هشتمین جلسه از دور هفدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی به استادی دکتر مجید و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر محمدعلی با دستور جلسه (کار، تحصیل، قدرت) در روز جمعه مورخ 25 مردادماه سال جاری رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
طبق دستور داده شده، اول یک بیوگرافی از خودم اعلام میکنم؛ من فارغالتحصیل سال 73 دانشگاه شهید بهشتی در رشته پزشکی عمومی هستم، الآن مدت بیستوپنج سال است که به خدمت پزشکی نائل شدم و مؤسس و مسئول فنی درمانگاه نیکان هستم که در منطقه جنوب غربی استان تهران واقع شده. از سال 93 افتخار آشنایی با کنگره 60 را دارم. من یکی از رها یافتگان کنگره 60 هستم.
راجع به دستور جلسه که «کار، تحصیل، قدرت هست» سی دی موردنظر را آقای مهندس در تاریخ 30 تیرماه 1394 ایراد کردند که در آن میفرمایند: الگوی اصلی ما جهان هستی و طبیعت است و درزمینهٔ کار، تحصیل، قدرت الگوی اصلی را طبیعت میدانند و اعلام میکنند که در طبیعت سه قانون وجود دارد و تبعیت از آن باعث راهنمایی ما در مسئله میشود. اولین قانون، مسئله تدریجی بودن اتفاقات و تداوم آن در طول زمان است؛ هر چیزی که در زمین میکاریم بهصورت آهسته و کمکم به سمت روشنایی حرکت میکند.
نکته دوم که در الگوبرداری در هستی ما به آن توجه میکنیم اینکه هستی در انجام کارهای خودش فقط به اجزاء خودش قائم است؛ و خاصیت هر چیز در وجود خود آن است. این مسئله، یعنی اطلاعات و وظایف هر موجود از قبل در او تعبیهشده ما را بر آن میدارد که به وظیفه اصلی خودمان در هستی توجه کنیم؛ و در این رابطه کنگره 60 تمام مسئولیتها و کارهای خودش را مابین اعضاء تفکیک میکند، مسافر سفر اول بدون دادن هیچ هزینهای از یک سری امکانات و خدمات برخوردار میشود، در کنگره از مسئولیتهای پایین تا بالا همه بهصورت داوطلبانه و بدون چشمداشت و مزد انجام میشود.
در کنگره بههیچعنوان از هیچ نیروی بیرون، دعوت به عمل نمیآید. تمام کارهای خدماتی، پذیرایی، مدیریتی و اداری توسط خود اعضاء کنگره 60 انجام میشود و اینها همه را از طبیعت الگوبرداری کردهاند. نکته سوم الگوبرداری از طبیعت، آموزش دادن و آموزش پذیری در شروع و سپس آموزش گرفتن در انتها و ادامه کار است.
مثل بچه شیری که آموزش میبیند چگونه کمکم شکار کند و شکارچی قابلی شود، در کنگره نیز افراد در حین سفر شروع به آموزش دیدن میکنند و راه و چاهها را آموزش میبینند و بعد از سفر دوم وارد جایگاههای خدمتی میشوند. همچنان که ما میدانیم کسی که با بنیان ضعیف بخواهد جلو بیاید با کوچکترین بارانی مثل صخرهای گلی فرو میریزد و یا همچون شنهای بادگیر در کویرها از جایی بهجای دیگر پرتاب میشوند و راه بهجایی نخواهند برد؛ و همچنین یک اسپرم ضعیف، یا یک تخمک ضعیف نمیتواند لانه گزینی انجام دهد.
من به حرکت حضرت رسول اشاره میکنم؛ که در اوایل رسالت خودشان انجام دادند، در مکه چون ضعیف بودند، ابوسفیان و قبایل جاهل دیگر همه جوره به ایشان فشار وارد کردند، جان، مال، خانه و کاشانه آنها را گرفتند و سه سال آنها را به شعب ابیطالب تبعید کردند. بعدازاینکه حضرت محمد به مدینه رفتند تمام مسلمانان را تربیت کردند، آموزش دادند و هنر، جنگ، تربیت، کار و حفظ نظم و اخلاق را به آنها آموزش دادند، طوری که در زمان برگشت بعد از ده سال؛ همه افراد از چهار منطقه مکه که وارد شدند، یک سپاه عظیم، مرتب و بسیار دلاور و با توجه به اینکه دستور داده بودند لباسها را از شانه راست خود خارج کردند و بازوها و شانههای خود را بیرون انداختند که باعث ترس دشمن و نیروهای ابوسفیان شود و در این مورد نیز بسیار موفق بودند و با کمترین مقاومتی فتح مکه را داشتند؛ و این خود نشاندهنده این است که تحصیل، کار و آموزش در مسائل بنیادین انسان تکوین یافته است.
در رابطه با ارزش کار مسئله داستان شاهعباس و عاشقی دختر لر را مطرح میکند که پدر این دختر گفت اگر پادشاه هستی باش، اما باید حتماٌ کاری، شغلی داشته باشی. با توجه به ضربالمثلی که میگوید: برو قوی شو که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است، اشاره مهمی است که ما حرکت و تلاش را میکنیم، رکود بر هیچ موجودی جایز نیست و همواره در حرکت ارتقاء شکل خواهد یافت؛ و ما با حرکت و تلاش خود باعث نزول خیروبرکت و رحمت الهی خواهیم شد.
ما باید بدانیم که برای این حرکت، سه چیز را باید مدنظر قرار دهیم: نخست آرامش سپس اعتمادبهنفس و درنهایت انتخاب دوستان مفید، چراکه یار بد، بدتر بود از مار بد. ما باید به قوانین هستی احترام بگذاریم، قوانین هستی را رعایت کنیم و نسبت به حریم جهان هستی و خلقت وفادار بمانیم.
درنهایت چیزی که برای ما مهم است، تحصیل علم و کار است، سوادآموزی بخشی از آگاهی و دانایی است، خود شعور نیست بلکه به انسان اجازه تجزیه، تحلیل و بررسی مسائل و راهکارها را خواهد داد؛ و مسئله آخر اینکه ما به تحصیل درزمینهٔ های هنر، علم معماری، علم بنایی، علم مکانیکی و همه اینها نیاز داریم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از شما سپاسگزارم.
سلام دوستان دکتر مسعود هستم مسافر:
مهارت نه گفتن را فقط افرادی میتوانند انجام بدهند که اتکاء به نفس داشته باشند. قدرت این را داشته باشند که در مقابل خواستههای منفی ولی شیرین نه بگویند. در مورد سی دی هزینه هم که آقای مهندس فرمودند من یاد چیزهایی از زندگی خودم افتادم، یک وقتی من خیلی کار میکردم، فکر میکردم که دارم کارهای خوبی برای جامعه انجام میدهم، اما یکدفعه همکار همسر بنده به ایشان گفته بود، خوش به حالت همسرت اسمش این است و آنوقتها من نانوا بودم، نان تازه هم سر سفره میآورد همیشه، خانم من گفته بود، برعکس در سفره ما همیشه نان کهنه کپکزده است، نان تازه هم نمیآورد، در خانه هم پیدایش نمیشود، همیشه بیرون است؛ یعنی روش من در زندگی کردن غلط بود، باید من توانایی اندکی که داشتم را صرف خانواده خودم میکردم، صبر میکردم با پشتیبانی آنها قویتر میشدم، میرفتم به محلهام به کشورم و به دنیا خدمت میکردم، ولی من این را بلد نبودم، خوشحال هستم که آمدم کنگره و یاد گرفتم که بههرحال اگر قرار است هزینهای کنیم هزینه را درست و بهموقع انجام دهیم.
من الآن فقط روی اسلامشهر متمرکز هستم دیگر نمیآیم بگویم همه دنیا، یک وقت من به آقای مهندس مرتب میگفتم، چرا جهانیاش نمیکنید، الآن میفهمم که باید آرامآرام رفت جلو و معنی سی دی هزینه را فهمیدم. از اینکه به من وقت مشارکت دادید سپاسگزارم.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر:
موضوعاتی که بهعنوان دستور جلسات در کنگره 60 مطرح میشود، به مخاطب خودش نگاه میکند که هفتاد، هشتاد درصد مخاطب کنگره 60 مصرفکنندگان هستند گرچه سیدیها کلی است، همانقدر که برای مصرفکننده خوب است، حتی برای یک تحصیلکرده که تحصیلات عالی هم دارد خوب است، برای یک پزشک هم خوب است، برای خانم خانهدار هم خوب است، برای همه خوب است. در اینجا در نظر بگیرید با یک فرد مصرفکننده مواجه هستید، قدیم میگفتند: «خر لنگ منتظر چوش، است» یعنی خری که لنگ است منتظر این است که به او بگوییم بایست.
مصرفکننده هم همینطور است؛ دنبال این میگردد که این بار را روی دوش کس دیگر بیندازد؛ «چون برای من زن نگرفتی من مصرفکننده شدم، چون برای من ماشین نگرفتی من مصرفکننده شدم، من الآن میخواهم ترک کنم، باید امکانات در اختیارم بگذارید، باید خانواده من را پشتیبانی کند، برای درمان من، جامعه باید من را پشتیبانی کند، همه باید من را پشتیبانی کنند.» طوری این قضیه پیش رفته بود که مسئولان توقعشان این بود که اگر به یک جوان معمولی تحصیل کرده وام نمیدهیم، حالا اگر یک مصرفکننده خوب شد باید به او وام بدهیم! یا به یک معتاد وام بدهیم که خوب شود؛ این میشود باج، یک باجی است که ما عملاً داریم به آنها میدهیم که هیچ نتیجهای ندارد. کما اینکه خیلی خانوادهها آمدند، مصرفکننده گفت: «اگر به من یک خانه شخصی بدهید ترک میکنم»، خانه شخصی دادند، ترک که نکرد، هیچ رفقایش را هم آورد آنجا باهم کشیدند، گفت: «اگر زن به من بدهید ترک میکنم»، همسر خود را هم مصرفکننده کرد؛ از این داستانها ما خیلی داریم.
اینجا میآید مطرح میکند که عین حقیقت هم هست: که در نظام طبیعت، ضعیف پایمال است برو قوی شو اگر عزم زندگی داری. ضعیف پایمال است. شما بگویید نه؛ ازنظر معنوی، انسانیت، حقوق بشر، چه و چه؛ همه شعر است به عقیده من، ضعیف پایمال است. هیچکس نمیآید از ضعیف طرفداری کند، باید خود هرکسی به فکر خودش باشد. بسیار خوب همه سازمانها باید کار کنند ولی هیچکس بهاندازه حسین دژاکام به حسین دژاکام فکر نمیکند. من اگر فکر کنم دیگران بیشتر از من به من فکر میکنند؛ کاسه داغتر از آش هستند، چه کسی بیشتر از من به فکر من است و برای من دلسوزی میکند؟ هیچکس نیست، چون نظام طبیعت این است؛ بنابراین باید قوی شد. این قوی شدن با کار و با تحصیلات است که سیستم را به یک نتیجهای برسانیم.
حالا وقتی میرسیم به قدرت، تحصیلات، گاهی اوقات این قدرت برای ما قدرت است یا اینکه نه؛ توهم قدرت است. ما توهم برمان داشته که قدرتمند هستیم. قدرتی نداریم. یکوقتی ما تحصیلاتی داریم؛ یکوقت ما توهم تحصیلات داریم. آن حرفهایی که مربوط به ما است را بلد نیستیم، توهم برمان داشته است که ما استاد آن قضیه هستیم؛ فقط آن علم نیست، آن دانش نیست، اگر ما از آن علم و دانش که داریم نتوانیم به یک نیازمند کمک کنیم، خوب آن توهم است، چیزی ما نمیدانیم. یا بعضیاوقات کار، کار نیست، توهم آن کار است.
