English Version
This Site Is Available In English

شال سفید دیده‌بانان، نشانی از تزکیه و پالایش است

شال سفید دیده‌بانان، نشانی از تزکیه و پالایش است

خداوندا دریا و آسمان و دشت پوشیده از رقصنده‌های آسمانی‌ست و روح ناآرام ما خواستار رهایی‌ست، نه از خلاصی بلکه دیدار معشوق است. خداوندا تنها تو را می‌ستاییم و تنها تو را ستایش می‌کنیم، برای انجام این عمل عظیم شکر، شکر، شکر.

شکرگزار خداوند هستیم و خواهیم بود بابت آفرینش جهان و هستی و انسان‌های خوب درون این جهان، بله همان انسان‌هایی که خلق شده‌اند برای خدمت به بنده‌های خداوند، خدمت به انسان‌هایی که در مسیر سرد و پرپیچ و خم برفی راه را گم کرده‌اند که با عشق راه را به آن‌ها نشان می‌دهند. امروز در خدمت یکی از این بندگان خوب خداوند هستیم. خانم آنی کماندار دانشجوی کارشناسی ارشد هستند، ایشان هم در این سیستم خدماتی چون راهنمایی، دیده‌بان ورزش همسفران و ... انجام می‌دهند. در ادامه گفت و گویی با ایشان داریم که شما را به خواندن این مطلب دعوت می‌کنیم.

با توجه به هفته دیده‌بان از مسئولیت‌های این جایگاه برایمان بفرمایید؟

همان‌طور که آقای مهندس می‌فرمایند: دیده‌بانان ستون‌های کنگره هستند‌. در ابتدای تأسیس کنگره آقای مهندس تنها بودند و خود ایشان نفر اول را انتخاب کردند بعد با مشورت، نفر دوم را انتخاب کردند و بعد سه نفری دیده‌بان سوم را انتخاب کردند و بعد چهار نفری دیده‌بان چهارم و ... به این ترتیب دیده‌بانان انتخاب شدند. الان هم هستند برای مثال دیده‌بان امور راهنمایان، تازه واردین، انتخابات مرزبانی، سردار، لژیون انضباطی، ورزشی و برگزاری انتخابات و بعضی‌ها هم دیده‌بان رابط شعب هستند و من هم دیده‌بان همسفران هستم. همه دیده‌بانان در کنار اسیستانت‌ها که وظایف مشخصی دارند فعالیت می‌کنند. این اسیستانت‌ها مشابه دیده‌بانان هستند، ولی جایگاه آن‌ها پایین‌تر از دیده‌بانان است. وظایف اسیستانت‌ها، راهنمایی، راهنمای تازه واردین، مالی، سردار، آموزش، سایت، صوتی، ورزشی که در ورزش یک نفر بود؛ ولی در ادامه تقسیم شدند. یکی اسیستانت مسابقات شد و دیگری مربوط به رسیدگی 70 پارک شد، ویلیام و تغذیه سالم و ...

طبق فرمایشات آقای مهندس باید در زمان حال زندگی کرد استارت این کار چگونه و از کجا باید زده شود؟

آقای مهندس خیلی قشنگ توضیح دادند که کسی که در گذشته زندگی کند دچار افسردگی و کسی که در آینده زندگی کند دچار اضطراب می‌شود و بهتر است در حال زندگی کنیم. حالا چگونه در حال زندگی کنیم. به این شکل است مثل درمان جسم، روان و جهان‌بینی است. ما باید روی جهان‌بینی کار کنیم تا بتوانیم در حال زندگی کنیم. انسان باید از گذشته درس بگیرد و حال خود را بسازد و برای آینده هم هدف داشته باشد. آقای مهندس برای کسانی که در آینده زندگی می‌کنند مثال گاوی را می‌زنند که صبح به دشت می‌رود و خیلی هم خوب علف می‌خورد و شب به طویله بر می‌گردد نگران این است که اگر فردا در دشت علف نباشد چه کار کنم؟ از نگرانی تمام وزنش آب می‌شود و این تکرار می‌شود. حال داستان ما هم همین است ما باید جهان‌بینی را آموزش بگیریم و تمام تلاش خود را به کار بگیریم؛ ولی نتیجه‌اش را به خدا واگذار کنیم. این شکلی دلمان هم گرم می‌شود؛ ولی اگر در زمان حال تلاش نکند ناراحت است و می‌گوید من تمام تلاش خود را به خرج ندادم پس باید تلاش کرد.

در جایگاه شاگردی، شاگردی کردن یعنی چه؟

ما در دانشگاه شاگرد هستیم، در کنگره شاگرد استاد امین و آقای مهندس هستیم. حالا شاید در جاهای دیگر هم مربی باشیم. انسان باید خودش را در جایگاه شاگردی هم ببیند، چون اگر مدام در جایگاه مربی یا استاد باشد متوقف می‌شود. بهترین کار این است که هم شاگرد باشد و هم در جای آموزگار باشد.

برای همسفرانی که تمایل برای حضور در پارک و ورزش ندارند چه توصیه‌ای دارید؟

زمانی که خود راهنما هر جلسه در پارک حضور داشته باشد کلام او این قدرت را پیدا می‌کند که وقتی می‌گوید پارک بیایید رهجو بیاید، ولی زمانی که راهنما نیاید و به رهجو بگوید که چرا نرفتی در اینجا کلام او قدرت ندارد. شما اگر کاری را خودتان عملی کرده باشید و از آن درس و یا آزمون عبور می‌کنید، آن زمان کلامتان قدرت پیدا می‌کند تا به شاگرد درس بیاموزید؛ ولی کسی که عملی نکند کلام او بی‌ اثر است و قدرت کلام زمانی است که خود انسان به آن عمل کرده باشد.

درخت هر چه پر بار‌تر افتاده‌تر، این جمله در وجود شما موج می‌زند، لطفا بفرمائید ظرف شما چه طور شد که آن‌قدر بزرگ شد؟

شما به من محبت دارید و خوشحال هستم که راجع به من این‌گونه فکر می‌کنید. من هیچ وقت در این فکر نبودم که آدم مهمی شوم. کل خانواده هم این‌طور بود. ما نمی‌خواستیم که کسی شویم، ما می‌خواستیم مشکلات و مسائل خود را حل کنیم و از رنج و ناراحتی بیرون بیاییم. اول این که لطف خداوند بود که این در برای ما باز شد و بعد به لطف پدرم و استادان او، استاد امین این‌طور شد که توانستیم از درد و رنج خارج شویم. وقتی به موانع برخوردیم به این فکر کردیم که چه کار کنیم مسئله حل شود و بعد از مسئله جهان‌بینی استفاده کردم و تا جایی که توانستم یاد بگیریم از رنج خودم کم کنم؛ باید جهان‌بینی را روی خود پیاده کنیم نه این که روی دیگران پیاده کنیم در این صورت باعث دعوا در خانواده می‌شود.

برای راهنمایی که دوست دارد ادامه تحصیل بدهد؛ ولی ترس دارد از این که رهجو آسیب ببیند چه توصیه‌ای دارید؟

این یک مسئله خیلی مهمی است. اولاً کنگره به وجود آماده تا انسان‌ها خودشان را پیدا کنند و درمان شوند و در خانواده با صلح و آرامش زندگی کنند؛ پس کنگره هدف نیست. اول خود شخص و خانواده، بعد کنگره و خدمت درون آن، حالا اگر انسانی کل وقت خود را در کنگره باشد این یک انحراف است؛ باید در کنگره خدمت کنی متا حال خوب را پیدا کنیم و این حال خوب را در خانواده پیاده کنیم، در این صورت اتحاد در خانواده قوی می‌شود؛ حتی دیده‌بانان هم به این شکل کار می‌کنند؛ پس کسی هم که راهنما است می‌تواند به راحتی درس بخواند و در دانشگاه آزاد شرکت کند. خوبی که دانشگاه آزاد دارد این است که تمام وقت نیست و برای افرادی است که شاغل هستند و کلاس را طوری طراحی می‌کند که تمام وقت در دانشگاه نباشد و بتواند به کارهای شخصی خودش هم رسیدگی کند

انتخاب رنگ شال‌ها در جایگاه‌های مختلف کنگره دلیل خاصی دارد؟

بله تصادفی انتخاب نشده، ولی الان حضور ذهن ندارم که همه آن‌ها را بگویم، شال سفید در کنگره دیده‌بانان کنگره هستند، نشانی از تزکیه و پالایش شده است. کتاب‌ عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر که اول فرد لباس سیاه دارد و بعد که در صحرا غسل می‌کند لباس سفید به تن می‌کند. داشتن شال در کنگره مثل درجه نظامی می‌ماند. شما آدم‌های مختلفی می‌بینید، می‌دانید که رتبه این چیست، مثلاً تشخیص می‌دهید که فلانی مرزبان است و مسئولیتش اجرای قوانین است یا فلانی راهنمای تازه واردین است و کسی که تازه وارد است تشخیص می‌دهد که به او مراجعه کند‌. این نظام به کنگره ساختار می‌دهد.

بین مسئولیت‌هایی که در کنگره و خارج از کنگره داریم تعادل را چگونه برقرار کنیم؟

وقتی که مسئولیت‌ها را به درستی انجام می‌دهید کم‌کم یاد می‌گیرید و این در هر آدمی متفاوت است. با حرکت راه نمایان می‌شود، اکثراً در مسئولیت‌ها وقت کم نمی‌آوریم سطح انرژی ما پایین است و چون حال انجام دادن نداریم می‌گوییم وقت نداریم؛ در صورتی که مسئله سطح انرژی مطرح است. گاهی آدم چند کار را با هم انجام می‌دهد و بهتر هم انجام می‌دهد تا این که یک کار دستش است، آب اگر راکد باشد تبخیر می‌شود و انرژی هم همین‌طور است اگر استفاده نکنید از بین می‌رود. وقتی از انجام آن انرژی می‌گیرید و می‌توانید آن انرژی را به حرکت در آورید مثل یک مصرف کننده که وقتی روی برنامه می‌آید انرژی به دست می‌آورد و اعتماد به نفس پیدا می‌کند و همان اعتماد به نفس باعث می‌شود که قدم‌های بعدی را بردارد تا به رهایی برسد. یک وقتی قدم درست بر می‌دارید شارژ می‌شوید و این باعث می‌شود که قدم‌های بعدی را بردارید.

یک همسفر باید در مسیر خدمت چه کار کند تا قبله را گم نکند؟

اگر طبق حرمت‌ها و قوانین کنگره عمل کنید و بدانید که شاگردان در دست شما امانت هستند و خودتان را مسئول بدانید و به آن‌ها آموزش بدهید و طبق حرمت‌ها رفتار کنید در این صورت همه چیز حفظ می‌شود و نسبت به پیمانی که بسته‌اید استوار باشید قبله را گم نمی‌کنید. نکته دیگر این که به صحبت‌های رهجو گوش کنید؛ اما وارد زندگی شخصی آن‌ها نشوید، چون زندگی شخصی آن‌ها مثل سیاه چاله است باید اشکال را ببینید و مشکل را برطرف کنید نه این که او بنشیند، سیر تا پیاز زندگی‌اش را برای شما تعریف کند این اصلأ درست نیست. بهتر است خیلی چیز‌ها گفته نشود؛ چون در ادامه خودشان موذب می‌شوند یا شما را موذب می‌کنند.

یکی از ویژگی‌های همسفر از خود گذشتگی است این از خود گذشتگی تا چه حد باید باشد؟

باید به اندازه‌ای باشد که خودتان را از بین نبرید، یعنی این که به اندازه از خودگذشته باشید، یعنی کاری کنید که بعد نگویید چرا کردم و توقع نداشته باشید؛ پس اندازه طرف هم است اندازه خودت هم است اصلأ نباید توقع داشته باشید اگر که کاری می‌کنید به خاطر عشق دل خودتان کنید و نسبت به آن نقشه و برنامه نداشته باشید، معامله گری نکنید چه با خدا چه با بنده خدا. مادر من دوستی داشت که همسر او در سن جوانی فوت کرده بود این خانم دیگر ازدواج نکرد و ماند، بچه‌هایش را بزرگ کرد؛ ولی مدام به سر آن‌ها می‌کوبید که من به خاطر شما ازدواج نکردم و ... خب این خانم ازدواج می‌کرد بهتر بود؛ چون اندازه این از خودگذشتگی نبود این می‌شود توقع داشتن. در از خود گذشتگی نباید توقع داشته باشیم.

برای این که قسمت همسفران رازی رشد بهتر و بیشتری داشته باشد چه توصیه‌ای دارید؟

خب من در جلسه راهنما‌ها یا جلسه کارگاه شرکت نداشتم که ببینم چگونه است؟ در کل اگر مشکلی بود با ایجنت مطرح کنید تا سی‌دی مربوطه را به شما معرفی کند. نظم و نظام، ورود و خروج، نوشتن سی‌دی و حرمت‌ها رعایت شود.

بسیار سپاسگزارم از شما خانم آنی عزیز که در این گفت و گو با ما همراه بودید؛ چون آموزش‌ها را عملی می‌کنید کلام شما این قدرت را دارد که همه ما فرمان‌بردار شما باشیم و به آموزش‌ها عمل کنیم.

طراح سوالات: گروه مصاحبه راهنما همسفر سارا (لژیون سوم) و همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سارا (لژیون سوم)
عکاس: راهنما همسفر النا
ویرایش و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .