ششمین جلسه از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 نمایندگی خواف در روزهای یکشنبه با نگهبانی مسافر احمد و استادی راهنمای محترم مسافر مهدی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه « جهان بینی 1و2» در تاریخ 1404/02/14 رأس ساعت 15 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر...
خیلی خوشحال وشکرگزارم ک بار دیگر در جمع شما دوستان هستم واجازه حضور در شعبه خواف رو داشتم تا بین شما اموزش بگیرم ممنون وتشکر از دبیر محترم ونگهبان جلسه که اجازه خدمت در جایگاه استادی را به من دادند...
دستور جلسه جهان بینی یک و دو هست که طبق سیستم کنگره و جناب مهندس که تونسته توی هر مسیری کار درستی انجام بدهند پایه اش به گفته جناب مهندس شناخت است.
من خودم یاد گرفتم این رو در کنگره که برای هر مسئله ای اول سعی کنم شناخت پیدا بکنم یعنی کاری که میخواهم انجام بدهم حالا هرکاری باشد ودر مورد دستور جلسه خودم الان که پسرم ۱۱سالشه چند وقته دارم فکر میکنم که چیکار بکنم امسال که در آیندش تاثیر داشته باشه چون ۱۰سالش تموم شده وارد فصل جدیدی شده چیکار بکنم که در آینده ادم موفقی باشه این صحبتم دلیلش همان شناخت است که از اقای مهندس یاد گرفتیم شناخت پیدا بکنیم بعد امروز که دستور جلسه رو گوش میکردم استاد امین جواب را به من داد که گفت من ۷سالم بود در کارخانه اقای مهندس کار میکردم تصمیم گرفتم از تابستون که مدرسه ها تعطیل بشه نصف روز ببرمش توی کارگاه کار بکنه مثل ادم معمولی ولی نصف روز مثل جناب مهندس که به استاد امین گفتند ادم بزرگ ۸ساعت کار میکنند شما نصف روز یا ۴ساعت کار بکن حالا منم میخوام پسرم رو ببرم کار بکنه فنی هم هم کاری یاد بگیره این یعنی من به فکر این هستم که پسرم فصل جدیدی رو اره از زندگیش آغاز میکنه چه کاری انجام بدم تا توی آیندهاش تاثیر بذاره یعنی دنبال شناخت هستم و اینها رو از توی کنگره و از جناب مهندس یاد گرفتم که چیکار بکنم الا اعتیاد و درمان اعتیاد هم یک شناختی میخواست یعنی چرا جناب مهندس توی درمان اعتیاد موفق شده چون شناخت پیدا کرده یعنی اعتیاد چیست و چه چیزهایی نسان را به آن نقطه میرساند یعنی میگن اعتیاد از تعادل خارج شدن سیستم شبه افیونی هست یا جایگزینی مواد شبه افیونی بیرون با مواد شبه افیونی درون است جایگزینی به چه صورت اتفاق میافتد؟

جناب آقای مهندس طبق تحقیقاتی که داشتند نه تعریفی که میکنند بلکه تحقیقاتی که داشتند به این نتیجه رسیدند دو چیز جسم را از تعادل خارج میکنند یعنی سیستم شبه افیونی جسم و سیستمی که مواد شبه افیونی را در بدن ما تولید میکند دو چیز آن را از تعادل خارج میکند یکی مواد شبه افیونی بیرونی و قرصها و دوم تفکر منفی هست یعنی همان جهان بینی نادرست بعد که تعریف درستی از اعتیاد پیدا کردند گفتند خوب این چیزی که ین سیستم را خراب میکند را باید درست کنیم یعنی وقتی اون مواد بیرونی کم کم و کم کم مواد درونی را کم کار کرده است به همین شکل ما هم مواد بیرونی را کم میکنیم تا مواد درونی ذره ذره برگردد به جای خودش و یک چیز دیگر هم که جهان بینی باشد تفکر نادرست را درست کنیم و افکار مثبت جایگزین کنیم و توی کنگره این مثال است که اگر پشت سر یک پیش نماز نماز خواندی یعنی قبولش داری و توی کنگره هم اگر آمدی و یک و یا دو ماه ماندی یعنی سیستم کنگره را قبول داری من