خدا را شاکر و سپاسگزارم که به پایان سفر اول رسیدم و این پایان را با آغازی تازه ادامه خواهم داد. این آغاز نو را به مسافرم تبریک میگویم که پاسخ تلاشهای خود را گرفته است. بسیار خرسندم که وارد کنگره۶۰ شدم و در این مکان امن و مقدس قدم نهادم تا با پالایش به سمت دانایی حرکت کنم. اکنون خوشحالی من وصف ناشدنی است، بهترین حال را دارم، انشاءالله بتوانم با خدمت کردن انرژی بگیرم و در زندگیام از آرامشی که اکنون دارم، بهرهمند شوم. این درمان و آرامش با آموزشهای کنگره۶۰ و راهنماییهای همسفر عاطفه است، که بدون منت برای من تلاش کردهاند.
حس و حال روز رهایی بسیار زیبا و دلنشین بود، اکنون میخواهم این تجربه دلانگیز را به در حد توان خویش به تحریر درآورم. قبل از ورود به کنگره۶۰، من و مسافرم درباره همه راههای ترک و درمان تحقیق و تفکر کردیم. وقتی اولین بار متوجه اعتیاد مسافرم شدم، دنیا دیگر برایم تلخ و تاریک شد و هیچ لذتی از روزهای خوش و شاد نداشتم. تمایل به رفتوآمد و معاشرت با دیگران نداشتم و میخواستم همیشه تنها باشم؛ زیرا خاطرات بد همواره جلوی چشمانم خودنمایی میکرد. با ورود به کنگره۶۰ و آموزشهایی که گرفتم، دریافتم که حالات من نشانهای از افسردگی بود؛ ولی اکنون بسیار خوشحالم و خداوند را هزاران بار شکر میکنم که بنده خود را فراموش نکرده و مرا به راه راست رهنمون ساخته است. آرامش زندگی خود را مدیون خداوند و آقای مهندس و راهنمای خود هستم. آرامشی که در حال حاضر دارم، هیچگاه در طول زندگی تجربه نکرده بودم. آتش ویرانگر اعتیاد، ۱۵ سال از بهترین روزهای زندگی مرا ویران کرده بود و تمام وجودم را غم و غصه فرا گرفته بود. بهخاطر فرزندم وارد کنگره شدیم. اوایل ورودم به کنگره بهدلیل جهل و ناآگاهی، بر سر مسافرم منت میگذاشتم که من فقط برای درمان تو میآیم. بعدها متوجه شدم که اشتباه میکردم و باید به خود کمک کنم تا به آرامش برسم و بتوانم بال پروازی برای مسافرم باشم.
طی مدت ۱۱ ماه و ۵ روز، من و مسافرم با فرمانبرداری و رعایت قوانین کنگره۶۰، سفر خوبی را طی کردیم و روز موعود فرا رسید. روز رهایی و دیدن بزرگمردی همچون جناب مهندس دژاکام. قبل از دیدار شوق و استرس زیادی داشتم، وقتی نوبت به ما رسید و ما را صدا زدند، حس نابی را تجربه کردم. انرژی مثبت زیادی در جریان بود. زمانی که در کنار آقای مهندس قرار گرفتم، شاید دو دقیقه هم بیشتر نگذشت، این تجربه برای من بسیار شیرین و باارزش بود و یکی از بهترین خاطرهها در ذهنم باقی ماند. با یاری خداوند توانستیم آرامش واقعی و خوشبختی را در زندگی احساس کنیم و شهد شیرین رهایی را بچشیم. امیدوارم در آغاز سفر دوم، با خدمت کردن در مسیر کنگره ثابت قدم باشیم و این رهایی را پایدار نگه داریم. در پایان از بزرگمرد کنگره۶۰، آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که این بستر را برای انسانها فراهم کردند تا از بند اعتیاد و تاریکی رها شوند، تشکر و قدردانی میکنم و همیشه دعاگوی سلامتی ایشان هستم. همچنین از راهنمایان محترم و عزیز، همسفر عاطفه و مسافر قدرت، که در این یک سال ما را همراهی کردند بسیار سپاسگزارم. امیدوارم خیر و برکت این خدمت بیمزد و منت در زندگی آنها جاری باشد.
نویسنده: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون سوم)
ارسال: دبیر سایت همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
25