جهانبینی مبحثی است که آقای امین دژاکام با 2 جزوهای که در اختیار ما قرار دادهاند تلاش میکنند تا ما بتوانیم اطلاعات خود را در مورد جهان درون و بیرون؛ یعنی خود، اطراف خودمان و تمام هستی بالا ببریم و دید خود را وسعت دهیم. درمان در کنگره60 از لحاظ جسمی به 10 الی 11 ماه زمان لازم است؛ ولی آموزش در مورد جهانبینی تا بینهایت هم ادامه دارد. مسافر و همسفر هر چقدر که بتوانند جهانبینی خود را بالا ببرند میتوانند ضدارزشهایی مانند: ترس، منیت و ناامیدی را در خودشان کمتر کنند تا به مرور زمان از بین برود.
همسفر مرضیه و مسافرشان غلامرضا با آخرین آنتیایکس مصرفی شیره خوراکی وارد کنگره شدند. به مدت 10 ماه با متد DST و دارویOT به راهنمایی مسافر امیرهوشنگ و همسفر زهرا سفر کردند. در حال حاضر 4 سال و 1 ماه است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر شنا و رشته ورزشی همسفر والیبال در کنگره است. در این رابطه گفتگویی با همسفر مرضیه ترتیب دادیم که شما را به خواندن این گفتگو دعوت میکنیم.
هدف از انتشار جزوه جهانبینی در کنگره60 چه بوده است؟
هدف از جزوه جهانبینی فراگیری قوانین زندگی است. همه ما در کنگره60 با این امر آشنا شدیم که بدون در نظر گرفتن قوانین زندگی به پوچی میرسیم و با چالشهای زیادی روبهرو میشویم؛ پس باید اصول را فرا بگیریم تا در زندگی از نتیجه پرثمر برخوردار شویم که هم برای خود و هم برای دیگران به نحو احسنت مثمرثمر واقع شویم. در نتیجه با در نظر گرفتن قوانین زندگی خیلی بهتر میتوانیم تفکر کنیم، روی هدف و خواسته خود به خوبی متمرکز و تصمیمگیری دقیق داشته باشیم تا نتیجه درستی را در انتها داشته باشیم.
چرا در کنار درمان جسم و روان، جهانبینی هم باید درکنگره60 آموزش داده شود؟
آقای مهندس بدون دلیل مثلث درمان اعتیاد که شامل: جسم، روان و جهانبینی است را مطرح نکردهاند. فرد مسافر و در کنار او همسفر نیز آسیب جدی میبیند؛ زیرا دید کافی نسبت به جهان درون و آگاهی، شناخت و اطلاعات دقیق از صور پنهان خود و دنیای بیرون ندارد. اصلاً نمیداند که برای چه به این دنیا آمده است. در این مرحله ترس از دنیای ناشناختهها به سراغ انسان میآید و وقتی کسی درگیر این چالش و مشکلات فراوان میشود در مسیر ضدارزشها قرار گرفته، ترس در مقابل تفکر میآید و جلوی تفکر گرفته میشود. انسان برای اینکه به هدف و خواسته خود برسد و در جهت درست حرکت کند باید جهانبینی را بیاموزد. به همین دلیل آقای مهندس دژاکام جهانبینی را مطرح کردند و به ما آموزش دادند تا به این شناخت کلی از جهان درون و جهان بیرون خود برسیم تا بتوانیم بهترین راه را انتخاب کنیم و به بیراهه، انحرافات و ضدارزشها کشیده نشویم، مسیری که درستتر و دقیقتر است را انتخاب کنیم و با توجه به آموزشها، بالا بردن سطح دانایی و استفاده از تجربیات خود و دیگران بهترین خود شویم.
