English Version
This Site Is Available In English

قبله گم کردن به معنای فراموشی از خود است

قبله گم کردن به معنای فراموشی از خود است

در کنگره۶۰ روزها و شب‌ها در دل تغییرات عمیق و سخت زندگی می‌گذرد. این‌جا جایی است که در آن نه تنها با مواد مخدر، بلکه با خودمان روبه‌رو می‌شویم. هر کدام از ما در این مسیر، مسئولیت‌های خاص خود را داریم؛ مسئولیت‌هایی که در ابتدا شاید بار سنگینی به نظر می‌رسیدند؛ اما حالا می‌دانیم که هر کدام از آن‌ها بخشی از روند درمان و رشد ما هستند. مسئولیت، در کنگره 60 برای من چیزی فراتر از یک وظیفه ساده است. مسئولیت یعنی پذیرفتن تمام جنبه‌های زندگی‌ام؛ از گذشته‌ای پر از اشتباهات تا آینده‌ای که هنوز به دست خودم شکل خواهد گرفت. مسئولیت یعنی قبول کردن این که هر لحظه از زندگی‌ام می‌تواند، تغییر کند و این تغییر تنها در دست خودم است. مسئولیت یعنی نه‌تنها به بهبودی خودم فکر کنم؛ بلکه به تأثیرات مثبت و منفی که بر اطرافیانم می‌گذارم، نیز آگاه باشم. مسئولیت در کنگره۶۰ گاهی شبیه یک چراغ است که راه مرا روشن می‌کند؛ حتی وقتی که در تاریکی قرار دارم.

اما مسئولیت، وقتی می‌تواند حقیقتاً به من کمک کند که ظرفیت خود را بشناسم. در گذشته، در حالی‌که درگیر منیت و تاریکی‌ها بودم، همیشه تلاش می‌کردم تا از خودم بیشتر از آنچه که ظرفیت داشتم، بگیرم. با این فکر که اگر مسئولیت‌های بیشتری بپذیرم، شاید بتوانم بیشتر از گذشته خودم را اثبات کنم؛ اما کنگره۶۰ به من آموخت که ظرفیت نه‌تنها به توانایی‌های فردی من مربوط است؛ بلکه به پذیرش محدودیت‌های خودم و به فهمیدن این نکته که چه زمانی باید از قدرت خود استفاده کنم و چه زمانی باید از دیگران کمک بگیرم.

ظرفیت در این مسیر، به معنای آگاهی از نقطه ضعف‌ها و نقاط قوت خود است. این که بدانم در کجا باید از خودم عبور کنم و در کجا باید بایستم و برای پیشرفت گام بردارم. گاهی در این مسیر، وقتی ظرفیت خود را به درستی بشناسم، می‌توانم از فشارهای اضافی دوری کنم و مسئولیت‌هایی را بر عهده بگیرم که واقعاً در توان من است. در غیر این‌صورت، این مسئولیت‌ها به بار سنگینی تبدیل می‌شوند که نه‌تنها نمی‌توانم، آن‌ها را تحمل کنم؛ بلکه باعث می‌شود از مسیر اصلی‌ام منحرف شوم.

قبله گم کردن، یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها در مسیر درمان است. وقتی در زندگی قبله‌ام را گم می‌کنم، زمانی‌که مسیر درست را فراموش می‌کنم، همان‌طور که در گذشته نیز خودم را در اشتباهات و توهمات گم کرده بودم، در حال حاضر هم ممکن است، دچار سردرگمی شوم. قبله گم کردن، همان‌طور که در کنگره می‌بینیم، می‌تواند از فشارهای بیرونی، از مقایسه خود با دیگران، یا حتی از پذیرش مسئولیت‌های بیش از حد ناشی شود. در این مسیر، قبله گم کردن به معنای فراموشی از خود است. این که در میان آمارها و مشکلات روزمره، خود را از یاد ببریم؛ اما هرگاه که دوباره به اصل خود باز می‌گردیم، یعنی زمانی‌که مسئولیت خود را و درک ظرفیت‌هایمان را می‌پذیریم، دیگر قبله‌مان گم نخواهد شد. وقتی یاد می‌گیریم که خودمان را نه بر اساس انتظارات دیگران، بلکه بر اساس واقعیت‌های درونی‌مان بشناسیم، قبله‌مان نه تنها پیدا می‌شود؛ بلکه شفاف‌تر از همیشه خواهد شد.

کنگره‌60 به من آموخته است که اگر مسئولیت‌ها را با دقت و توجه بر دوش بگذارم، اگر ظرفیت خود را به درستی بشناسم و محدودیت‌هایم را قبول کنم، هرگز قبله‌ام را گم نمی‌کنم. در این مسیر، هر گامی که برمی‌دارم، مرا به خودم نزدیک‌تر می‌کند. شاید در ابتدا دچار اشتباهات و اشتباهات دوباره شوم؛ اما هر بار که به خودم باز می‌گردم، قدرت دوباره‌ای پیدا می‌کنم. مسئولیت، ظرفیت و قبله گم کردن، در این سفر برای من مثل سه رکن اساسی هستند. مسئولیت به من آموخته است که چه چیزی را باید برعهده بگیرم و چه زمانی باید مسئولیت خود را به دیگران واگذار کنم. ظرفیت به من کمک کرده است تا توانایی‌ها و محدودیت‌هایم را بشناسم و در این راستا رشد کنم و قبله گم کردن، یادآور این است که همیشه باید مراقب باشم تا در مسیر درست باقی بمانم و هیچ‌وقت خودم را فراموش نکنم.
در پایان، شاید مهم‌ترین چیزی که یاد گرفته‌ام این باشد که زندگی در کنگره۶۰ به من نشان داده است که درنهایت، مسئولیت‌پذیری، شناخت ظرفیت‌ها و پیدا کردن قبله، همه برای این است که بتوانم بهترین نسخه از خودم، نه برای دیگران، بلکه برای خودم باشم.

نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
رابط خبری: راهنما همسفر الهام
عکاس: همسفر دیبا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم)
ثبت و ویرایش: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون بیست‌و‌ششم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .