سومین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی رفسنجان با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر قدرت و دبیری مسافر صدرالدین با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» روز یکشنبه ۳۱ فروردینماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
بسیار خوشحال هستم که در جمع شما عزیزان حضور دارم تا بتوانم با مطالب و آموزشهای آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان راه زندگیام را به درستی ادامه بدهم، از ایشان کمال تشکر را دارم، از آقا محسن تشکر میکنم که این شرایط را فراهم کردند تا من بتوانم در این جایگاه باشم، از عزیزانی که از کرمان این مسیر را پیمودهاند تا دقایقی در کنارشان باشیم و از حضورشان استفاده کنیم تشکر میکنم و در آخر از تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰ در سراسر کشور خصوصاً شعبه رفسنجان تشکر میکنم که از صمیم قلب به رهجویان، خدمت ارائه میدهند، برای رونق این شعبه صمیمانه و صادقانه زحمت میکشند، افراد بسیاری از جمله آقا محسن که جای تقدیر و تشکر دارد؛ یعنی در ناباوری که ما داشتیم توانستیم این شعبه را راهاندازی کنیم تا افراد زیادی اعتیاد خود را در این مکان درمان کنند و به سلامتی برسند. دستور جلسه امروز در مورد ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن) است.
.jpeg)
در مورد این دستور جلسه میتوان گفت که این چهار واژه را میتوان شبیه یک زنجیر بههم پیوسته حساب کرد؛ چون ظرفیت، مسئولیت و پذیرش هر کدام به هم وابسته هستند، اگر یک مسئوليتی را به من بدهند در یک اداره و یا جای دیگر من اول باید ظرفیت خودم را محک بزنم که آیا من ظرفیت آن را دارم که بتوانم این مسئولیت را قبول کنم؟ آن ظرفیتی که در خودم محک زدم تا به آن نتیجه برسم؛ مثلاً میگویم بله من ظرفیت دارم و میتوانم از پس این کار برآیم پس آن مسئولیت را میتوانم بپذیرم که همان پذیرش میشود، پس باید اول ظرفیت خودم را محک بزنم و بعد از آن ببینم ظرفیت من در چه حد و اندازهای است، آن مسئولیتی را که به من واگذار میشود نسبت به ظرفیتم بپذیرم. سه واژه ظرفیت، پذیرش و مسئولیت به هم ربط دارند، اگر من مسئولیتی را قبول کردم باید ظرفیت آن را داشته باشم؛ مثلاً نگهبانی یک اداره را به من دادهاند باید در راه مستقیم حرکت کنم، نخواهم آن مسئولیت را دور بزنم، کوتاهی نکنم، همیشه در راه مستقیم حرکت کنم و مسئولیتم را به خوبی اجرا کنم در این صورت میتوانم جواب مسئولیتم را به کارفرمای خود بدهم که من مسئولیتم را قبول کردم و طبق این شرایط هم دارم اجرا میکنم؛ ولی اگر کوچکترین اختلالی بخواهم در مسئولیتم ایجاد کنم، بخواهم دور بزنم، در این مسئولیت اولین کاری که انجام دادم به خودم خیانت کردم.
اگر من مسئولیتی را قبول کردم نمیتوانم کمتر از حد توان و ظرفیتم این مسئولیت را انجام بدهم و اجرا کنم و به نوعی از یک راهی مسئولیت را دور بزنم، دور زدن همان قبله گم کردن و منحرف شدن است. آقای مهندس در سیدیها گفتهاند که قبلهای به نام خانه کعبه داریم برای نماز خواندن و اینکه دعاهای ما مستجاب شود از این قبله استفاده میکنیم و هیچگاه نمیتوانیم از این قبلهای که برای ما مشخص شده رو برگردانیم و به سمت دیگری عبادت کنیم و یا نماز بخوانیم. گاهی در اوج زندگی به خوشبختیها پشت پا میزنم تا ظرفیتم را به زمین و زمان ثابت کنم که ظرفیت من همین است، گاهی اتفاقی در زندگی من رخ میدهد من ظرفیت ندارم که آن مشکل را حل کنم، گاهی هم میگوید این مشکل را که برای من اتفاق افتاده میتوانم آن را حل کنم. گاهی در یک شهر یا روستایی زندگی میکنیم به هر صورت میبینیم بعضی از افراد مشکلاتی برایشان بهوجود میآید ظرفیت ندارند که آن مشکل را حل کنند و یکسری مشکلات بزرگتری برایشان پیش میآید. شاید من لذت خوشبختی و آسایشی را که دارم بابت نداشتن ظرفیت به زندگیام پشت پا میزنم، چون ظرفیتی که آن آسایش را بخواهم درک کنم را ندارم.
این چهار واژه مثل دانههای زنجیر بههم وصل هستند که انسان اول باید ظرفیتش را بسنجد که مسئولیتی قبول کند و اگر هم در راه مستقیم باشد که هیچ زمانی قبله خود را گم نمیکند مثل دانههای زنجیر که اگر یکی از آنها پاره بشود دیگه مثل سابق آن استحکام خودش را ندارد که بشود از آن استفاده کرد. انسان باید ظرفیت خودش را محک بزند بعد مسئولیت را قبول کند و بعد هم که مسئولیت را قبول کرد در راه مستقیم قدم بردارد. آقای مهندس در یکی از سیدیها میگویند؛ در مورد تمام موجودات روی زمین این چهار واژه صادق است، بر انسان و حیوان صادق است؛ مثلاً ظرفیت پشه اندازه خودش است و هر موجودی که روی زمین است به اندازه خودش یک ظرفیتی دارد مثل همان پیمانه میماند؛ مثلاً یک پیمانه یک لیتری داریم هر طور که شما سعی کنید آن پیمانه بیشتر از یک لیتر جا نمیگیرد، اگر بخواهید حتی یک سیسی بیشتر در آن بریزید لبریز میشود. آقای مهندس در مورد شخصی که مصرفکننده مشروبات الکلی است میگوید یک فردی که یک فنجان کوچک مشروبات الکلی استفاده میکند؛ ولی ظرفیتش را ندارد، ظرفیت یک فنجان کوچک را ندارد بعد کارهایی میکند که در شأن یک انسان نیست؛ چون ظرفیت همین یک پیمانه را ندارد؛ اما در کنارش یک شخص هست که شاید یک لیوان از همین مشروبات الکلی را مصرف کند؛ ولی اصلاً عین خیالش هم نباشد و شخصی هم هست که میتواند دو پیمانه بخورد، ظرفیت انسانها با هم متفاوت است و این ظرفیت در انسان یک مرتبه بهوجود نمیآید بلکه پله به پله ظرفیت انسان در تمام مسائل بالا میرود.
.jpeg)
نگارش و ارسال: مسافر محمد رهجوی راهنما مسافر محسن
مسافران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
294