جلسه یازدهم از دوره سیوچهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امین قم به استادی راهنما همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر اعظم با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اجازه حضور در جمع شما همسفران خوب و صمیمی شعبه امین را به من داد. امیدوارم که در کنار هم یک جلسه خوب و پر انرژی را داشته باشیم. تقدیر و تشکر میکنم از ایجنت همسفر معصومه که این اجازه را به من دادند تا امروز بتوانم در این جایگاه خدمت کنم. خداقوت عرض میکنم به خدمتگزاران همسفران نمایندگی امین، امیدوارم راهی که در پیش رو دارید توفیقات روزافزون داشته باشید و درهای زیبایی به روی خودتان و مسافرتان باز شود تا بتوانید در این مسیر راه و هدفتان را پیدا کنید تا به روشنایی و نور برسید.
وادیها سرشار از انرژی هستند و معانی آنها امواج خیلی انرژی مثبتی را متصاعد میکند. دستور جلسه «وادی دوم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم و تأثیر آن روی من است». این وادی در مورد سرگشتگی و گمشدگی خود انسان صحبت میکند، اینکه انسان راه خودش را گم کرده و از خودش دور شده است و این دور شدن انسان از خودش باعث ناامیدی میشود.
در وادی اول تفکر کردن را یاد گرفتیم؛ اکنون که به وادی دوم رسیدیم، اگر من خودم را نشناسم به وادی سوم نمیرسم و نمیتوانم به خودم خدمت کنم و همینطور به وادی چهارم نمیرسم و نمیتوانم خدای خودم را بهتر بشناسم و رابطهام را با خداوند خوب کنم؛ یعنی درواقع اگر من ندانم که دلیل خلقتم چیست؟ برای چه خلق شدهام؟ چه کاری به عهده من است؟ نمیتوانم پلههای بعدی را بروم و نمیتوانم به وادی چهاردهم که وادی عشق است برسم؛ بنابراین این وادی خیلی مهم است.
بهطور مثال فرض کنید که میخواهیم برای گردش با دوستانمان به پارک برویم؛ هر شخصی یک وظیفهای را باید به عهده بگیرد تا وسیلهای را با خود بیارود. یکی زیرانداز، یکی پیکنیک و دیگری باید سفره بیاورد. وظیفه من این است که زیرانداز بیاورم؛ اگر به جای زیرانداز اشتباهی پیکنیک ببرم و وظیفه خودم را درست انجام ندهم حالم خراب میشود. خیلی دوست داشتم که حضور داشته باشم خوشحال بودم؛ ولی حالم خراب میشود؛ چون مسئولیت خود را درست انجام ندادم با وجود اینکه نیتم خیر بوده است و پیکنیک را آوردم؛ ولی به درد نمیخورد. در زندگیمان هم دقیقا همین است که هر کسی یک نقشی را به عهده دارد و به مرور زمان با آموزش گرفتن این نقشها تغییر میکند.
وقتی که قدم به هستی میگذارم و کمکم رشد پیدا میکنم نقشهایی به عهده من گذاشته میشود که این نقشها تغییر میکند؛ اگر آموزش بهتری بگیرم، میتوانم بیشتر خدمت کنم؛ پس نیاز به آگاهی و دانایی دارم تا نقش خودم را در هستی پیدا کنم؛ یعنی یکی از نشانههایی که انسان نقش خود را در هستی پیدا کرده است داشتن حال خوب است. وقتی که در هر شرایطی حالم خوب باشد، توانستهام که نقش خودم را خوب ایفا میکنم.
در زندگی من بهعنوان همسفر راه کنگره برایم باز شده است؛ بنابراین اولین وظیفه من این است که نقش همسفر بودنم را به خوبی ایفا کنم، همسفر واقعی باشم، نه قربانی و در کار مسافرم دخالت نکنم. نقش همسفر اینجا به من آموزش میدهد که نقش خودم را پیدا کنم، حتی اگر شرایط بد باشد. مثالی که زدم اگر من زیرانداز را میبردم، حالم خوب بود؛ ولی من وظیفه خودم را به خوبی ایفا نکرده بودم اگر آموزش بگیرم و دل به دل راهنمای خود بدهم دیگر شرایط برایم مهم نیست؛ چون میدانم وظیفهام چیست؟ وظیفه من این است که برای حال خوب خودم قدم بردارم و بدانم هستی کارخانهای است که من باید در این هستی تلاش کنم.
در این وادی ذکر شده است هیچ مخلوقی و نگفته است هیچ انسانی؛ یعنی نگاهی فراتر به هستی دارد؛ هر مخلوقی که خداوند خلق کرده است بیهوده نیست حال چه برسد به انسان که اشرف مخلوقات است. همه ما در دوران زندگی دچار ناامیدی میشویم و این ناامیدی بد است نباید در این حال بمانیم؛ باید سریع از این ناامیدی خارج شویم. علت این ناامیدی فراموشی است وقتی ما فراموش میکنیم جایگاهمان کجا است در ادامه ناامید میشویم؛ پس این آموزشها به ما کمک می کند که جایگاهمان را در هستی پیدا کنیم و در شرایط بد چه مسافرمان سفر کند یا نکند نقش ما این است که در هستی تلاش کنیم، آموزش بگیریم و خدمت کنیم.
هر موجودی که در خلقت وجود دارد، تصادفی آفریده نشده است. شاید من فکر کنم که برای چه بهوجود آمده است؟ هر موجودی در هستی برای هدفی خلق شده است؛ اگر وجودش در هستی نیاز نباشد بیدرنگ از حیات حذف میشود؛ شاید من فکر کنم این مصرفکنندهای که به خودش و دیگران آسیب میزند چرا باید زنده بماند؟ استاد امین به خوبی به این جمله جواب میدهد: ما فلسفه وجودی را باید بفهمیم اول اینکه خودم بدانم در چه جایگاهی هستم، توانایی و استعداد خودم را بشناسم و اطرافیان را با هر شرایطی که دارند، بپذیرم؛ وقتی که من نقشم را در هستی پیدا کردم تواناییهایم را پیدا کردم اگر شرایطم بد باشد حال من خوب است.
امیدوارم در مسیر کنگره که درهای آموزش به روی ما باز شده است گوش به فرمان راهنما باشیم و آموزشها را دریافت کنیم و حرمتهای کنگره را به خوبی اجرا کنیم و مطمئن باشیم درهای زیادی به روی ما باز میشود؛ ولی اگر که ما گوش به فرمان نباشیم درها به روی ما بسته میشود. امیدوارم که همسفرها با قدرت و قوت به راه خود ادامه بدهند و هیچگاه در این مسیر ناامید نباشند.
.jpg)
مرزبانان کشیک: مسافر محمد و همسفر زهرا
تایپیست: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون دهم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر ثریا (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر زهرا نگهبان سایت
ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر رضوانه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
587