در کنگره۶۰ یاد گرفتم که هیچ چیزی بیحساب و کتاب نیست، نه تاریکیهایم، نه روشناییهایم، نه سقوطهایم و نه اوجهایم. ابتدا گمان میکردم اینکه بیایم، بشنوم و بروم، کافی است؛ اما به تدریج متوجه شدم شنیدن قدم اول است. درک کردن نیاز به صبر دارد و عمل کردن ظرفیت میخواهد و در ادامه آموختم که مسئولیت تنها یک واژه نیست؛ بلکه پیمانهای است که اندازه آن با ظرفیت دل من سنجیده میشود. اگر زودتر از آنکه ظرفیت داشته باشم بخواهم چیزی را تجربه کنم نه تنها رشد نمیکنم؛ بلکه خود و دیگران را هم زخمی میکنم.
ابتدا باید از تاریکی خود عبور کنم که بتوانم چراغی برای راه دیگران شوم و تا زمانیکه قبله خود را درست نچرخانم هر مسیری مرا از مقصد دور میکند؛ حتی اگر ظاهر زیبایی داشته باشد. قبله من در کنگره۶۰ نه اسم آدمهاست و نه جایگاهها؛ بلکه نیت پاک و خواسته درونی است، همان صدای آرامی که میگوید: بمان، بجنگ، بخواه و زمانیکه ظرفیت لازم را پیدا کردم، خدمت برای من یک عشق شد، نه کاری، نه فشاری، نه اجباری؛ بلکه راهی شد برای برگشتن به خود، برای رشد؛ بنابراین خدایا در این راهی که با اشک و لبخند، با زمین خوردن و برخواستن ساختم مرا نه از مسئولیت بترسان و نه از قبله خود دورم کن، که من هنوز در مسیرم و همین برای من کافی است.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول تغذیه سالم)
ویرایش: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول تغذیه سالم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
48