جلسه پنجم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی بندرعباس به استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر رقیه و دبیر موقتی همسفر آزیتا با دستور جلسه «جهانبینی ۱و۲» در روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که امروز در بین شما هستم و در این جایگاه خدمت میکنم. خوشحالم که فرصتی نصیبم شد تا درباره یکی از مهمترین مسائل آموزشی کنگره با شما صحبت کنم. مسائلی که ما در تمام مراحل زندگی با آن برخورد میکنیم و در رشد و تکامل ما تأثیر عمیقی دارد. صحبتم را با یک بیت شعر از شاعر بزرگ سعدی شروع میکنم:
«به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»
این بیت نگاه عمیقی در دل خودش دارد. ایمان به خیر و رحمت خداوند را دارد و عشق زندگی را پنهان کرده است. این همان جوهر جهانبینی است که در کنگره۶۰ توضیح داده شدهاست.
جهانبینی به معنی دیدن زیباییها، حتی در دل سختیها و تاریکیها است. جهانبینی یعنی شیوه دیدن و اینکه ما چه طور ببینیم و اطرافیانمان را چه طور ارزیابی کنیم. در کل ما نمیتوانیم دنیا را به آن شکلی که دوست داریم ببینیم؛ یعنی شاید دنیا گاهی آن چیزی را که ما میخواهیم به ما نشان نداده و ما باید دیدمان را عوض کنیم؛ اگر تغییر نگاه بدهیم، دنیا برای ما قابل تحمل و زیباتر میشود و خودمان هم میتوانیم برای دنیا و اطرافیانمان مفیدتر باشیم.
جزوه جهانبینی خیلی کامل است؛ به طوریکه اگر فردی اصلاً آگاهی نداشته باشد میتواند با مطالعه آن جلو برود. فردی هم که آگاه است نسبت به مسئلهای که دارد آگاهتر میشود. در کنگره ما یاد میگیریم که انسان از سه بخش تشکیل شده است؛ یعنی همان مثلث درمان که شامل سه ضلع جسم، روان و جهانبینی است. هر آسیبی که به انسان وارد میشود، به هر سه بخش وارد میشود و باید هر سه بخش ترمیم شود؛ مثلاً اگر ما دچار ناامیدی شویم، نمیتوانیم بگوییم من آدم سالمی هستم، تنم سالم است. این ناامیدی آرام آرام باعث میشود که جسم ما فرسوده شود و آنقدر ظریف پیش میرود که حتی ما متوجه نمیشویم که داریم از بین میرویم. گاهی افسردگی به گونهای در ما به وجود میآید که اصلاً فکر نمیکنیم افسرده هستیم و میگوییم نه من حالم خوب است، کمی احساس خستگی میکنم. این احساس کمکم روی هم جمع میشود و تبدیل به همان افسردگی میشود.
من در جهان بینی یاد گرفتهام که ناامید نباشم، حسرت مال و زندگی دیگران را نخورم و انتخاب کنم که کدام نیرو با من همراه باشد. این من هستم که انتخاب میکنم نیروی خیر یا نیروی شر با من همراهی کند. آقای امین توضیح دادند که منیت خیلی آرام وارد جسم ما میشود و باعث میشود که یک حصار دور خودمان بکشیم و فکر کنیم که از بقیه بهتر هستیم؛ اگر من در یک حرفهای مهارت دارم، دلیل نمیشود منیت داشته باشم. ممکن است آن کسی که روبهروی من نشسته است، یک مهارت خیلی بهتری از من دارد که من از آن آگاه نیستم. منیت، اولین چیزی که برای انسان میآورد تنهایی است.
در وجود همه ما دو نیروی خشم و ناامیدی و صبر و بردباری همیشه وجود دارد و این دو همیشه با هم در جنگ هستند. استاد امین تأکید میکنند که هیچ نیرویی بدون عمل حرکت نمیکند و آرزو کردن بدون حرکت محال است؛ مثل این است که من الان منتظر باشم ثمره یک چیزی را بچینم. بعد ببینم که من اصلاً بذری نکاشتهام و درختی ندارم؛ اگر بقیه میوه میچینند بذرش را کاشتهاند و اگر بذری کاشته نشود چیزی درو نمیشود.
ما وقتی به کنگره آمدیم و بر روی صندلی نشستیم یاد گرفتیم که چه کار کنیم؛ اما آن بذری را نکاریم که بعد از ما بتوانند از آن استفاده کنند، هیچ حرکتی نکردهایم؛ ولی اگر ما حرکتی کردیم حرکتمان باید حساب شده باشد؛ پس نتیجه میگیریم با حرکت درست در مسیر صبر، ایمان و عشق، با تغییر درون، بیرون هم تغییر میکند؛ باید اول از تاریکیها عبور کنیم، آموزش بگیریم، صبر کنیم، حرکت کنیم و در نهایت نور را ببینیم.
اگر میخواهیم دنیایی روشن و زیبا داشته باشیم، اول باغ دل ذهن خود را با نور و محبت و دانایی آبیاری کنیم. از همه میخواهم که همیشه حال دلشان خوب باشد و انرژیهای مثبت بدهند. خدایا به ما نور دانایی، قدرت تشخیص و صبر عطاکن تا در مسیر زندگی با چشمانی زیبا و بینا و قلبی آرام در مسیر تاریکیها، راه روشن به حقیقت را پیدا کنیم و در مسیر روشناییها چراغ راه دیگران باشیم.

تایپیست: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: مرزبان خبری همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
270