مهدی اگر آمدم و دو ماه در کنگره ماندم همه چیز دستم میآید اعتیاد و درمان آن و اگر ماندم یعنی قبولش دارم سیستم کنگره رو یعنی وقتی آمدم درست فکر کردن را به من گوشزد کردن و وقتی درست فکر کردم دیدم که حرف ناحسابی نمیزنند با عقل جور در میآید مثلا روزی کسی بگوید من از خواف تا مشهد را به یک ساعت رفتم شما هرچی حساب کنی جور درنمیاد چون من ۳ساعت میرم ولی اگه بگن ۲ساعت ونیم میرم باعقل جور درمیاد حالا منم یکی یدونم دوماه باشم توی کنگره میبینم حرف ناحسابی نمیزنندراجب سیستم کنگره درمان وجهان بینی و رهاشدن بعد سفر اول هم وقتی وارد جهان بینی شدم اگر دیدم جهان بینی باعث ناموفق بودن بشه باعث ناامیدی بشه و وارد تاریکی شدیم حرف نادرستی هست حالا تاریکی هرچی میتونه باشه یکیش اعتیاده که هممون تجربه کردیم میتونه دزدی و دروغ هم باشه پس اگر جهان بینی من باعث اینها شد ینی نادرسته ینی هنوز داخل جهالت هستم و خود جهان بینی میشه گفت سفری است از جهالت به دانایی استاد امین میاد بازش میکنه جهان بینی رو و میگه جهان بینی یعنی نوع نگرش ما نوع احساس و ادراک ما و هرکدوم اینها دنیایی هست و اگر اینها مشکل داشت و وارد تاریکی شدم یعنی من نابلد هستم جاهل و نادان هستم و نادانی ینی ندانستن ینی اگر من ندونم شمع چجوری میسوزه چه ماده ای داره که میسوزه ینی نادانم نسبت به سوختن شمع و کلمه بدی نیست و همه ما درمورد اعتیاد ودرمانش نادان بودیم و اگر اینو فهمیدیم میاد راهکار بهمون میده جهان ببینی که درستش کنیم و از نادانی به سمت دانایی برویم و مثلثی استاد امین رسم کرده که ینی چه چیزهایی باعث میشه در جهالت بمانی و ضلع هایش نا امیدی،ترس و منیت است راجب دستور جلسه پیش جناب فلاح چیزی که گفتن برای من وادی دوم کلا تغییر کرد و معنی بهتری گرفت مثال اتوبوسی که در جایگاه هست و و ما میخواهیم ه آن برسیم فاصله ما ۱۰ دقیقه است و اتوبوس ۵ دقیقه دیگر راه میافتد و تو تلاش نمیکنی تا به آن برسی و ناامید میشوی وقتی میبینی تو ۱۰ دقیقه دیگر میرسی اتوبوس ۵ دقیقه دیگر راه میافتد و این نوع منفیش هست و انواع دیگری دارم و بعد جهان هستی یک گرداننده دارد چی قبول بکنی و چی قبول نکنی و خیلی وقتها اتفاقاتی برایت میافتد که قابل باور نیست ولی میافته مثال همان اتوبوس که اگر وقت هم نداشتی تلاش خود را میکنی و میبینی که به آن اتوبوس میرسی چون معطل شده ا با تلفن مشغول است به هر حال دیر راه میافتد مثل این اتفاقها بارها در زندگی ما افتاده و بخش دیگر آن این است که خیلی وقتها ناامیدی زمانی اتفاق میافتد که ما ۵ دقیقه زمان داریم و اتوبوس ۵ دقیقه دیگر راه میافتد و اگر تلاش کنیم بهش میرسیم و ناامیدی ۹۹ درصد اوقات اینجوری اتفاق میافتد که اگه ما به سمت اتوبوس برویم ممکن است سنگی به پای ما بخوره و بخوریم زمین و دیر کنیم ولی فکر آن را نمیکنیم که آن کسی که گرداننده جهان هستی است ممکن است آن اتوبوس را تا ۷ دقیقه دیگر هم نگه دارد این باعث ناامیدی میشود و باعث اینکه تلاشی نکنم و ناامیدی باعث این میشود که چیزی تجربه نکنیم در صورتی که تجربه ضلعی از دانایی است. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از شما دوستان عزیز متشکرم.
ارسال و ویرایش: مسافر رضا لژیون یک
تایپ: مسافر محمد لژیون یک
عکس: مسافر امیرحسین لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
7