آموزش باید تبدیل به آموزگارنده شود

جلسه‌ی دوازدهم از دور یازدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی امام‌قلی‌خان با استادی دیده‌بان محترم مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر محمدعلی با دستورجلسه «تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره 60» در روز پنجشنبه تاریخ 28 فروردین ماه 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

امیدوارم جلسه خوبی را در کنار همدیگر داشته باشیم. ما در کنار هم آموزش می‌بینیم؛ ولی با هم چیزی را تجربه نمی‌کنیم، این مسئله‌ای است که تفاوت بین ما ایجاد می‌کند که در نهایت آن تجربه به دانایی‌مؤثر تبدیل می‌شود. آدم‌هایی که می‌دانند می‌توانند قدم بردارند، حرکت کنند، به انجام برسانند و شرایط را تغییر بدهند و کسانی که نمی‌دانند نمی‌توانند، هر چقدر هم دست و پا بزنند کار برایشان سخت می‌شود، چون حرکت سخت است؛ اگر ندانی داخل این سختی نمی‌توانی خودت را قرار بدهی.
کسی که صبح زود بلند می‌شود و سرکار می‌رود در حد و اندازه خودش می‌داند که انتهای ماه به یک مبلغی احتیاج دارد که روزمرگی‌اش را بگذراند، برای همین دور هم جمع می‌شویم آموزش می‌گیریم، حال این آموزش را از کجا می‌گیریم؟ این آموزش راستین را از کنگره می‌گیریم، از بنیاد کنگره در این سی‌دی‌ها؛ ما در کنگره یک چیزهایی را باید آموزش بگیریم که آموزش به تنهایی کار نمی‌کند باید این آموزش تبدیل به آموزگارنده شود؛ یعنی کسی که آموزش می‌گیرد آموزش هم بدهد در هیچ جای ساختار کائنات چنین چیزیی وجود ندارد که فقط گیرنده باشد؛ حتماً یک گیرنده باید فرستنده هم داشته باشد. در تمام موجودات که خداوند در هستی و نیستی خلق کرده هم گیرنده و هم فرستنده هست، حالا شما حساب کنید انسان که دو تا پا دارد دو تا دست دارد هزینه زیادی هم داده تا این دو تا پا روی زمین قرار بگیرد وقتی آموزش می‌گیرد و در مورد آن آموزش شروع می‌کند به صحبت کردن یه سری اتفاقات در موردش پیش می‌آید؛ چراکه این آموزش به تنهایی فایده‌ای ندارد و باید تبدیل به دانش شود، زمانی آموزش تبدیل به دانش می‌شود که من شروع کنم در مورد آن صحبت کردن.
تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد DST، اکنون صحبت من در مورد تعادل است که انسان‌ها تا به یک چیزیی ایمان نداشته باشند نمی‌توانند صد در صد اجرایی کنند. آقای مهندس در مورد اضافه وزن چهارشنبه فرمودند: هیچ راهی ندارد و من اگر چیزیی می‌گویم فکر می‌کنید از جایگاه بالا می‌گویم کسی دارد در این مورد صحبت می‌کند که خیلی روش‌ها از جمله روشDST، روش درمان سیگار، روش درمان چاقی، روش درمان ثروتمند شدن را در بردارد. انسان‌ها در مورد چیزهایی می‌توانند صحبت کنند و در اختیار دیگران بگذارند که صاحب آن باشند، برای همین است که می‌گویند یک سفر اولی به هیچ عنوان اجازه ندارد برود بیرون از کنگره و به کسی پیشنهاد بدهد که به کنگره بیاید، اگر آقای مهندس در مورد چیزی صحبت می‌کند چون صاحب آن است و برای همین من و شما به راحتی مجری آن