جلسه پنجم از دوره بیستونهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شمس با استادی همسفر زهره، نگهبانی همسفر صنم و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن» روز سهشنبه ۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا قهرمانی تیم آمادگی جسمانی و نایب قهرمانی تیم ایروبیک را به همسفر سپیده، اعضای تیم و همسفران نمایندگی شمس و همچنین دریافت شال ویلیام را به همسفر ساحل، همسفر فاطمه و اسیستانت ویلیام وایت همسفر مینا و راهنما همسفر ریحانه تبریک عرض میکنم. ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن سه ضلع مثلث دستور جلسه هستند.
ظرفیت به معنی گنجایش است که در انسان قابل تغییر است و با بالا بردن سطح آگاهی، آموزش و تفکر میتوانم نقطه تحملم را بالا ببرم و در خود ظرفیت ایجاد کنم. همیشه نسبت به ظرفیت پذیرش صورت میگیرد، مثل بیمارستان که بر اساس ظرفیتش پذیرش دارد و پاسخگو است.
به فرمایش مهندس دژاکام اعتیاد در سطح جهانی قابل درمان نیست؛ ولی کنگره۶۰ به طور قطعی اعتیاد را درمان میکند و دهها هزار نفر در کنگره درمان شدند. قبله به معنی هدف و مسیر است. هدف کنگره۶۰ رعایت کردن قوانین و خدمت کردن به دیگران است وقتی من و مسافرم درمان شدیم و از حال بد به حال خوب رسیدیم، حالا باید حواسمان باشد که قبلهمان را گم نکنیم؛ باید قدردان کنگره۶۰ و خدمتگزار باشیم.
اگر به من اجازه دادند در جایگاهی خدمت کنم قدر و ارزش آن جایگاه را بدانم؛ حتی اگر طی زدن و مرتب کردن صندلیها را به من بدهند؛ باید تشکر کنم و دچار منیت نشوم. اگر در روز جشن گلریزان مبلغی را متعهد شدم؛ باید مسئولیتش را بپذیرم و به موقع آن مبلغ را بپردازم و فراموش نکنم بهای هر چیزی که دریافت کردم را پرداخت کنم. استاد سردار میفرمایند: ما برای این به هستی آمدیم که اول آموزش ببینیم و بعد خدمت سالم انجام دهیم.
خواستم حکایتی از حضرت موسی و خارکن را برایتان بازگو کنم، روزی از روزها که حضرت موسی برای دعا به سمت کوه طور میرفت خارکنی را دید و خارکن از او خواست که از خدا بخواهد تا یک تیشهای را به او بدهد تا بتواند راحتتر کارهایش را انجام دهد؛ ولی خداوند قبول نکرد تا اینکه حضرت موسی چند بار دیگر از خداوند خواست و خدا هم خواسته او را اجابت کرد و به خارکن تیشهای عطا کرد، بعد از مدتها فهمید که خارکن با آن تیشه فردی را کشته است.
حضرت موسی رو به خارکن گفت: تو را تیشه دادم که هیزم کَنی، ندادم که بنیاد مردم کَنی. با توجه به این حکایت شاید خیلی از چیزهایی که ندارم هنوز ظرفیتش را در خودم ایجاد نکردهام و اگر آن را به دست بیاورم از تعادل خارج میشوم و قبلهام را گم میکنم و به صلاح من است که در زمان و مکان بهتری به دستش بیاورم.
.jpg)
تایپیست: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون اول)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
516