جهانبینی درون، مربوط به شناخت انسان و نیروهایی است که با آن سروکار دارد.
تکرار، صرفا به این دلیل پیش میآید که من در یک مرحله دانایی متوقف شدهام به همین دلیل امیرالمؤمنین میفرمایند: آن کس که دو روزش یکسان است، متضرر شده است.
جهانبینی، به من این لطف را کرد که ساکن نباشم، درجا نزنم و بدانم که؛ باید تغییر را از خودم شروع کنم.
باید ابتدا مثلث دانایی که متشکل از سه ضلع تفکر، تجربه و آموزش است را بشناسم و سپس هر سه ضلع را به اندازه هم رشد بدهم تا در نهایت به دانایی موثر برسم؛ دانایی که در آن هر تفکری به مرحلهی ظهور و عمل میرسد.
در رویارویی با مشکلات این جهانبینی من است که مشخص میکند؛ چگونه با آن رو به رو شوم یا میتوانم در دریای اندوه غوطهور شوم یا میتوانم بر روی آب شناور باشم و هم جهت با چیزی که برای من مقدر شده حرکت کنم، البته حرکت همراه با سعی و تلاش. جهانبینی من را با ترسهایم رو به رو کرد. به من جرات این را داد تا به درونشان بروم ناشناختهها را بشناسم و ترسهای کهنه و قدیمیام را بهتدریج درک کنم؛ همچنین مفهوم منیت را برای من آشکار کرد و اجازه داد آن را بشناسم تا در زندگی روزمره و در برخورد با دیگران بتوانم آن را در خودم پیدا کنم و مهارش کنم.
جهانبینی یعنی انسان به خودش کمتر آسیب بزند؛ زیرا که همانطور آقای مهندس میگویند: بزرگترین دشمن ما جهل ماست و من گاهی ناخواسته با جهل خودم موجبات آزار شخص خودم را فراهم میآورم که؛ باید این را بدانم تنها سپر محکمی که میتواند از من در برابر خواستههای نامعقول نفسم محافظت کند یک چیز است و آن دانایی است.
در نهایت اگر بخواهم در رابطه با جهانبینی کنگره یک بند بنویسم میتوانم بگویم: جهانبینی یعنی درست دیدن اتفاقات اطراف، یعنی گاهی آسان گذشتن از سختیهای روزگار، یعنی عاشقانه به زندگی سلام کردن و لذت بردن از تمام داشتهها و نداشتهها، جهانبینی گاهی یعنی نرسیدن، یعنی نخواستن، جهانبینی شاید در نگاه من به یک درخت خلاصه شود؛ وقتی که تا ریشههایش را میتوانم درک کنم. جهانبینی یعنی یک پدر دوباره دخترش را در حال بازی کردن با عروسکهایش به آغوش میکشد و او را با چشم جان میبیند، یعنی مادری که دوباره با تمام عشقش سفره را پهن میکند تا خانواده دوباره کنار هم بنشینند.
رسیدن به جهانبینی درست، ممکن است سالها زمان ببرد، باید ساعتها کلاس آموزشی بروم، باید ساعتها کتاب خوب بخوانم، باید ساعتها موسیقی خوب گوش بدهم، باید ساعتها سیدی بنویسم تا شاید ذرهای تغییر کنم شاید این مسیر کمی طولانی باشد، شاید حتی یک حلقه و یک بعد برایش کم باشد. نمیدانم، اما احساس میکنم با خدمت کردن در کنگره شصت با سرعت بسیار زیاد میتوان تغییرات را در افکار و احساسات تجربه کرد و این احساس خوب را حتی لحظهای با هیچ حس دیگری در دنیا حاضر نیستم عوض کنم. از خداوند سپاسگزارم برای اینکه مرا لایق خدمت به خلقش میداند و اجازه میدهد همچنان ادامه بدهم. از آقای مهندس و استاد امین عزیز، استاد جهانبینی کمال تشکر و قدردانی را دارم برای اينکه این نگاه تازه را به من هدیه دادند.
نویسنده: راهنما همسفر نازنین( لژیون دوم )
ویرایش: رابط خبری همسفر شایسته رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون دوم )
ویراستاری: همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفر مرضیه( لژیون اول )
ارسال: همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
61