هستیم؛ ولی این مهم است که وقتی آغاز می‌کنیم صددرصد اعتماد و اعتقاد داشته باشیم و دقیق آن را اجرا کنیم، این لژیون‌هایی که ما در آن‌ها قرار می‌گیریم خرد آقای مهندس است؛ خرد یعنی مسیر حرکت و ما باید به مسیر حرکت ایمان داشته باشیم، ایمان یک پل است بین علم و عمل. هستند انسان‌هایی که علم دارند ولی عمل ندارند و انسان‌های زیادی هم هستند که عمل دارند ولی علم ندارند و کسانی که این دو را ندارند چاره‌ای ندارند که زیر مجموعه یک تفکری حرکت کنند. وادی اول می‌گوید باتفکر ساختارها آغاز می‌گردد، کسانی که نمی‌توانند تفکر کنند و صاحب ساختار نیستند چاره‌ای ندارند جز این‌که زیر ساختار تفکر دیگری حرکت کنند.
من اگر قدرت تفکر برای معاش خود نداشته باشم که ساختاری برای خود بسازم ناچار هستم بروم زیر ساختار تفکر کسی که یک کارگاه زده و من به عنوان یک کارگر، کارمند کار کنم. وادی اول بسیار مهم است، اگر می‌خواهیم حرکت کنیم و بفهمیم این وادی‌ها را ناچار هستیم که به فهم صور پنهان آن‌‌ها دست پیدا کنیم، وقتی بفهمیم می‌توانیم درک کنیم.
اگر درک کنیم که آقای مهندس یک مثلثی برای تغذیه سالم قرار داده است که این مثلث تشکیل شده از D.SAP، سالاد و تخم‌مرغ و در مورد هر کدام توضیح می‌دهم هر چه جلوتر می‌آییم و حالمان خوب می‌شود اعتماد، اعتقاد و باورت نسبت به این مسیر کامل‌تر می‌شود مستحکم‌تر قدم برمی‌دارید و این در قدم است که تغییر را انسان می‌بیند و من اطمیمنان دارم کسی که با روش آقای مهندس سفر تغذیه سالم را انجام می‌دهد به نتیجه می‌رسد، مهم این است که من سیگار خود را درمان کردم و دیگر سیگار نکشم شما وقتی وزن کم می‌کنید و به وزن مناسب می‌رسید؛ باید آن را حفظ کنید. زمانی‌که وارد سفر دوم شدید و گل رهایی می‌گیرید مهم است که در ادامه باید چیکار کنیم؟ در سفر دوم باید حرکت کنیم، خدمت مالی انجام دهیم؛ چراکه سفر دوم سفر تزکیه و پالایش است، سفر دوم یعنی شناخت خویش ما یک خویش داریم یک تن که خویش با تن خیلی تفاوت دارد تن باید خویش را قبول کند خویش هم تن را؛ معنویات باید مادیات را قبول کند مادیات هم معنویات را قبول کند، مسیری که کنگره برای ما تهیه کرده است این اتفاق در آن رقم می‌خورد که اگر ما نتوانیم وزن خودمان را متعادل کنیم هر چقدر هم انسان معنوی باشیم به هیچ صورت حرکت خوبی از ما بوجود نمی‌آید، در گذشته من کتاب کاهش وزن را نوشتم؛ ولی روش من با روشی که آقای مهندس بیان کرده بودند متفاوت بود وزن کم می‌شد؛ اما پایدار نبود برای من جالب است آن‌هایی که دقیق روش درمان را انجام می‌دهند بسیار شرایط بهتری تجربه می‌کنند. سفر اول با سفر دوم کامل می‌شود، زمانی‌که وارد سفر دوم می‌شویم فکر می‌کنیم همه چیز تمام است، نه تازه شروع کار است مانند این‌که لباس ورزشی پوشیده‌ای و آمد‌ه‌ای کنار خط، در سفر دوم باید بخشش را یاد بگیرید؛ پس مهم باشد که سفرمان را کامل کنیم و در سفر ایمان است که به ما اجازه می‌دهد در مسیر درست حرکت کنیم.

مرزبان کشیک: مسافر امیرمحمد
تنظیم و ارسال: مسافر عباس لژیون پنجم