English Version
This Site Is Available In English

در این مسیر نباید عجله کرد باید محکم ایستادگی کرد

در این مسیر نباید عجله کرد باید محکم ایستادگی کرد

خداوند را هزاران مرتبه شاکرم که توانستم در این مسیر قرار بگیرم و ایستادگی کنم تا بتوانم روزی گل رهایی را از دستان پرتوان آقای مهندس بگیرم، از خداوند متعال برای ایشان و خانواده‌ محترمشان، سلامتی و طول عمر را خواستارم. سفر رهایی با همه سفرهایی که تاکنون رفته بودم، کاملاً فرق داشت، خستگی ناپذیر بودم و از اینکه با دو فرشته (راهنمای مسافرم و راهنمای خودم) همسفر بودم، بسیار لذت بردم و با جان و دل به حرف‌ها و تجربیاتشان گوش می‌کردم.

وقتی به دنبال راهنمای عزیز خودم رفتم و دیدم که چه مسیر طولانی را هر بار به‌خاطر ما می‌آیند و هیچ‌وقت غیبت نداشته‌اند، عشق و محبتشان را نسبت به کنگره و رهجوهایشان متوجه شدم. چه روز خوبی به آنجا رفتیم، روز جشن دیده‌بانان، خدا را شکر توانستم برای اولین بار در جلسه حضور داشته باشم و ببینم که آقای مهندس و خانواده محترمشان، چقدر با عشق خدمت می‌کنند و تمام وقت و زندگی خود را فدای خدمت به مخلوقین الهی کرده‌اند.

کسانی که ساعت‌ها قبل از شروع جلسه، در آنجا حضور داشتند و خدمت می‌کردند و صندلی‌ها را آماده می‌کردند و با چه عشقی منتظر صحبت‌های آقای مهندس بودند. دیده‌بانان محترم همچون فرشته‌های آسمانی، با چه شوق و اشتیاقی در آنجا حضور داشتند، خوشا به سعادتشان که از انتخاب‌شدگان هستند و معنای واقعی عشق را دریافته‌اند. بسیار جشن زیبایی بود.

از حرف‌های تک‌تک دیده‌بانان و آقای مهندس و خانم آنی بزرگ بسیار لذت بردم. خداوند را شاکرم که توانستم در مکان مقدس کنگره۶۰، حضور داشته باشم. هنگامی که مدارکم را برای رهایی می‌بردم، یاد روزی افتادم که مدارکم را برای طلاق و جدایی آماده کرده بودم و هزینه‌های زیادی را برای مشاور خانواده می‌پرداختم، از آخرین جلسه‌ دادگاه به کنگره معرفی شدم و در آنجا ماندم و بعد از سفری که دو سال و شش ماه طول کشید توانستم رها شوم، اکنون خداوند را شکر می‌کنم که توانستم در کنار مسافرم و دخترم یک زندگی با آرامش را شروع کنم.

ما برای حل مشکلات، به کنگره دخیل بسته‌ایم و خدا را شکر که هر روز دانش و آگاهی ما بالا می‌رود و مشکلاتمان حل می‌شود من فهمیدم که باید از گذرگاه‌های سخت عبور کنم تا به آرامش برسم و همین‌طور تاریکی‌ها را پشت سر بگذارم و به روشنایی برسم. امیدوارم در این مسیر ماندگار و خدمتگزار باشم و انشالله طعم شیرین رهایی را همه‌ مسافران و همسفران سرزمینم بچشند و هیچ‌وقت ناامید نباشند. من به این جمله از راهنمایم ایمان دارم که همیشه می‌گویند: باید وقت و زمانش برسد و فرمان الهی صادر شود، نباید در این مسیر عجله کرد بلکه باید در این مسیر، محکم ایستادگی کرد.

نویسنده و تایپ: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم) ویرایش: همسفر یلدا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم)

ارسال: همسفر فرنوش (نگهبان سایت)

همسفران نمایندگی حکیم هیدجی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .