English Version
This Site Is Available In English

رویشی نو

رویشی نو

قبل از ورود به کنگره هر روز که می‌گذشت بیشتر در تاریکی فرو می‌رفتم و امید خود را از دست می‌دادم، همیشه این سؤال را از خودم می‌پرسیدم چرا من؟ همیشه با خودم می‌گفتم این تقدیر و سرنوشت من است باید با آن تا روز مرگ زندگی کنم، هیچ‌وقت شادی و خنده را از عمق وجودم حس نمی‌کردم حتی آرامش نداشتم، تمام ذهنم پر از افکار مخربی بود که فایده‌ای هم نداشتند، با این افکار منفی و مخرب چه آسیب‌ها که به خودم نزدم و همه این‌ها به‌خاطر آن افکار نادرست و ناامیدی بود که در من شکل گرفته بود و مرا به سمت نابودی سوق می‌داد؛ اما به اذن خداوند کنگره سر راه من قرار گرفت، با ورود به کنگره آموختم برای هر کاری باید تفکر کنم و این تفکر خود شروع حرکت بود. کنگره به من آموخت هر قفل، کلیدی و هر مشکل، راه حلی دارد. از دست دادن امید زندگی را سخت می‌کند و ناامیدی گناهی بزرگ و بزرگ‌ترین سلاح شیطان است. بدون کسب آموزش، آگاهی و بالا بردن دانایی‌ گره‌ای از مشکلاتم باز نخواهد شد. از خداوند می‌خواهم که در این مسیر مرا کمک کند تا ادامه‌دار این راه باشم. خداوند وقتی انسان را خلق می‌کند او را بر سر دو راهی قرار می‌دهد و به انسان‌ اختیار می‌دهد که به طرف ضدارزش‌ها یا ارزش‌ها برود. زمانی وارد تاریکی‌ها شدیم باید در این مسیر سختی‌های زیادی را تجربه می‌کردیم تا یاد بگیریم و بتوانیم خودمان را از  آن خارج کنیم. مشکلات همیشه به سراغ ما می‌آیند باید راه‌ حل مشکل را یاد بگیریم. این گذرگاه‌ها سخت هستند؛ اما ما می‌توانیم با عبور از آن‌ها تبدیل به انسانی کارآزموده شویم. تنها راه خروج از تاریکی‌ها این است که در صراط مستقیم قرار بگیریم وقتی قرار گرفتیم نور هم می‌رسد و ما بهره لازم را می‌بریم. وقتی به کنگره آمدم و در این وادی قدم گذاشتم توانستم ابتدا خودم را بشناسم که تقدیر من چنین بوده و این چه تقدیر زیبایی است که با وجود اشتباهات، در جهت جبران آنها، زندگی را آسان‌تر رقم زدم.

نگارش: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون اول)
گردآوری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .