همسفر فرشته
زمانیکه به وادی دوم گوش میسپردم؛ همان وادی که میگوید: هیچ مخلوقی به جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. تنها یک ماه از ورودم به کنگره میگذشت و نوری از امید در وجودم روشن شده بود. پیش از آشنایی با کنگره، زندگی برایم رنگ باخته بود و هرلحظه در فکر پایان این رنج و فرارسیدن مرگ بودم؛ اما با گامنهادن در این مکان مقدس و بهرهمندی از آموزشهای راهنمایم همسفر زینب و نیز سیدیهای ارزشمند آقای مهندس دژاکام که هرکدام در زمان مناسب و همسو با احوال مسافران و همسفران ارائه میشوند، تحولی شگرف در زندگیام رخ داد؛ نوری در دلم تابید و دریافتم که خداوند همواره من را دوست دارد و خواستار حضورم در این هستی است. بهواسطه مسافرم که پیش از ورود به کنگره، او را منشأ تمام سختیها و تلخیها در زندگیام میدانستم، اکنون به سرزمینی قدم نهادهام که در تمام سالهای عمرم، اینچنین آرامشی را تجربه نکرده بودم.
از این وادی ژرف آموختم که هرگز نباید زبان به گلایه گشود و پرسید: من برای چه به این دنیا آمدهام؟ بلکه باید همواره در زندگیام قدر زیباییها و نعمتها را بدانم و هرگز زندگی خود را با ظاهر فریبنده زندگی دیگران مقایسه نکنم، حسرت دارایی دیگران را به دل راه ندهم، از قضاوت نابهجا دوری کنم و تنها به نقاط ضعف دیگران چشم ندوزم. در مقابل، این وادی به من آموخت که در هر جایگاهی از زندگی که هستم، سپاسگزار پروردگار باشم و همواره به این بیندیشم که به یمن حضور مسافرم، پای من به کنگره باز شد و مسیر درستزیستن و حرکت در صراط مستقیم را فراگرفتم.
اکنون که این مشارکت را مینویسم، در واپسین روزهای سفر اول قرار دارم و در همین چند ماهی که در کنگره بودهام، فصلی نو در زندگیام گشوده شده است. با افراد بینظیری آشنا شدهام که هرکدام را به مثابه خواهر خونی خود دوست میدارم و در کنار تکتک آنها، طعم آرامش واقعی را میچشم. آرزو دارم اگر مشیت الهی یاری کند، در کنار همسفران بمانم و به مسیر خود ادامه دهم تا به قدرت مطلق الله نزدیکتر شوم و بتوانم قطرهای از اقیانوس بیکران دانش و معرفت آقای مهندس دژاکام باشم. میخواهم این راه روشن و این مسیر پربرکت را به دیگر افرادی که همچون گذشته من، در گرداب ناامیدی و ترس از آینده دستوپا میزنند، نشان دهم تا آنها نیز طعم آرامش را بچشند و بدانند که هیچ مخلوقی بیهوده به این جهان قدم نگذاشته است و هیچیک از ما پوچ و بیهدف نیستیم؛ حتی اگر چنین تصوری در ذهنمان نقش بسته باشد.
به امید آن روز که تمامی انسانها، راه کنگره و مسیر پرنور خودشناسی و خداشناسی را بیابند.
همسفر عاطفه
وادی دوم میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
قبل از آشنایی با کنگره، زمانیکه به مسافرم و تخریبهای ناشی از مصرف مواد نگاه میکردم، تصور میکردم زندگی بهپایان رسیده و دیگر هیچ امیدی برایمان نمانده است؛ اما زمانیکه راه کنگره برای من گشوده شد و به وادی دوم رسیدم، دریافتم که این تفکر بود که من را به عمق تاریکی سوق میداد. این وادی به من آموخت که هر موجودی در این هستی، هدف و رسالتی دارد؛ حتی یک کرم خاکی نیز بیهوده خلق نشده است.
با عزمی راسخ و با استعانت از خداوند، هزارانبار شکرگزارم که مسیر کنگره، این دریچه دانایی و آگاهی، به روی ما گشوده شد تا روز بهروز عزتنفس، اعتمادبهنفس و حرمت از دست رفتهمان را بازیابیم. این وادی به من عاطفه، یادآوری کرد که من نیز هدف و رسالتی در زندگی دارم و برای بهبود خود باید پیوسته تلاش کنم و از آموختن دست نکشم.
گردآوری: همسفر باران رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر فائزه و همسفر مهدیه (م) رهجویان راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
362