تا چه حدودی جهانبینی میتواند در زندگی یک مسافر تاثیرگذار باشد؟
همانطور که در کنگره60 همه شاهد و گواه این هستیم که بدون در نظر گرفتن جهانبینی و ندانستن آن مسافر به بیراهه و گمراهی کشیده و دچار معضل اعتیاد شدند و در کنار آن معضلات دیگری در زندگی شخصی و اطرافیان خود بهوجود آوردند؛ چون فقط دیدگاه آنها نسبت به مواد، تهیه و مصرف به موقع بوده تا خمار نشوند و نمیتوانستند هیچتغییری در زندگی خود بدهند؛ اما جهانبینی کمک بسیار بزرگی شد که یک مصرفکننده بداند پوچ و بیهوده نیست. در این دنیا و جهان خاکی هر نفر؛ حتی از گیاهان گرفته تا موجودات و انسانها همه برای کاری آفریده شدهاند. انسان برای آموزش و خدمت به این دنیا آمده است و نباید یک روز از زندگی انسان به بطالت بگذرد؛ پس با یاد گرفتن جهانبینی و قوانین زندگی چه مسافر و چه همسفر در کنار یکدیگر بال پرواز هم میشوند و سعی میکنند طبق اصول و قوانین زندگی به هدفهای خود نزدیکتر شوند و بهترین را انتخاب کنند. آنها در درمان خودشان با در نظر گرفتن صبر و زمان یاد میگیرند که صبورانه سفر خودشان را به خوبی طی کنند، نظم و استمرار در درمان خود داشته باشند و با تمام مشکلاتی که برای آنها در سفر اول پیش میآید با توجه به اینکه به آن حد از دانایی، شناخت از خود و جهان رسیدهاند به خوبی میتوانند مشکلات خود را برطرف کنند؛ اگر هم به خوبی قوانین کنگره60 را اجرا کنند به درمان میرسند و در سفر دوم به مشکل برنمیخورند.
برای اینکه مسافر به تعادل کامل در جهانبینی برسد چه مقدار باید آموزش ببیند؟
برای این مسئله هر چقدر که ما بدانیم باز کم است. در مورد مسافرها برای اینکه به تعادل کامل برسند باید به دانایی کامل برسند، آموزشها را به نحو احسنت از راهنمای خود بگیرند و تا زمانیکه این آموزشها و جهانبینی را اجرایی نکنند به مشکل برمیخورند؛ پس باید قوانین کنگره60 را اجرا و عملی کنند و آن چیزی را که در مورد جهانبینی توسط راهنما به یک مسافر گفته میشود و در کارگاههای آموزشی کامل و دقیق به مسافرها و همسفرها آموزش داده میشود؛ اگر طبق آن، دانایی و تجربیات خود را بالا ببرند و از تجربیات دیگران، راهنمایان و افرادی که در کنگره هستند و خدمت میکنند، استفاده کنند قطعاً به یک درمان و رهایی خوب و کامل میرسند. به نظر من مسافر هر چقدر در مورد جهانبینی بداند باز هم کم میداند. انسان باید هر روز در پی کاوش باشد، دانستههای خود را ارتقاء دهد و به روز باشد تا متوقف نشود.
شناخت حسهای منفی مثل ترس، منیت و ناامیدی در جهانبینی چه تاثیری دارد؟
آقای مهندس دژاکام جهانبینی را برای این قرار داده است که انسان در مقابل حسهای منفی و ضدارزشها خود بایستد و ارزشها و ضدارزشها را بشناسد؛ وقتی به این شناخت و آگاهی برسد و دانایی خود را در این زمینه بالا ببرد، قطعاً حسها باز میشود، خیلی دقیق در مورد هر چیزی جستجو میکند و سعی میکند از تجربیات خود بیشتر درس بگیرید. انسان وقتی به آن شناخت از خود و دنیای بیرون خود برسد، مسیر خود را پیدا کند و در مسیر ارزشها قدم بردارد خیلی به ندرت پیش میآید که درگیر حسهای منفی مثل ترس، منیت، ناامیدی، قضاوت، جهل و بقیه ضدارزشها شود. به هر حال برای هر انسانی پیش میآید که ناخودآگاه دچار این حسهای زودگذر شود؛ اما چون دانا و آگاه شده است خیلی سریع مسیر خود را تغییر داده، در نقطه گیر نمیکند، حسهای مثبت را تقویت میکند، با قدرت و توکل بهخدا و امیدوارانه ادامه زندگی میدهد.
