English Version
This Site Is Available In English

نیاز داشتن به آموزش‌های جهان‌بینی

نیاز داشتن به آموزش‌های جهان‌بینی

ما به دلايلی كه خود هم شاید ندانيم، جهت را سال‌ها گم كرده بوديم؛ اکنون برای يافتن خود، راه بسيار مهمی در پيش داريم؛ بايد فكر كنيم و در انجام آن كوشش بنمائيم. در ادامه، كـار و كوشش ما بـه نتايجی مي­‌رسد كـه در توانائي­های ما خلل حاصل نگردد. از هر نقطه نوری بتابد در جمع آن، بايد تفكر نمائيم؛ از ذرات جرقه می‌شود، به روشنائی وسيع رسيد. در نشانه‌های نيروی قدرت مطلق هم به روشنی پيداست که؛ «هيچ كدام از ما به هيچ نيستيم، حتی اگر خود به هيچ فكر كنيم.»

همسفر فاطمه به همراه مسافرشان وارد کنگره شدند. مسافر ایشان به راهنمایی مسافر مصطفی به مدت ۱۰ ماه و ۱۷ روز با روش DST و داروی OT سفر کردند. مسافرشان ۶ سال است که رها شدند و خودشان هم ۵ سال و ۸ ماه است که وارد سفر دوم شدند. همسفر فاطمه جایگاه‌های خدمتی دبیر، نگهبان، دو دوره مسئول آزمون، ورزشبان شطرنج، مسئول تازه‌واردین، راهنمایی و چندین دوره عضو لژیون سردار را تجربه کرده‌اند. با توجه به دستور جلسه: (وادی دوم و تأثیر آن روی من) گفتگویی با ایشان آماده کردیم که نظر شما را به آن جلب می‌نماییم.

لطفاً کمی از حیطه خدمتی خود در جایگاه راهنمایی برای ما بفرمایید و این‌که شما تأثیر و نتیجه آموزش‌های خود را در زمینه این جایگاه، در زندگی شخصی‌خود، چگونه می‌بینید؟

راهنمای بزرگوارم همیشه می‌گفت 50 درصد آموزش‌های شما زمانی‌که شما راهنما بشوید و لژیون بزنید کامل می‌شود و آن زمان درست متوجه صحبت ایشان نمی‌شدم تا زمانی‌که لژیون زدم؛ چون یک راهنما اگر آموزش‌هایی که می‌دهد خودش به آن عمل نکند تأثیری روی رهجو نمی‌گذارد؛ بنابراین باید خود راهنما تجربه کرده باشد و از آن حیطه عبور کرده باشد، برای همین در زندگی شخصی من راهنما خیلی تأثیر می‌گذارد؛ رفته‌رفته تغییرات را در زندگی احساس می‌کنیم که نسبت به گذشته قوی‌تر و آرام‌تر شدیم، جایگاه راهنمایی؛ چون یک الگو است راهنما تلاش خودش را می‌کند تا الگوی مناسبی باشد و به واسطه همین جایگاه بهتر زندگی کردن را یاد می‌گیریم.

در متن وادی دوم گفته می‌شود ما به عنوان مخلوق الهی به دلایلی جهت خود را سال‌ها گم کرده و از مسیر اصلی دور شده‌ایم منظور آقای مهندس از گم کردن جهت چیست؟ این موضوع چه ارتباطی با ما همسفران دارد؟

من همسفر کافی است که به گذشته خودم نگاه کنم؛ استرس، افسردگی، اضطراب و بی‌قراری با عمل کردن به ضدارزش‌ها و بی‌تعادلی و عدم آرامش در زندگی من می‌تواند نتیجه خارج شدن از مسیر صراط‌مستقیم باشد و باعث جهت گم کردن من همسفر می‌شود که اولین قدم این است که من پذیرش این را داشته باشم، از مسیر دور شدم و نیاز به کمک دارم و بقیه‌اش هم با بودن در کنگره و فرمانبردار بودن درست می‌شود؛ با کمک راهنما و آموزش‌های ناب کنگره آرام‌آرام با گذشت زمان در مسیر درست حرکت می‌کند و این باعث می‌شود خود، هدف و مأموریت خود را پیدا کند.

انسان وقتی در ناامیدی فرو می‌رود احساس بیهودگی و بی‌ارزشی می‌کند و ناچار است بازیچه تفکر دیگران باشد شما این قضیه را در لژیون برای رهجویان تازه‌وارد که غرق ناامیدی هستند چگونه مدیریت می‌کنید؟

وقتی رهجوی تازه‌واردی، وارد لژیون می‌شود یاد اولین روز خودم می‌افتم که چه‌قدر ناامید و افسرده بودم آن‌قدر حالم خراب بود و اصلاً متوجه نشدم که راهنمای تازه‌واردین چه چیزی می‌گوید؛ بنابراین برایش، از روزهای اول خودم صحبت می‌کنم و اجازه می‌دهم تا بقیه همسفرها هم از روزهای اول خودشان، معجزه‌های کنگره و تغییراتی که در زندگی‌شان شده صحبت کنند تا نور امید در دلشان روشن شود. به آن‌ها می‌گویم؛ وقتی ما توانستیم حتماً شما هم می‌توانید فقط کافی است چند ماهی به خودتان زمان بدهید. جلسات را مرتب بیایید، سی‌دی بنویسید و فرمانبردار خوبی باشید، با گذشت زمان و صبر و تلاش خودتان همه چیز درست می‌شود و چیز دیگری که می‌تواند خیلی به تازه‌وارد کمک کند، آن محبت و عشقی است که از راهنما و هم لژیونی‌های خودش در ابتدای مسیر به او داده می‌شود.

ما در کنگره آموختیم که ساختار هستی بر اساس بخشش برنامه‌ریزی شده است؛ یعنی فقط می‌بخشد و هرکسی در این ساختار مثل هستی نبخشد احساس بیهودگی می‌کند، با توجه به این‌که چندین دوره عضو لژیون سردار هستید از تجربه‌تان دراین رابطه برایمان بگویید؟

همیشه به همسفرها می‌گویم؛ بخشش به میزان رشد و درک من از آموزش‌ها بستگی دارد؛ بنابراین باید خود انسان به آن درجه برسد که بتواند ببخشد و حتی لازم است از یک چیزهایی بگذریم تا بتوانیم ببخشیم و هرچیزی را باید از جنس خودش ببخشیم تا دریافتش کنیم، اگر محبت را نبخشیم دریافت نمی‌کنیم؛ کشاورز گندم را به زمین می‌بخشد و از یک بذر گندم خوشه گندم برداشت می‌کند، پس بخشی از درآمد ما روزی دیگران است؛ من تأثیر کارت کشیدن برای لژیون سردار را در زندگی‌ام کاملاً لمس کردم که به واسطه بخشیدن، هم جانی و هم مالی بازتابش به زندگی‌ام برگشته است؛ هرچند که دنبال برگشت هم نبودم؛ ولی قانون هستی و کائنات این گونه است. خداوند را شکر که به واسطه خدمت لژیون سردار و خدمت راهنمایی، همیشه مورد حمایتش بودم و این از معجزه‌های کنگره و بخشش است.

یادم است وقتی تازه وارد کنگره شدم شما در جشن راهنما با این‌که تصادف کرده بودید و حال مساعدی نداشتید؛ ولی باعشق حضور داشتید واین مرا خیلی به عنوان یک سفر اولی جذب کرد، این عشق حضور از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ کمی این عشق را برایمان باز کنید.

یکی از بهترین اتفاق‌های زندگی‌ام آشنایی با کنگره و راهنمایم بوده و هست. برای راهنما قرار گرفتن من در جایگاه راهنمایی، یک هدیه بزرگی از طرف خداوند است. پیوند محبت بین اعضای کنگره، بین راهنماها و بقیه خدمتگزاران و پیوند محبت بین راهنما و رهجو همان عشقی است که باعث می‌شود عاشق کنگره و خدمت کردن باشید و اگر این عشق نباشد راهنما نمی‌تواند از عصاره جانش بدهد تا یک رهجو به حال خوش برسد و نوشیدنی‌ای گواراتر از این برایش وجود ندارد؛ بنابراین فقط باید در آن جایگاه قرار بگیرید تا بتوانید این عشق را لمس کنید.

کلام و وجود شما همیشه نشانه صبر و آرامش است، همسفران چگونه می‌توانند چنین صبر و آرامشی را تجربه کنند؟

من همسفر برای داشتن صبر و آرامش نیاز به آموزش‌های جهان‌بینی دارم که با گذشت زمان و عمل‌ کردن به آموزش‌ها و کم نیاوردن در مقابل سختی‌های مسیر، آرام‌آرام صبر و آرامش بیشتری وارد زندگی‌ام می‌شود که دیگران متوجه آن می‌شوند و این اتفاق برای همه همسفرها اتفاق می‌افتد؛ البته کافی است که در مسیر و چهارچوب کنگره حرکت کنند.

در سی‌دی تاریکی استاد امین می‌فرمایند: جامعه‌ای که مردمانش اندازه را می‌دانند سرشان کلاه نمی‌رود و این به مرور زمان در حس انسان تأثیر می‌گذارد، ما چگونه این اندازه‌ها را بهتر بشناسیم و به تعادل برسانیم‌؟

آقای مهندس می‌فرمایند؛ سی‌دی نوشتن و آموزش دیدن زمانی می‌تواند ارزشمند باشد که بتوانیم در زندگی روزمرگی بکار ببریم؛ بنابراین فقط مختص کنگره نیست و اگر من، توانستم در زندگی و جامعه از آموزش‌هایی که می‌گیرم استفاده کنم قطعاً اندازه‌ها را هم بهتر می‌شناسم و این به همین راحتی اتفاق نمی‌افتد و کار سختی است؛ ولی شدنی است و نیاز به تکرار، تمرین و کم نیاوردن دارد، پس میدان را به راحتی به نفع نیروهای منفی و شیطانی خالی نکنیم؛ باید باشیم، ادامه بدهیم تا به تعادل برسیم.

کمی از حس و حالتان وقتی شاهد رهایی و تولد رهجویانتان هستید برایمان بگویید؟

وقتی رهایی‌ها، تولدها، پیشرفت و راهنما شدن رهجوهایم را می‌بینم فقط در چند کلمه بگویم؛ بهترین حال جهان را دارم، به طوری که در آن لحظه هیچی از دنیای اطرافم متوجه نمی‌شوم و فقط شکرگزار خداوند می‌شوم برای این حس نابی که اجازه تجربه کردنش را به من داده است.

کلام آخر:

تشکر می‌کنم از بنیان کنگره60 و خانواده محترمشان به خاطر تمامی زحماتی که برای ما می‌کشند و هم‌چنین از راهنمای بزرگوارم که راه را به من نشان داد و از تمامی خادمین کنگره‌60 بی‌نهایت سپاسگزارم. از شما و تمامی خادمین سایت هم سپاسگزارم.

تهیه و تنظیم: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
طراح سؤالات مصاحبه: همسفر معصومه (ت) و همسفر معصومه (ا) رهجویان راهنما همسفر مریم (لژیون ششم) و همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر معصومه (ت) رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: هسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .