قبل از این که با کنگره۶۰ آشنا شوم، همیشه گمان میکردم که چهقدر خودم و مسافرم بیارزش هستیم و چرا باعث شدیم دو انسان دیگر هم بیهوده و بیجهت پا به این دنیای خاکی بگذارند؟ چرا باعث بدبختی آنها شدیم؟ اما این وادی به من آموخت هیچچیزی در جهان هستی بیهوده قدم به حیات هستی نگذاشته است؛ پس من بیهوده قدم به این جهان نگذاشتهام. من برای تکامل یافتن به این دنیا آمدهام نهتنها من؛ بلکه مسافرم هم که یک مصرفکننده است، همه به یک نوعی برای هدفی در این جهان هستی قدم گذاشتهایم، همگی مانند زنجیر به هم وصل هستیم و در تکامل یافتن یکدیگر نقش بسزایی داریم.
وادی دوم من را یاد جمله ادب از که آموختی از بیادبان انداخت این جمله؛ یعنی انسانی هم که درستکار نیست، بیهوده خلق نشده است، به طور مثال اگر در حین رانندگی تصادفی صورت بگیرد و به واسطه آن شخصی به ما توهین یا فحاشی کند، من باید از آن شخص که از دیدگاه همه بیادب و پرخاشگر است، درس بگیریم و در ذهن و فکر خود این تصور را داشته باشم که این فرد برای رشد و تکامل من سر راهم قرار گرفته است و من، باید این جا آزمایشم را با صبر و سکوت امتحان کنم.
قبل از ورودم به کنگره ۶۰ من اعتیاد را بزرگترین عامل مشکل و بدبختی در زندگیام میدانستم، درصورتیکه وادی دوم به من آموخت مشکل اصلی در زندگی نوع تفکر و اندیشه من است. من شهر درونیام را با تفکر و اندیشههای نادرست ویران کردهام و باید به جنگ نرم با درون خودم بپردازم. جنگ آگاهی، اطلاعات، محبت، قلم و اندیشه تا با پیروزی در این جنگهای درون، شهر وجودی عظیم خود را بهسوی آبادی سوق دهم؛ بنابراین از این وادی آموختم اگر هر مشکلی سر راهم قرار میگیرد، برای رشد و تکامل من است و نباید هیچوقت ناامید شوم و با کسب آگاهی و اطلاعات درست برای حل آن تلاش کنم و اکنون کسب این آگاهیها در گرو همین نوری است که از طریق کنگره۶۰ رؤیت کردهام و به طرفش آمدهام؛ بنابراین باید حداکثر استفاده را از کنگره۶۰ داشته باشم تا ان شاالله به تکامل و منبع روشنایی دست پیدا کنم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر ساحل رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون یکم) دبیر سایت
همسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
106