هدف اصلی نیروهای بازدارنده در زندگی انسان چیست؟
همه انسانها درگیر نیروهای بازدارنده، حسهای منفی و نیروهای شیطانی میشوند و این بستگی به آن سطح از آموزش و دانایی دارد که کجای کار قرار گرفته است؛ اگر به آن حد از توانایی و دانایی رسیده باشیم خیلی راحت میتوانیم در مقابل این نیروهای بازدارنده بایستیم، ذهن خود را تقویت کنیم، اجازه ورود این نیروهای بازدارنده را درون خود ندهیم، به مرحلهای از تزکیه و پالایش برسیم و ذهن خود را با امواج مثبت تقویت کنیم؛ اما هدف نیروهای بازدارنده در کل برای متوقف کردن انسان در مسیر اصلی است، جلوی رشد و موفقیت انسان را میگیرد که راکد بماند، پیش نرود، یک فرد پوچ و بیهدف شود و در نتیجه انسان به سمت نیروها و حسهای منفی مانند: ترس، ناامیدی، منیت، قضاوت کردن و تمام ضدارزشها کشیده میشود. این نیروهای منفی کاری میکنند که حسهای انسان بسته شود و هیچشرایطی به خوبی پیش نرود.
استاد امین در جزوه جهانبینی میفرمایند: "هر ساختار چند هدف را دنبال میکنند.؟" در مورد آن توضیح دهید.
هر ساختار 2 هدف را دنبال میکند یکی رشد و توسعه و دیگری حفظ و بقاء که اگر به سازمانهای دیگر هم نگاه کنیم میبینیم که به دنبال رشد و توسعه خودشان هستند. مثلاً یک شرکت برای رسیدن به رشد و موفقیت اهدافی را پیشرو دارد که آن را تقویت میکند. در کنگره هم آقای مهندس توسط سایت، پیام درمان و رهایی مسافران را به اشتراک گذاشتهاند و این مطالب به روز است تا آنان که خواسته درمان را دارند توسط بازدید از سایت یا معرفی دیگران با کنگره60 آشنا و دری به روی آنها باز شود و در نتیجه راهی را که دیگران رفته و به درمان رسیدند را ادامه میدهند و این همان مطلب مهم است که برای حفظ، بقاء، رشد و توسعه کنگره60 و پیام آن به تمام جهانیان؛ اگر همه انسانها بتوانند به آن سطح از آموزش و دانایی برسند قطعاً در حفظ و بقاء کمک کردهاند. مخصوصاً در حفظ سیستم کنگره و انتقال آموزشها و تجربیات برای سازندگی، رشد و توسعه هم نوعان خود.
در سیدی چالش آقای مهندس در مورد توقع بیجا نداشتن از دیگران چه فرمودهاند؟
با توجه به سخنان آقای مهندس که فرمودند: "بزرگترین درگیری انسان در ذهن خودش است و مدام در گذشته یا در آینده گیر میکند که دچار اضطراب و افسردگی میشود." که همین خودخوریها سبب میشود که از دیگران به خاطر اشتباهات و کارهای نکرده یا در مسیر اشتباه قرار گرفتن توقع بیجا داشته باشد. به همین سبب باید ذهن خودمان را تقویت کنیم و به دنبال هدف اصلی خود باشیم؛ اگر یک هدف را پیش بگیریم با توجه به دانایی که کسب کردیم یاد میگیریم که در لحظه زندگی کنیم؛ یعنی ذهن خود را فقط در همان لحظه برای نکات مثبت به کار ببریم تا به آرامش برسیم؛ اگر به این مرحله برسیم؛ حتی اگر دیگران هم که به ما بدی کرده باشند باز آنها را میبخشیم، در آن نقطه توقف نمیکنیم و با توجه به اینکه یاد گرفتیم، ذهن خود را آزاد کنیم و تبدیل به آشغالدانی ننمائیم، از گذشته درس گرفته و در حال زندگی کنیم، مصمم روی هدف خود و با آرامش برای آینده بهتر خود، بهترین هدفها را بسازیم.
در آخر سپاسگزاریم از همسفر مرضیه برای فرصتی که در اختیار ما قرار دادند.
طراح سوال و مصاحبهکننده: همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
28