English Version
This Site Is Available In English

دیده بان یعنی خط مقدم درمان اعتیاد

دیده بان یعنی خط مقدم درمان اعتیاد

دهمین جلسه از دوره شانزدهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان به استادی راهنما مسافرمحمدو نگهبانی مسافر امیرحسین و دبیری مسافر احمد رضا با دستورجلسه : "هفته دیده بان" درروز دوشنبه مورخه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ راس ساعت۱۷ آغازبکار نمود.

سخنان استاد:

ازجناب آقای مهندس دژاکام خیلی خیلی متشکرم و سپاسگزارم. آقای مهندس که به من اجازه دادن خدمت کنم و آموزش بگیرم.


دستور جلسه‌ی هفته‌ی دیده‌بان هست. این هفته رو به همه‌ی شما عزیزان، وبه همه مون تبریک میگم. نه به دیده بان فقط به خودمون چرا؟ چون افراد بزرگی رو داریم که می‌تونن برای ما الگو باشند. افرادی که واقعاً از همه چیزشون زدن، از خیلی از مسائلشون زدن تا به این درجه برسند. به درجه‌ای رسیدن که امروز می‌توانند الگو باشند. 

من همیشه وقتی بخوام خدمت رو در واقع در قامت یک شخص ببینم، در قامت خانم آنی می‌بینم. خانم آنیِ بزرگ چون واقعاً به تعبیر استاد امین، ایشون جسمشون رو برای خدمت دادن. امروز با بیماری‌های متعددی خانم آنیِ بزرگ دست و پنجه نرم می‌کنن وخدا رو شکر، در یک دسته‌ بیماری هستن چرا؟ چون اینقدر از این جسم استفاده کردن در راه خدمت. اینقدر برای تأسیس شعب توی جای‌جای حالا تهران بود اون موقع، اینقدر رفتن و اومدن، رفتن و اومدن و امروز... حالا خوشبختانه است، متأسفانه است، نمی‌دونم، ولی واقعاً جسمشون رو در قبال این مسئله دادن. این خودش نشون‌دهنده‌ی اینه که این راه چقدر مهمه. این راه این هست که من بدونم با چی طرف هستم. 

وقتی مسئله‌ی خدمت به انسان‌ها مطرح میشه، اون موقع است که ما باید از یه سری مسائل هم بگذریم. اون موقع است که ما باید یه سری مسائل رو بتونیم بخوایم و بتونیم که کنار بذاریم. 

من خیلی کوتاه توی وقتم بخوام در مورد دیده‌بان‌ها بگم. دیده‌بان‌ها از نظر من کسایی هستن که به این مقام و به این جایگاه می‌رسن که اول بتونن خودشون رو ببینند. بتونند اون مسائل درونی خودشون رو ببینند. اغلب ما وقتی که به طور مثال به من محمد می‌گن تو خسیسی، من می‌دونم خسیسم، ولی شروع می‌کنم یک سرپوش گذاشتن روی خصایصم. میگم که نه، من خسیس نیستم. حالا چرا خسیس نیستم؟ مثلاً الان برای خودم شروع می‌کنم به این دلیل، به این دلیل، به این... من حسودم. من که حسود نیستم. من مثلاً بخاطر فلان مسئله از فلانی زورم میاد که مثلاً اون چیزو داره. یعنی من حسادت نیستم. مثلاً من کاری ندارم به کسی. محمد کیه ؟ آدم متکبری هستم؟ منیت ندارم. نه، فلانی در حدی نیست که من بخوام مثلاً تحویلش بگیرم. 

اغلب من چی کار می‌کنم؟ میام سرپوش می‌ذارم. زمانی من می‌تونم دیده‌بان بشم که اول دیده‌بان خودم باشم. وقتی که من می‌تونم این مسائل درونی خودمو ببینم، یعنی خودمو شکوندم بعدش. یک سفر اولی درمان میشه؟ سفر اولی که ببینه آقا من اعتیاد داشتم من مصرف‌کننده بودم من اگه کنگره رو رها کنم می‌میرم. می‌بینه این‌که چیزی نیستم. من بیست سال نمی‌دونم هر جا بود رفتم. الان این‌جاست که نجاتم میده. اون شخصی اینو ببینه، می‌تونه درمان بشه. حالا اون شخصی که بتونه خودش رو ببینه، می‌تونه دیده‌بان بشوند. 

دیده‌بان‌ها، من این رو مطمئنم که اول خودشان را دیدن. مسائل درون خودشان را دیدن. در واقع استاد امین میگه باید یک پلیس درونت شکل بگیره. یک نیروی پلیس درونت باشه. دیده‌بان‌ها به شدت این پلیس درونشون قوی بوده. خودشون رو ببینند. در مثلاً مسائل منفی درونشون رو ببینند. و امروز به این درجه رسیدن که چی کار کنن؟ مسائل و مشکلات کنگره رو به صورت عام ببینن الان یعنی از خودشون گذشتن...
خب سه مرحله‌ست دیگه. جبران خسارت از خود، از خانواده و بعدش هم از جامعه. این‌ها اول خودشون رو دیدن، خانواده‌ را آباد کردن و الان چی کار کردن؟ الان دارن کنگره رو آباد می‌کنن. در واقع اون ژنرال‌های خط مقدم مبارزه با اعتیاد هستند. درمان اعتیاد هستن. و این خیلی ارزشمنده. 


