برای ما راهگشا است. از علم و دانایی جناب مهندس است که کنگره ۶۰ در چنین جایگاه والایی قرار دارد.
کنگره نمونهای از جهان هستی است و وقتی کسی با جهان هستی همسو باشد همه چیز را در اختیار دارد. اینکه من چقدر صحبتهای جناب مهندس را درک میکنم و به کار میگیرم به خودم و به عملکردم بستگی دارد. وقتی در سال ۹۶ سی دی گوش میدادم یک برداشتی داشتم و چند سال بعد یک برداشت دیگری داشتم و امروز هم درک کاملتری از سیدیها دارم.
وقتی من در ذهنم خواستهای را تصویرسازی میکنم پس خداوند قدرت رسیدن به آن خواسته را هم به من میدهد؛ فقط باید در جهت خواستهام حرکت کنم. قطعاً جناب مهندس هم در سالهای آغازین کنگره این روزها را تصویرسازی کرده بودند و یکییکی اهداف را تیک زدند. اگر جناب مهندس این پایههای مالی را برنامهریزی نکرده بودند قطعاً امروز به مشکل میخوردیم و پایههای علمی کنگره هم آنقدر قوی نمیشد. من در کنگره به درمان رسیدم و فهمیدم که باید من هم خدمتگزار کنگره باشم تا بتوانم لذت رهایی را بچشم.
به یاد میآورم وقتی ۶ ماه سفر بودم میخواستم عضو لژیون سردار شوم؛ با اینکه وضع مالی خوبی داشتم ولی به سختی توانستم بعد از ۶ ماه تسویه حساب کنم. به واسطه مصرف مواد و بینظمیهایی که در زندگیام داشتم نمیتوانستم از سرمایهای که دارم به درستی و در مکان و زمان صحیح استفاده کنم. اموالی برای من است که اختیار به موقع خرج کردنش را داشته باشم.
قبل از اینکه بخواهم اعلام دنوری کنم از شخصی طلب داشتم و بعد از اینکه اعلام دنوری کردم پولم را داد و من خیلی خوشحال شدم. این دعوتنامهای بود که من بتوانم درک بیشتری از بخشش داشته باشم. من از دنوری سود بسیار خوبی کسب کرده بودم و برای پهلوان شدن خیلی شوق داشتم. چند قسط اول را سخت پرداخت کردم ولی رفتهرفته اشکالات کار خود را پیدا کردم و توانستم شال پهلوانی را بگیرم و تمامی بدهیهای گذشته خودم را تسویه کنم.
ظرف من ذرهذره و ابتدا در لژیون سردار بود که بزرگ و بزرگتر شد تا به مرحله پهلوانی رسیدم. تصویری که من از لژیون سردار دارم این است که مثل یک دریای عمیق میماند که با عضویت در این لژیون ابتدا در کنار ساحل قرار میگیرید وقتی وسعت دریا را دیدی و اجازه صادر شد تازه متوجه میشویم که همگی چقدر به این دریا بدهکار هستیم. عظمت دریا کجا و عملکرد من مسافر کجا و میفهمیم که تمام این بستر عظیم برای من مسافر فراهم شده تا من هم بتوانم بزرگ و بزرگتر شوم تا بتوانم همسو با جهان هستی حرکت کنم و در آرامش کامل زندگی کنم.
من هر لحظه قدردان و سپاسگزار خداوند هستم که به وسیله کنگره ۶۰ این همه آگاهی کسب کردم و به درمان رسیدم. وقتی مشکلی برایم پیش میآید دیگر گله و شکایت نمیکنم و نمیگویم که این بلای آسمانی است میدانم که حتماً حکمتی وجود دارد و مشکلات برای بزرگتر کردن من است. هیچ چیز به اندازه لژیون سردار حال من را خوب نمیکند و بارها با حال خراب وارد لژیون شدم و با بهترین حس و حال از لژیون رفتم و این یکی از برکات لژیون سردار و کنگره است. شاید اگر لژیون سردار نبود من هم تا الان اینجا نبودم. جایگاه سردار و دنور و پهلوانی اصلاً دور از دسترس نیست و همه میتوانند با تصویرسازی و تفکر صحیح به این جایگاهها برسند.
در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر میخوانیم که استادان به آقای مهندس میگفتند باید یک نویسنده بزرگ شوی و کتاب چاپ کنی و جناب مهندس میخندند و میگویند من را چه به نویسندگی. امروز همه ما میدانیم که بزرگترین نویسنده قرن ما هستند که تمامی نوشتههایشان عین حقیقت است. پس من هم اگر خواستهای از ته دل داشته باشم و در جهت خواسته و هدفم حرکت کنم فرمان صادر میشود و به آن جایگاه میرسم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر امید
تنظیم: مسافر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
340