مثلاً همین اینجا، فرض کنید یکسری میآمدند، مینشستند، میرفتند، فقط بیایند اینجا بنشینند، یک سُک سُک کنند، یعنی یک کار بیهوده، هیچ اتفاقی نمیافتد. نه گوش میکنند، فقط آمدن و رفتن؟ پس این یک کار نیست، توهم آن کار است. این هست که ما باید این را در نظر بگیریم که قدرت هم همینطوراست؛ بعضیها توهم قدرت دارند، خیال میکنند قدرتمند هستند. قدرت باید مثل یک چشمه باشد، از درون جوشش داشته باشد؛ یعنی ارزش آن جایگاه را داشته باشد، آن جایگاه را که به هرکس میدهند باید ارزش آن را داشته باشد. قدرت تحمل میخواهد، برای چی میگوییم تدریجی، از طبیعت الگوبرداری کردیم، چون وقتی ذرهذره، تدریجی به وجود بیاید، آن شخص تحمل آن قدرت را هم دارد، ظرفیت پذیرش آن قدرت را هم دارد.
شخص اگر یکمرتبه به یک قدرتی برسد ممکن است تحمل نداشته باشد، اگر تحمل نداشته باشد آن قدرت میشود، دشمن او میشود قاتل او. قدیم میگفتند آقا شلوارش دوتا شد، کت او دوتا شد؛ یعنی یکمرتبه وقتی شلوارش دوتا شد، از همهچیز خارج شد، از کنترل خارج شد. این هست که اگر انسان به یک مقام یا منصبی هم میرسد، هر چیز، قدرت، باید پتانسیل و ظرفیت آن را داشته باشد، اگر نداشته باشد هم خودش را تخریب میکند، هم دیگران را، اینها نکاتی است که ما باید از این قضیه یاد بگیریم.
جمعه آینده، کنگره دانش اعتیاد است که همه ما هم در آنجا دعوت هستیم که الانه کنگره 60 به مسائل علمی کاملاً علاقهمند است و کاملاً مسائل علمی را دنبال میکند. باز میرسیم به مسائل علمی، یک سری مسائل، مسائل علمی است، یک سری توهم مسائل علمی است. خیال میکنیم علم داریم؛ اصلاً علم نداریم ما برای یک موضوعی، تصور میکنیم، یک موقع هست ما لباس علمی داریم، یک موقع هست خود علم را داریم، خود علم با لباس علمی فرق میکند، خود علم با توهم علم فرق میکند.
علم دانستن یک موضوع است بهطور راستین، بهطور حقیقی، بهطور درست. ما وقتی یک دانشی داریم باید آن دانش به نتیجه برسد، من اگر یک قنات میکنم، باید به چاه آب برسد، بتوانم آب را بیاورم به دشت، چاه وقتی میکنم باید، تخصص داشته باشم که کجا چاه را بکنم که به آب برسد، وگرنه صد تا چاه میکنم حالا ممکن است یکی از آنها به آب بخورد، نودونه تای آن باطل است، خوب این توهم علم است خود علم اصلاً نیست؛ بنابراین ما به مسائل علمی علاقه داریم، به تحقیقات علاقه داریم؛ و سعی کردیم با اساتید علمی خودمان را هماهنگ کنیم.
حتی برای کنگره دانش اعتیاد امسال کنگره 60 دویست میلیون تومان پول گذاشت. N.G.O کنگره 60 برای همیاری و مساعدت به کنگره دانش اعتیاد دویست میلیون تومان پول گذاشت که صد میلیون کنگره 60 گذاشت برای Scalar ship که از شهرستانها میخواهند بیایند، بعضیها پول ندارند، یا از خارج از کشور مهمان دعوت کنند، کنگره 60 هزینه آن را میدهد؛ یعنی 100 میلیون تومان کنگره 60 گذاشت برای کمک به برگزاری کنگره، صد میلیون تومان هم خود من شخصاً گذاشتم از انتشارات دژاکام، برای جوایز، هم برای بازتوانی، هم برای متد D.S.T و مقالاتی که در مورد متد D.S.T داده بشود جایزه میگیرد؛ و سالهای بعد خیلی گستردهتر میشود، گفتم جایزه را خیلی بزرگتر و بالاتر بگیرم مثلاً 5 تا 20 میلیون بگیرم، یا سه تا 30 میلیون بگیرم یا یک پنجاه میلیون بگیرم یا یک 100 میلیون بگیرم که مسئولین کنگره گفتند فعلاً نگیر بعد مشکل ایجاد میشود.
گفتند فعلاً جایزه را بگذار سه میلیون تومانی و من فقط با 5 میلیون، 6 میلیون تومانی موافقت کردم که باشد که این جوایز را گذاشتیم برای کسانی که تحقیق میکنند. که سال آینده دوباره ممکن است پروپوزال بگذاریم میگوییم آنهایی که در مورد متد D.S.T پروپوزال بدهند به ما، اگر موردقبول واقع شد، مثلاً چهارتا پروپوزال بدهند بگوییم یکی پانزده میلیون، یکی ده میلیون، یکی بیست میلیون ما به این پروپوزالها کمک میکنیم که در این مورد تحقیق کنند، پس ما بسیار علاقهمند هستیم؛ و سالهای بعد هم این مبالغ را به کنگره پزشکی میدهیم، پارسال 90 میلیون تومان دادیم، امسال دویست تومان سالهای دیگر هم میدهیم، با کمال میل، چون میخواهیم علم پیشرفت کند، میخواهیم در جایگاههای علمی اثر بگذارد، میخواهیم آن دانشی که داریم را به شراکت بگذاریم با بقیه مراکز علمی، ما دانش قوی داریم باید به شراکت بگذاریم که بقیه هم از این دانش استفاده کنند و پا بهپای مراکز علمی بیاییم و این کار را انجام بدهیم، نخواستیم که خودمان یک جمعیتی باشیم که برویم تو یک زیرزمین خودمان را ایزوله کنیم، بگوییم اینها نمیدانند ما میدانیم، نه؛ میخواهیم چیزی که داریم بگذاریم روی میز به شراکت و بقیه مراکز تحقیقاتی و از عزیزانی که الآن اینجا هستند از همه آنها درخواست میکنم توی نوشتن مقاله در متدهای D.S.T کوشا باشند مخصوصاً آنهایی که خیلی خوب در مورد D.S.T میتوانند مقالههایی را بنویسند و به کنگره پزشکی بدهند، داوری آنهم به عهده خود ماست؛ هم داوری بازتوانی بر عهده خود ماست و هم متد D.S.T به عهده خود ماست که در مورد این مقالات داوری بکنیم یا بگوییم چه کسی داوری کند، چطور داوری کند.
این هست که شما که عضو لژیون پزشکان هستید، حتماً بحثهای تحقیقاتی، من یکسری مسائل را مطرح کردم، ولی شما از من خیلی بهتر و دقیقتر میتوانید بروید عملیاتی کنید، روی فیزیولوژی بروید، روی نرون ها بروید، الآن ما چند تحقیق داریم انجام میدهیم، یک تحقیق الآن آقای دکتر حاج رسولی دو، سه سال است که دارد با من کلنجار میرود، آخرش موافقت کردم که مال تصویربرداری مغزی است که افرادی که میآیند وارد D.S.T میشوند از مغزشان تصویربرداری بشود و بعد از گذشت، 6 ماه تا یک سال بعد دوباره تصویربرداری شود که چه اتفاقاتی متد D.S.T روی این قضیه میگذارد.
ولی تصوری که اساتید کردند که من با یکی از ایشان بحث میکردم، گفتم ما حداقل بیست سال از تمام دنیا جلوتر هستیم، از تمام مراکز علمی در درمان اعتیاد جلوتر هستیم، حداقل بیست سال، اگر با همین روند پیش برود شاید 500 سال، شاید 1000 سال؛ اگر هیچ تغییری ایجاد نکنند، اگر تازه بروند تغییر ایجاد کنند، هرکس میگوید، دژاکام تو غلط میگویی، میگویم این گوی و این میدان؛ تو بیار بگذار روی میز، من هم میآورم میگذارم روی میز؛ چو فردا برآید بلند آفتاب، من و گرز و میدان افراسیاب. تو بیاور میدان: بیار آنچه داری ز مردی نشان، بیاور اینجا بریز ببینم، آنچه بیاوری، من مقاله قبول نمیکنم بگی من ISI دارم، من نفر میخواهم؛ 50 نفر، 20 نفر مصرفکننده را بیاور بگو این بیست نفر مصرفکننده را من درمان کردم، وگرنه مثاله، دو هزارتا، کیلویی چقدر بدرد خورده؟
بگو من با این راه غیر از D.S.T عمل کردهام و این هم معتادانی که خوب شدهاند. من گفتهام، وقتی میگویم درمان؛ باید هروئینی که ترک کرد، شب بخوابانید انبار هروئین، تست بزنید، شما هروئینی را درمان کردید، خیلی خوب، شما یک هفته بخواب در انبار هروئین. اگر خوابید در انبار هروئین و خواب رفت، آنوقت درست است.
حرف پرتی هم نیست. همیشه در درسهای شما بوده که باید از رفقا ایزوله شود، از محیطها ایزوله شود، از مواد ایزوله شود، حتی فروشگاه میرود زغالها را در آنجا نبیند، داروخانه میرود سرنگها را نبیند، اینها هست. شما در کنگره 60 نگاه کنید، تمام کسانی که مبصرهای شما بودند همه مصرفکننده بودند که الآن در کلینیک شما هستند، گاهی اوقات کمک شما شربت تریاک هم میریزند؛ یکی از آنها وسوسه شد؟
تمام اندازهگیریهای کنگره 60 با سرنگ است، سرنگ انسولین، سرنگ یک سیسی، سرنگ 5 سیسی دارند میکشند، میخورند دیگر، تزریقیها را هم همین سرنگ را میدهیم دستش، یکبار نشده تزریق بکند که؛ در ظرف این بیست سال یک مرگ ما نداشتیم، یک اوردوز نداشتیم در اثر استفاده از O.T درصورتیکه شما روزی پانزدهتا مرگ دارید ثبت میکنید، در اثر اوردوز با متادون که منجر به مرگ میشود.
منظور من این بود که آنجا میگویند که نه؛ آقای مهندس بازتوانی اش خیلی قوی بوده است میگویند شما در دنیا اول هستی؛ گفتم نه منظور من بازتوانی Re ability) ) نیست؛ منظور من فیزیولوژی است، منظور من سیستم پزشکی است. شما در قسمت اعتیاد از پزشکی چه استفادهای میکنید؟ فقط چهارتا دارو دادن که نیست. آیا به فیزیولوژی نگاه میکنید؟ آیا به ناقلهای عصبی نگاه میکنید؟ آیا به سیستم عصبی نگاه میکنید؟
دوپامین هست، انکفالین هست، دینورفین هست، دهها، صدها ماده میانجی دیگر هست؛ اصلاً به آن توجه نمیکنید که فقط 5 سیسی متادون بده، 10 سیسی اوتی بده، همین. گفته بروید توجه کنید، خیال نکنید کنگره 60 فقط بازتوانی اش است. اگر متد D.S.T نبود، اگر شربت O.T نبود، یکی از اینها اینجا نبودند، محور اصلی کنگره 60 شربت O.T و متد D.S.Tاست. هیچوقت متادون نمیتواند جای O.T را بگیرد، هیچوقت B2 جای O.T را نمیگیرد.
بنشینید تفکر کنید، مخصوصاً آنهایی که پزشک هستند، تفکر کنید و از دانش خود استفاده کنید. ترکیباتی که در تریاک داریم در متادون نداریم، در متادون فقط یک تبائین داریم. افسردگی دارد، آمار خودکشی دارد. نمیخواهم حالا نرخ تعیین کنم. باید بدانید دیگر، شما بین بیستوپنج الی پنجاه ماده دارید در O.T، دینورفین، انکفالین، اندروفین، دوپامین، کدئین، پروتوپین، همه تنظیمکننده بازسازی سیستم مغز است. مگر نه اینکه مورفین از مرگ جلوگیری میکند.
