یازدهمین جلسه از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امیر با استادی دنور همسفر مهدیه، نگهبانی پهلوان همسفر سمیه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «جهانبینی ۱ و ۲» روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۵۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوند هستم که در جمع شما عزیزان حضور دارم، از همسفر سمیه تشکر میکنم که به بنده اجازه داد که بتوانم این جایگاه را تجربه کنم. دستور جلسه جهانبینی ۱ و ۲ است؛ در بیرون از کنگره۶۰ خیلی مسائل را در زندگی درست یا غلط طی کردیم؛ ولی زمانی که وارد کنگره شدیم، فهمیدیم که خیلی از مسیرهایی که رفتیم به بیراهه خوردند. قبل از کنگره فکر میکردم که همه مسیر زندگی و کارها درست است و هیچگونه مشکلی ندارم؛ اما زمانی وارد کنگره شدم و جزوه جهانبینی ۱ و ۲ را به دست من دادند و گفتند؛ این جزوه را بخوان و ببین اصلاً زندگی یعنی چه؟
یک مسافر وقتی وارد کنگره میشود به او میگویند؛ اول باید جسم خود، بعد روان و جهانبینی را درمان کنی تا زمانی که جسم، بیماری داشته باشد نمیتواند پذیرای حرفی باشد پس وقتی فهمیدم اگر مشکل جسمی داشته باشم؛ هر کس که به من بگوید این کار خوب است یا بد نمیتوانم درست آن حرف را بپذیرم. جهانبینی در جزوه خیلی زیبا تعریفشده است میگوید: آنچه ما نسبت بهکل هستی، جهان بیرون، درون برداشت، دریافت، ادراک و احساس میکنیم.
حالا جهانبینی در لژیون سردار را میخواهیم صحبت کنیم که اصلاً چیست و برای چه منظور باید جهانبینی داشته باشیم؟ همانطور که در اول جلسه صحبت میکنیم در پیامی که از آقای مهندس حسین دژاکام میخوانیم وقتی یک فرد ۲۰۰ میلیارد تومان دارد و نمیتواند ۲۰ میلیارد تومان به کنگره بدهد؛ هنوز جهانبینی ندارد چون نمیتواند ببخشد، جهانبینی یعنی اینکه من بتوانم بخشش داشته باشم، نباید از سر اجبار باشد.
من باید همه جوانب را بسنجم و بگویم وقتی به اینجا آمدم و جهانبینی را یاد گرفتم به من یاد میدهد همه آسیبهایی که به خود و جامعه زدهام را جبران خسارت کنم و بهای آن را پرداخت کنم. به من یاد میدهد وقتی به کنگره میآیم افراد با ۱۰۰ هزار تومان میخواهند عضو لژیون سردار شوند، همان ۱۰۰ هزار تومان را شاید نداشته باشند؛ ولی آنقدر دوست دارند که عضو لژیون سردار شوند آن را پرداخت میکنند و میگویند: دوست داریم در جشن گلریزان شرکت کنیم؛ یعنی آن فرد، جهانبینی خودش را ارتقاء میدهد.
آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: ما حتماً نباید پهلوان یا دنور داشته باشیم؛ تمام هزینهها از لژیون سردار شروع میشود. من وقتی وارد کنگره۶۰ شدم اولین سالی که آمدم سرداری را برای دخترم به اسم گندم زدم هنوز که هنوز است میگوید من اولین سردار خانواده بودم و این برایش چیز خیلی قشنگی است که فهمیده باید بهای حال خوب خود و پدرش را بپردازد.
در یک قسمتی از جزوه جهانبینی راجع به دانایی صحبت میشود که میگويد: مثلث دانایی شامل تجربه، تفکر و آموزش است وقتی من دانایی نداشته باشم، نمیتوانم در لژیون سردار شرکت کنم؛ چون تفکر، تجربه و آموزش ندارم؛ پس نمیتوانم در لژیون سردار شرکت کنم. این است که میآیم پول پسانداز میکنم و میگویم ۵۰۰ میلیون تومان هزینه مواد مخدر مسافر من است ۲۰ میلیون تومان هزینه سیگار او است. اگر مشروب بخورد ۱۰ میلیون تومان هزینه مشروب میشود. پس حالا که آمدم در لژیون سردار همه اینها را مدنظر بگیرم این جهانبینی من است. نگویم من اینجا نشستهام، مسافر من رهاشده چرا باید پول بدهم؟
چند وقت پیش یک تازهوارد آمد و گفت ۳۰ میلیون تومان پول دادم تا پسرم را به کمپ وی آیپی ببرم تا بتوانم او را رها کنم، ۳۰ میلیون تومان بلکه بیشتر میدهد تا بتواند فرزند خود را نجات دهد. درصورتیکه نمیتواند اما وقتی در کنگره این جهانبینی را به من آموزش دادند که میگویند؛ فردی که جسم او سالم نیست، نمیتواند جهانبینی یاد بگیرد. وقتی من دندان درد دارم، میگویند باید دارو یا مسکن مصرف کنی تا وقتیکه نتوانم ریشه دنداندرد خود را پیدا کنم، هیچ حرفی روی من تأثیرگذار نیست چون جسم من مریض است.
کنگره۶۰ اولین کاری که برای هر فرد مصرفکننده میکند اول جسم او را در مدت ۱۱ ماه درمان میکند و بعد طی ۱۱ ماه همینطور که خوراک جسم را با داروی OT میدهد با جهانبینی و حرفهایی که نیاز یک فرد است تا مسیر زندگی او را عوض کند، خوراک معنوی میدهد که باید سیدی بنویسی، چرا؟ برای اینکه بدانی اگر به این دنیا آمدهای بیهوده نیامدهای، خلقشدهای که به جامعه و خود خدمت کنی، خلق شدهای که یک مادر، پدر یا فرزند خوب باشی.
