English Version
This Site Is Available In English

کنگره رسیدن به حال خوش

کنگره رسیدن به حال خوش

دلنوشته همسفر سارا

ورود من به کنگره به سال ۱۴۰۰ برمی‌گردد. زمانیکه در این مکان امن قدم گذاشتم، نمی‌دانستم که چه سرنوشت و آینده‌ای در انتظار من است؛ اما این حس را داشتم که جای من اینجا است و انگار به خانه خود برگشته بودم.
بسیار حس آرامش و تعلق خاطر به کنگره داشتم. امید و باوری درون قلبم روشن شده بود و ندایی از درون این نوید را می‌داد، که قرار است در اینجا حال من و مسافرم خوب شود. به همین خاطر با وجود تمام سختی‌ها، تلاش کردم محکم قدم بردارم و با تمام قوا در این مسیر حرکت کنم.
اعتراف می‌کنم در قسمت‌هایی از سفر که بسیار نفس‌گیر بود، خسته شدم و مدتی استراحت کردم و باز با نیرویی مضاعف ادامه دادم؛ اما هیچ‌وقت عقب نکشیدم، زیرا نور ایمانی که در درون من روشن شده بود قوی‌تر از سختی‌هایی بود که در مسیر راهمان قرار داشت.
ما ماندیم و ادامه دادیم امروز بعد از گذشت چهار سال دارایی‌ ما به حال خوب خودم و مسافرم  تبدیل شد.
آرامشی که به زندگی‌ ما برگشته و از همه مهم‌تر داشتن خانواده بزرگی که هر کجای این سرزمین هم که باشیم، دیگر تنها نیستیم و خانواده پر از عشقمان را در کنارمان داریم.
این سعادت را داریم که بتوانیم خدمت کنیم و هر چند کوچک مفید باشیم تا بتوانیم این حس خوب را به اطرافمان انتقال دهیم.
نمی‌دانم به خاطر کدام دعا؟!  کدام قدم؟! و کدام لحظه از زندگیم؟!
این اجازه برای من صادر شد که بتوانم به کنگره پا بگذارم اما هر دفعه که به عقب برمی‌گردم، جز بغض و چشمان اشک آلودم که رو به آسمان می‌شود برای شکرگزاری بابت داشتن این نعمت بزرگ چیز دیگری به ذهنم نمی‌رسد.
خداوند را به خاطر داشتن استاد بزرگ و عزیزمان شکر، که هرچه داریم زیر سایه آموزش‌های ایشان است.
انشاالله که خداوند به ایشان طول عمر و سلامتی بدهد تا هرچه بیشتر بتوانیم از وجود ارزشمند ایشان بهره‌مند بشویم.
به خاطر حضورم در کنگره روزی هزاران بار می‌گویم شکر شکر شکر

نویسنده: همسفر سارا 
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
رابط‌خبری: همسفر پروانه رهجوی راهنما لیلا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)

همسفران نمایندگی دماوند 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .