English Version
This Site Is Available In English

با قبول هر مسئولیت در کنگره 60 ظرفیت من افزایش پیدا می‌کند

با قبول هر مسئولیت در کنگره 60 ظرفیت من افزایش پیدا می‌کند

پنجمین جلسه از دوره‌ی شانزدهم سری کارگاه‌های خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به نگهبانی مسافر رضا، استادی راهنمای تازه‌واردین مسافر محسن و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم‌کردن)» یکشنبه 31 فروردین‌ماه 1404 ساعت 17 آغاز شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ خدا را شاکر و سپاسگزارم بابت حضور در نمایندگی بنیان. از ایجنت محترم، لژیون مرزبانی سپاسگزارم. این موضوع برای من خیلی میمون و مبارک است که امروز اینجا هستم و لژیون سردار خدمتگزار است. من در این شعبه دو گلریزان را به‌عنوان مرزبان مالی برگزار کردم و آقای جواد فلاح دو دعا برای من کردند که عین آن دو برای من اجابت شده است. با حضور در لژیون سردار، در زندگی‌ام از خدمات مالی بهره‌های زیادی برده‌ام و خیروبرکت آن به من رسیده است.

دستور جلسه ظرفیت و مسئولیت (قبله گم‌کردن)  است؛ من فکر می‌کنم ظرفیت و مسئولیت با هم رابطه کاملاً مستقیمی دارند. ما در کنگره سفر می‌کنیم، جهان‌بینی کار می‌کنیم و آموزش می‌بینیم؛ می‌دانیم کسانی که در کنگره خدمت می‌کنند و رها می‌شوند کاملاً با دیگر افراد بیرون از کنگره متفاوت هستند، رفتار و منش آن‌ها با هم فرق می‌کند. نوع زندگی و کسب‌وکار ایشان با دیگران متفاوت است. با قبول هر مسئولیت در کنگره 60 ظرفیت من افزایش پیدا می‌کند؛ هر چقدر مسئولیت‌پذیرتر باشم، ظرف وجودی من بزرگ‌تر و قوی‌تر می‌شود.

من با این دستور جلسه به روزهای سفر اول خود بازگشتم؛ وقتی من در جایگاه میکروفن گردان می‌خواستم خدمت کنم نمی‌توانستم مسئولیت آن‌ را بپذیرم؛ درصورتی‌که در زمان مصرف مواد مسئولیت چند فروشگاه زیر نظر من بود؛ حتی وقتی می‌خواستم یک نوشتار را بخوانم، نمی‌توانستم مسئولیتش را قبول کنم. جالب است زمانی که برای اولین‌بار نوشتار را خواندم آن‌قدر اضطراب داشتم که وقتی تمام شد، انگار باری از روی دوش من برداشته ‌شد. فکر می‌کنم ظرف درونی‌ام خیلی کوچک بوده است که طاقت خواندن نوشتار را در جمع دویست‌نفری را نداشتم.

بعد از انجام این کار، یک پله جلوتر رفتم و خدمت مهمانداری را گرفتم. از سفرم سه ماه گذشته بود که نگهبان نظم شدم، بعد از مدتی دبیر لژیون شدم و بعد از آن رها شدم. شاید در نگاه اول من برای ترک مواد به کنگره 60 آمدم تا رهایی بگیرم؛ اما در عمل اتفاق مهمی برای من افتاد و یاد گرفتم چطور زندگی کنم. یاد گرفتم چگونه مسئولیت‌پذیر باشم؟ اگر مسئولیت‌پذیر باشم اتفاقات خوبی برای من می‌افتد. من به‌عنوان یک پدر اگر به فرزند خود مسئولیتی بسپارم و او آن را به‌درستی انجام دهد؛ مطمئناً بعد از آن، مسئولیت و یا کار جدید دیگری به او می‌سپارم.

دقیقاً نظام هستی به همین شکل است که اگر من نظم آن را بلد باشم و بدانم اگر کارم را درست انجام بدهم ارتقا و جایگاه بالاتر حق من است. این را هستی به من می‌دهد. اگر من در سفر اول خدمت کنم؛ یعنی مسئولیت‌پذیر بوده‌ام و ظرف وجودی‌ام را افزایش داده‌ام. اگر این دو کنار همدیگر باشد شک ندارم که هدف و قبله من گم نمی‌شود؛ چون هدف من رهایی و درمان مواد مخدر است، حالا با هر نگاهی که آمده باشم اگر خدمت را در دستور کار خود قرار دهم، اگر دارو خوردن و آموزشم را به‌درستی قبول کنم، مطمئناً باید یک درجه ارتقا پیدا کنم. اگر رها بشوم و مسئولیت رهایی‌ام را قبول کنم و خدمت کنم، مطمئناً حالم بهتر می‌شود. هر چقدر این ظرف بزرگ‌تر شود، باعث حال بهتر و مسئولیت‌های بیشتر می‌شود. مگر من از کنگره 60 در زندگی چه چیزی می‌خواستم؟  می‌خواستم پدر خوبی باشم، سعی کنم که انسان مفیدی برای جامعه باشم.

مهم این است که من سعی خودم را انجام دهم؛ شاید به ثمر نرسد؛ چون نتیجه در دست من نیست؛ ولی من تمام توانم را روی آن کار بزارم، روی آن خدمت یا موضوعی که باید انجام دهم. این مسئولیت خیلی مهم است که در برابرش ظرفیت می‌آورد؛ چون در مقابل هدف گم نمی‌شود، قبله گم نمی‌شود، صراط مستقیم گم نمی‌شود. من باید مسئولیت خودم را به نحو احسن انجام دهم و دنبال نتیجه‌ آن نباشم. آن چیزی را انجام دهم که برای من آموزش باشد تا بتوانم در ادامه  جایگاه بهتر، حال بهتر و زندگی بهتری را تجربه کنم. من شعبه بنیان را خیلی دوست دارم؛ چون از ابتدای خرید زمین و ساخت و افتتاح آن، مرزبان و راهنمای تازه‌واردین بودم. در ادامه بیشتر دوست دارم مشارکت‌های شما را بشنوم. ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر محمد
نگارش: مسافر یاسر
ویرایش: مسافر نوید
ارسال خبر: مسافر وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .