گاهی در زمانهای متعدد سکوت آدمی بوی دلخوری میدهد و پرحرفی او بوی دلتنگی که تهی از محبت است. سکوتی که هر شب در حسرت آرامش من را در خود محو کرد و اشکهایی که پرحرفیهای من را پنهان میکرد و گاهی نیز دلتنگ آرامش! شاید بگویید این پنج حرف چه چیزی دارد؟باید بگویم اگر آرامش در همه حروف و جملات نباشد، مفهومی ندارند.
در گذشته توصیفی که از زندگی خود داشتم، مانند دریایی سیاه و سرد با موجهای عظیم من را در اعماق خود حبس کرده بود. ناگهان در همین تاریکیها یک جرقه، نوری را در درون من به وجود آورد که بتوانم ریسمان را پیدا کنم و خودم را به قایق امید برسانم، ریسمان را که کشیدم، امید در چشمانم درخشید و ایمان قلبم را در آغوش گرفت. زمانی که از تاریکیها عبور کردم چشمان خود را باز کردم و چیزی جز روشنایی نبود، این روشناییها رایحهای از جنس خدا را میداد آری؛ از نور قدرت مطلق بود که به قایق وجودی من تابید و روح من را نوازش کرد.
اکنون خرسندم که این آرامش را در کنگره۶۰ یافتم، از مناظر زیبا لذت میبرم و از انواع نوشیدنیهای الهی حالت سرخوشی را تجربه میکنم، در این کشتی محو در آسمان آبی خداوند هستم و این آرامش نتیجه بند عشقی بود که توسط انسانهایی سرشار از محبت و الهی بین من و قدرت مطلق وصل شد. بله آنها همان انسانهایی هستند که از گرمای وجودی خویش به دیگران نیز میبخشند تا انسانهای زیادی از سرما و طوفانهای سهمگین نجات پیدا کنند. امیدوارم این جرقه نور در درون همه افراد دردمند نیز به وجود بیاید تا مسیر امید برای آنها نمایان شود و از تاریکی ها رها شوند.
نویسنده: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون هشتم)
ویراستاری: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیونهفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مبینا (دبیر دوم سایت)
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
54