تمام داروها را دارید شما میتوانید سیستم عصبی را بازسازی کنید. پس خیال نکنید کنگره 60 بازتوانی اش خیلی قوی است. اینها اگر درست نشوند که شکم مرا پاره میکنند، صد تا از من هوا میکنند، چون درمان شدند، سیستم عصبی آنها متعادل شده، ماده مخدره بدن آنها درست است، انکفالین آنها درست است، سروتونین آنها درست است، آدرنالین آنها درست است، دینورفین آنها درست است، همه اینها درست است.
ما فقط یک دوپامین را یاد گرفتیم، مدار پاداش، دهها و صدها ماده میانجی است که اینها همه بالانس شده است؛ بنابراین رو قسمت D.S.T توجه بکنید و ما سال دیگر امیدوارم، الآن از بچههای لژیون پزشکان هم مقاله دادهاند، دکتر حاج رسولی سه مقاله داده است. علیرضا ناظمی مقاله داده، بچههای دیگر مقاله دادند، حتماً سال دیگر مقالهها را بدهید. بههرحال از اینکه به صحبتهای من گوش دادید متشکرم.
جمعه آینده لژیون پزشکان تشکیل نمیشود که بچهها بتوانند بروند برای اختتامیه و پنل آنجا، البته بچههای کنگره 60 کنسرت هم اجرا میکنند، 50 الی 60 نفر هستند، امیدوارم که کار میکروفنها تمام شود؛ و در آن جلسه پنل هم من هستم، آقای دکتر شهرکی هستند، دکتر مغاره ای هست، دکتر نوروزی هست، دکتر حاج رسولی هست، دکتر مهران هم هست و بقیه و پانل هم برای کتاب چهارده مقاله است. کتاب چهارده مقاله کتابی است که نوشته شده برای مراکز علمی، آن را آنجا به انجام میگذاریم و جوایزی که تعیین شده میدهیم، بازهم به امیدی که شما همه مقاله بدهید.
رهایی کلینیکها
نام کلینیک: بهشتآئین اصفهان، نام پزشک: دکتر علیرضا، نام راهنما: آقای منصور، نام مسافران: آقایان محمود و ایمان.
مسافر: محمود، مدت تخریب: 20 سال، آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک، مدت سفر: 12 ماه روش درمان: D.S.T ، داروی درمان: شربت O.T.
مسافر: ایمان، مدت تخریب: 7 سال، آنتی ایکس مصرفی: قرص، هروئین، روش درمان: D.S.T ، داروی درمان: شربت O.T ، رشته ورزشی: دوچرخهسواری.
کمک راهنمای همسفر: خانم فاطمه، نام همسفر: خانم فاطمه.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
نام کلینیک:
ساحل قزوین، نام پزشک: دکتر نوشین، نام راهنما: آقای موسی، نام مسافران: آقایان علی، حسین و سالار.
مسافر: حسین، مدت تخریب: 9 سال، آنتی ایکس مصرفی: شیره خوراکی، مدت سفر: 10 ماه و دو روز، روش درمان: D.S.T داروی درمان: شربت O.T.
مسافر: سالار، مدت تخریب: 7 سال، آنتی ایکس مصرفی: تریاک، شیره، حشیش، مدت سفر: 10 ماه، روش درمان: D.S.T داروی درمان: شربت O.T ، ورزش موردعلاقه: شنا، مسافر نیکوتین هستم، مرحله سازگاری 6 قطعه.
مسافر نیکوتین: علی، مدت تخریب 13 سال، میزان تخریب: روزی یک پاکت، مدت سفر: ده ماه و ده روز.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
نگارنده: مسافر علی شاملو
تهیه و تنظیم: مسافر سعید عاشوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
1980