پنجمین جلسه از دوره پنجم جلسات آموزشی خصوصی لژیون سردار، گروه همسفران نمایندگی ستارخان به استادی راهنمای ویلیام همسفر معصومه، نگهبانی دنور همسفر مرضیه و دبیری دنور همسفر نگار با دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن» روز سهشنبه 2 اردیبهشت 1404 رأس ساعت 14:55 شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
تولد آغاز حیات و مرگ پایان حیات نیست. وقتی مسئولیتی را به عهده میگیرم باید ببینم گنجایش و ظرفیت آن درون من هست یا نه. وقتی در لژیون سردار قدم میگذارم باید بتوانم از الگوها استفاده کنم. الگوی کنگره 60 راهنماها هستند، عشق و خدمت آنها بلاعوض است. وقتی خدمت میکنند به دنبال بازپس گرفتن آن نیستند. اما چه اتفاقی میافتد که در زندگیشان برکت جاری میشود؟ اندازهها و حسها تغییر میکند و تبدیل صورت میگیرد و در نهایت ترخیص می شوند.
گاهی من مسئولیتی را برای قیاس، تفاخر و منیت قبول میکنم که یک نوع اتلاف وقت است و اینها باعث میشود در انتها کار من خراب شود زیرا که حس خراب است و خرابی به بار می آورد. برای قدرت دادن به نیرویی باید آن را از سمت کم شروع کنم و بالا و بالاتر ببرم. این نیرو معادل با حس است. وقتی حس خراب باشد مبدا و مقصد من گم میشود و قبله خود را گم میکنم که همان گم کردن هدف است. اولین و بزرگترین مسئولیت هر فردی، مسئولیت انسان بودنش است. در بعد زمین آمدهام که از رنج و درد بشر کم کنم یا به درد آنها اضافه کنم؟ اینجا اختیار با من است که درد باشم یا درمان.
اگر دستی، مالی یا کلامی در خیر دارم فکر نکنم که این من هستم، بلکه رزق و روزی افراد است که خداوند در زندگی من گذاشته و مسئولیتی است که به من داده شده است تا ظرفیتش را پیدا کنم. اگر بتوانم از آنها بگذرم و ببخشم که مسئولیتم را به خوبی اجرا کردهام. چه در کنگره و چه در جهان هستی قبلهام را گم نکردهام و اگر نتوانم آن را اجرا کنم یعنی رزقی را که خداوند به من داده تا از آن ببخشم و این ظرفیت در من نباشد و مسئولیتم را به درستی انجام ندهم از من گرفته میشود به حالتی که شاید خوشایندم نباشد. در کلام الله آمده "إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُود" انسان نسبت به رب خودش ناسپاس میشود و دچار حقه ی فراموش می شود و اینجاست که از هدف دور میافتد. هدف در پروژه عظیم سردار بخشیدن است.
آخرین مراحل آرایش جسم رسیدن به فرمان عقل است تا شو شود برای من اتفاق بیفتد و اندازههای من تغییر کند و ظرفیت من بزرگتر شود و من باید بروم به سمت عشق و مهر و بخشش تا در بعد دیگر تصاویر مجازی از بخشیدن را به مرحله ی شو شود در بیاورم. من امروز در جایگاهی استادی قرار گرفتم. مسئولیت من این است که خدمت کنم و آموزش بدهم و مسیر را نشان دهم زیرا مسئول هستم و از من سوال پرسیده می شود .
ظرفیت انسانها با هم متفاوت است. یک انسان نمیتواند از میمهای مالکیتش عبور کند. نمیتواند از رختخواب داخل کمد که برای سی سال پیش است بگذرد تا دیگران از آن استفاده کنند. همه پهلوان را تشویق میکنند و به او شال و قرآن اعطا میشود و یک انسان دیگر در همین نمایندگی میشود نشانی در بینشانی و در سکوت فقط ناظر است. آیا ظرفیت شخصی که از رخت خواب کهنه خود نمی گذرد با شخصی که در سکوت ناظر است و از میلیارد ها سرمایه اش گذشته یکی است؟ ظرفیت یک شبه بالا نمیرود. روزی برای مسافرم وارد کنگره می شوم تا درمان شود اما از یک جایی به بعد، هدفم خدمت به تمامی مسافران و همسفران است، که این خدمتی است به خودم. اگر وارد لژیون سردار شدم و تمدید کردم و توانستم دنور یا پهلوان شوم یعنی در مسیر هستم و میدانم مبدا کجاست و میدانم هدف از این پروژه ی عظیم چیست .
اگر علت مسئولیتهایی که به من واگذار میشود را ندانم، درگیر حاشیه میشوم و قبلهام را گم میکنم. میگویم استاد سردار کیست؟ میخواهم بگویم سلام و ایشان پاسخ دهند سلام علیکم فرزندانم، اما آیا هدف این است ؟
هدف در لژیون سردار این است که من بتوانم خدمت کنم و پرداخت داشته باشم آنجاست که استاد میبیند که فعالیت های من در جهت پا برجا بودن این سیستم است و من کاری انجام دادم. هدفها را دنبال کنم و قبلهام را گم نکنم و فراموش نکنم اینجا مکان مقدس و امنی است زیرا چندین نفر به دور هم جمع شدند تا احیای انسانی را شکل دهند و این کار کمی نیست.
گوهر خود را هویدا کن کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن کمال این است و بس


تایپ و ویرایش: همسفر دنور نگار (دبیر لژیون سردار)
عکاس: مرزبان خبری همسفر هاجر
ارسال: همسفر گندم (نگهبان سایت)
نمایندگی همسفران ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
254