زمانی که وارد کنگره۶۰ میشویم عضو لژیون سردار میشویم، تعهد میکنیم؛ سردار، دنور و پهلوان شویم. در لژیون سردار نمایندگی پروین اعتصامی یک همسفر پهلوان از تهران دعوتشده بودند که میگفت: وقتی دنور شدم خیلی بهسختی دنوری خود را پرداخت کردم حلقه ازدواج خود را فروختم ولی آن را پرداخت کردم. پس ببینید آن همسفر چقدر جهانبینی پیداکرده که توانسته از خودش بگذرد و حالا این ازخودگذشتگی داشتن چیست که در بیرون از کنگره نمیتوانیم این آرامش را داشته باشیم؟ من همیشه میگویم؛ فردی که در کنگره است حالش خیلی بهتر از آدمی است که بیرون ازاینجا دکترا میخواند. در کنگره چیزی را به ما آموزش دادهاند که آرامش داشته باشیم، وجود خود را بفهمیم و ببینیم برای چه به این دنیا آمدهایم؟ حال این موضوع را فهمیدم، وجود خود را درک کردم و میآیم بهای آن را پرداخت میکنم.
آقای مهندس حسین دژاکام همیشه میفرمایند: شما وقتی رستوران میروید و پول هر غذایی را میدهید دقیقاً همان را دریافت میکنید، حالا اگر من بخواهم بهای حال خوب خودم را دریافت کنم؛ مبلغ آن را باید برای خود تعیین کنم. میگویم امسال میخواهم سردار شوم، سال دیگر تلاش میکنم برای دنوری، دو سال دیگر تلاش میکنم برای پهلوانی چون جهانبینی کار میکنم. ریشه این جهانبینی در چیست؟ در آموزش، تفکر و تجربهای است که من در این چند سال در کنگره آموزشدیدهام؛ پس باید یاد بگیرم همه اینها را طی کنم تا بتوانم یک پله بالاتر بروم اگر ۱، ۲، ۳، ۴ سال سردار هستم؛ سال پنجم برای دنور شدن تلاش میکنم.
خیلی سخت است، گذشتن از مال سخت است؛ ولی اگر یک فرد بتواند از مال خود بگذرد؛ آنقدر حال خوبی پیدا میکند که انگار یک کوله باری از غم را زمین گذاشته و یک کولهبار خالی را برداشته و منتظر است آن کولهبار خالی را پر از آرامش و حال خوب کند. دستور جلسه جهانبینی تا حدی قشنگ است که اگر بخواهم برای آن صحبت کنم تا یک ساعت میتوان صحبت کرد؛ اما حرف خود را جمعبندی میکنم به خاطر این.که بگویم؛ امیدوارم در کنگره۶۰ فقط حرف نباشد، افراد یاد بگیرند حتی بهاندازه یک ارزن عمل کنند.
دیدهبان مسافر احمد صحبت میکردند و میگفتند: ما نیازی نداریم که افراد بروند ۴۰ صفحه سیدی بنویسند؛ ما نیاز داریم افراد از این ۴۰ صفحه ۴ کلمه، ۵ کلمه یا ۱۰ کلمه را بفهمند و آن را در زندگی خود عملی کنند اگر میآیم در لژیون سردار مینشینم به من میگویند جلسه 10 دقیقه به ۳ شروع میشود سعی کنم وقت خود را تنظیم کنم و سر ساعت آنجا باشم. وقتی تعهدی دارم، وفای به آن تعهد سخت است شاید در مسیر من هزار نیروی بازدارنده بیاید و من را محاصره کند که تو نمیتوانی سردار، دنور یا پهلوان بشوی! چرا باید پول خود را به کنگره بدهی؟ نیروهای بازدارنده همیشه در تلاش هستند که من را از کاری که دارم نگهدارند و بگویند این کار را نکن پس من باید تا حدی جهانبینی خود را قوی کنم و به دانایی مؤثر رسیده باشم که بتوانم نیروهای بازدارنده را کنار بگذارم و روشنایی را ببینم.
میگویم اگر تعهد کردم پس باید از مسائلی غیرضروری بزنم، سرداری، دنوری و پهلوانی را پرداخت کنم. امسال من میخواستم دنور شوم و خیلی ناراحت بودم که شاید نتوانم آن را پرداخت کنم به مسافر خود گفتم اگر نتوانم آن را پرداخت کنم ماشین را میفروشم چون باید بهای حال خوب را بدهم اگر این بها را ندهم؛ معلوم نیست که بتوانم سال دیگر این توفیق را پیدا کنم که دنور شوم یا نه این توفیق برای من ایجاد شود که سردار شوم یا نه پس اگر خدا به من اجازه این جایگاه را داده هر طور شده این قضیه را فراهم میکنم که بتوانم به تعهد پایبند باشم.
امیدوارم در تمامی نمایندگیها تا آنجا افراد این جهانبینی را پیدا کنند تا بتوانند چیزی را که میخواهند برداشت کنند به حال خوب برسند و لژیون سردار همینطور بیشتر و بیشتر شود چون با همین سرداریهاست که کنگره پابرجاست و حال آدمها پیوست همین سرداریها که خوب است، امیدوارم که همه شما عزیزان تجربه دنوری و پهلوانی را پیدا کنید.

ویرایش: همسفر مهسا (لژیون سردار)
عکاس: همسفر نصیبه رهجو راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
296