حالا من میتونم چیکار کنم؟ دو راه دارم. موقعی که مثلاً مشارکت میکنم، سلام مثلاً محمدم مسافر قربونتون برم. مثلاً خیلی خوبیدوفلان... من نمیدونم چجوری جبران کنم، این یه طرف ولی ما اینجامیگیم: از تعارف کم کن به مبلغ بیافزا...

من اغلب پاکتهایی که میگیرم رو دوباره تو کنگره میبخشم ولی وقتی میبینم یک رهجو اینقدر سپاسگذاره، یاد گرفته یه سری پول تمیز، یه مبلغی که پول تمیز و نو ، در حد مثل یک تراول پاره نیست میذاره پاکت این معنی چیه؟ یعنی این شخص رشد کرده. 

دیده بان هم همینه اگه میخواستن دنبال پول باشن میرفتن دنبالش خصوصا آقای زرکش که دارن میان من میدونم که چیکار است و میدونم چجوری هم پهلوان شده. آقای زرکش از خیلی مسائل مادیشون  گذشتن. یه سری مسئولیت خیلی زیادی داشته، آقای زرکش و دونه دونه این مسئولیتها رو رها که کرده، مسئولیت پولی بوده،  یه سری کار محدود داره انجام میده، فقط بخاطر این که چیکار کنه؟ خدمت کنه. 

حالا یه شعبه وقتی روشنه، وقتی آگاهه، وقتی اون شعبه به یه بیداری رسیده که اون کادوئی که داره به دیده بان میده، کادو قابل باشه. نه اینکه یه دونه تراول...
خب خودتون رو جای اون شخص بذارید. دیدی تا حالا مثلاً پارچ و لیوان میدن برای بچه، چقدر بی ربطه  مثلاً همچین چیزیه، همچین مسئله ای هست. 

امیدوارم که چهارشنبه دیگه بتونیم یک جشن در شأن دیده بان، در شأن مقام دیده بان رو بتونیم برگزار کنیم. چون خیلی مقام مهم و بالایی هست بجدّی بهتون میگم، چون اینها از خیلی مسائل گذشتن، خیلی تسویه و پالایش کردند. و کسی که بتونه تسویه و پالایش کنه، کسی که بتونه خدمت کنه، انسان محترمیه، انسان بزرگیه. حالا هر کی که میخواد باشه، هر کس که میخواد باشه. 

وظیفه من محمد در این هفته، از کسانی که چراغ خاموش خدمت میکنن ... ببین ما اومدیم امروز از سه اومدیم به هر نحوی مثال یه سری کارا انجام شده یه سری مسائل اونها برای اینکه یه سری مسائل رو انجام بدن، دیده بانها مثل دقیقاً همینجوریه قبل از من، فکر هزار کار رو کردن، نشستن برنامه ریزی کردن، این شهر رفتن، اون شهر رفتن، نمیدونم از زندگیشون زدن، از خانوادهشون زدن. 
پس وظیفه من هست که چیکار کنم؟ بخوبی در این روز، در واقع برای خودم سپاسگزاری کنم اولین چیزی که برمیگرده برای خودمونه برای اون شخص نیست، این رو مطمئن باشید. معجزه شکرگزاری، اولین ثمره اش مال خودمونه وگرنه مطمئن باش. من ایمان دارم به این مسأله که مثلاً ده میلیون با یه میلیون با صد هزار تومن برای دیده بان فرقی نداره اما بحث خودم و جهان بینی خودم هست.

یه موقع است من یک میلیارددارم، میام یک میلیون رو میبخشم این با نبخشیدن هیچ فرقی نداره. یه موقع است من یک میلیون  دارم، میام هفتصد تومنش رو میبخشم. این از اون خیلی بالاتراست.

امیدوارم که در جشن هفته دیده بان بتوانیم خیلی خیلی خوب عمل کنیم و، درواقع ثمره اون آموزشها، بازگشت آموزشها را اون روز بتوانیم نشون بدیم. با لباس مرتب، خوشامدگویی مرتب، یه پاکت مرتب، تمیز، یه دلنوشته مرتب بدون خط خوردگی،  برگه مرتب و تمیز و حالا مبلغی که قراره توش قرار بگیره، از پولهای تمیز، نو استفاده بشه.  این نشون دهنده در واقع رشد و اون تفکر و جهانبینی اون شعبه است. 

امیدوارم که بتوانیم در کنار همدیگر جشن خیلی خیلی خوبی داشته باشیم.

نشان ۹۰ روز رهایی مسافر احمد لژیون سوم

عکس : مرزبان خبری

تهیه و ارسال خبر : مسافر امیرحسین

نمایندگی دلیجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .