شکر خدا کنگرهی شصتیام
کنگره شد مایهی سرمستیام
شکر که باز است در کنگره
شکر فزون گشته فر کنگره
شکر که درمان، هنر کنگره است
عشق به هستی، ثمر کنگره است
شکر مهندس شده ما را پدر
جان جهان است و مرا، تاج سر
در سفر عشق به وقت خطر
آنی مادر بشدش بال و پر
آنی دختر چو کماندار شد
شانی او کنگره را یار شد
شکر امیناش چو رسولی امین
هادی ما شد به ره متقین
درس جهان بینی او زندگی است
در دل شب عامل تابندگی است
سال به سالیست اذیت شدم
شب زدهی بند منیت شدم
جهل شده مایهی گمراهیام
برده ز کف دانش و آگاهیام
کور شدم، خمر مرا ترس داد
درس جهان بینی تو درس داد
ای پسر نور، عزیز جهان
شکر که ما را تو شدی دیدهبان
تا که خدا هست تو را یار باد
رهرو این کنگره بسیار باد
سراینده: مسافر مهدی از لژیون سوم
ارسال: مرزبان خبری مسافر شهرام
- تعداد بازدید از این مطلب :
531