English Version
This Site Is Available In English

جهان‌بینی مثل یک حروف الفبا است

جهان‌بینی مثل یک حروف الفبا است

جزوه جهان‌بینی 1 و 2 مثل یک حروف الفبا هستند و یک‌سری تعاریف در این جزوه‌ها وجود دارد که یک تصویر را در ذهن به‌وجود می‌آورد. گاهی اوقات انسان دوست دارد درس بخواند یا هنری را یاد بگیرد؛ ولی هر چه می‌خواند نمی‌تواند مطلب را درک کند و انرژی‌اش تمام می‌شود؛ اگر خوب آموزش‌ها را یاد بگیریم متوجه می‌شویم که علم پیچیده‌ نیست و اگر پایه‌های آن را درست بنا کنیم می‌شود 100 طبقه روی آن ساخت. باید مطالب را ساده آموزش داد. هنر این نیست که علم خودت را به رخ دیگران بکشید که آن فرد احساس بی‌سوادی و حقارت کند.

افراد برای این‌که مطالب را درک کنند به ابزار مختلفی احتیاج دارند. در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر گفته می‌شود که نفس مثل یک شهر وجودی یا یک کشور و نفس اماره مثل قبیله‌ وحشی است. جهان‌بینی برای همه انسان‌ها لازم است چه کسانی که نیاز دارند و چه کسانی که در درون تاریکی هستند. همه مدل سیستمی در درون ما وجود دارد که براساس نیاز ما فرمان می‌دهند؛ اگر حس کند ما ظرفیت آن را داریم فرمان صادر می‌کند. کسی که می‌خواهد مواد خود را کنار بگذارد نمی‌تواند فقط از روی جدول مواد را کم کند؛ اگر به این شکل بود که فرد دیگر نیازی به حضور در کلاس‌های آموزشی را نداشت؛ پس باید در کنار آن جهان‌بینی نیز به تعادل برسد.

عقل مثل یک قلعه یا ساختاری در شهر وجودی است که سربازانی از آن محافظت می‌کنند و نمی‌گذارند هر چیزی وارد این قلعه شود؛ اگر ما همیشه برنج یا چغندر بخوریم به آن معتاد یا وابسته نمی‌شویم؛ ولی اگر موادمخدر مصرف کنیم سریعاً به آن وابسته می‌شویم؛ چون مواد غذایی از سد خونی مغز عبور نمی‌کنند؛ ولی موادمخدر این قابلیت را دارند که از سد خونی مغز عبور کنند و مغز را تحت فرمان خود بگیرند. عقل مثل یک ساختار پادشاهی است. در جزوه جهان‌بینی 2 در مورد دانایی می‌گوید که اگر دانایی خوب است؛ پس چرا همه ما دانا نمی‌شویم؟ اگر همه ما دانا بودیم می‌توانستیم جلوی اتفاقات را بگیریم. انسان یک ضدارزشی‌هایی دارد و آن طرف سکه هم خبرهایی است. نیروهایی وجود دارد که نمی‌گذارد دانایی پیش برود.

برای هر چیزی یک‌سری قانون وجود دارد؛ حتی برای یک بازی که بخواهیم انجام بدهیم باید قوانین آن را بلد باشیم که در این صورت بازی لذت‌بخش است و اگر آن قوانین را بلد نباشیم با طرف مقابل دعوا می‌کنیم. برای زندگی هم همین‌گونه است که اگر قوانین را بلد نباشیم با همه مشکل پیدا می‌کنیم و ما همه مسافر هستیم. یک فردی؛ اگر با ماشین مسیری را طی کند، ناهمواری‌های جاده، پیچ و خم‌های طولانی را پیش‌ رو دارد؛ ولی سفر با هواپیما لذت‌بخش‌تر و سریع‌تر است. یک فرضیه وجود دارد که اضلاع مثلث‌ها در مقابل هم قرار می‌گیرند و نمی‌گذارند که مثلث دانایی به‌وجود آید و آن ترس، ناامیدی و منیت است که این‌ها از نوشتارهای کنگره یا تجربه‌های شخصی گرفته شده است.

در جزو جهان‌بینی در قسمت ساختارها، درون انسان مثل یک کشور یا قاره است که با کم و زیاد کردن قیمت‌ها در بازار نوسان به‌وجود می‌آورد به همین شکل ساختارهای درون انسان هم می‌توانند با انرژی که در درون خود ذخیره کردند در درون ما ترس، نفرت، حسادت و حس‌های بد را به‌وجود بیاورند و کنترل ما را در دست بگیرند. این حس‌ها از جهل و ناآگاهی ما استفاده می‌کنند و ما نمی‌توانیم آن ساختارهای منفی را از خودمان دور کنیم؛ چون ما به آن‌ها نیاز داریم؛ اگر نیاز خودمان را تغییر بدهیم خودبه‌خود موضوع حل می‌شود و این سیستم نیاز ما را به موادمخدر، حشیش، تریاک، گل و قرص را با تولید کردن موادی با کیفیت‌تر از مرفین در داخل بدن از بین می‌برند‌. حس انسان؛ وقتی آلوده می‌شود عقل هم آلوده می‌شود؛ فرمان غلط صادر و همه چیز را یکی‌یکی خراب می‌کند؛ پس باید مواظب باشیم که با هر اتفاقی حس ما منفی و آلوده نشود.

منبع: سی‌دی جهان‌بینی
نویسنده: همسفر اخضر رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .